Environmentalist


مستند “درجستجوی پلنگ ایرانی” در ششمین جشنواره‌ بین‌المللی سینما حقیقت موفق به کسب دو دیپلم افتخار “بهترین مستند بلند” و “بهترین مستند زیست محیطی جشنواره سینما حقیقت شد.

به گزارش زیست بوم و به نقل از سایت خبری انجمن یوزپلنگ ایرانی،  در مراسم اختتامیه این جشنواره که شنبه شب ۲۰ آبان ماه در تالار وحدت با معرفی برگزیدگان این دوره از جشنواره و سخنرانی جواد شمقدری رییس سازمان سینمایی برپا شد، فتح الله امیری، کارگردان و تهیه کننده این اثر دیپلم های افتخار را دریافت نمود.

 

در جستجوی پلنگ ایرانی 

“درجستجوی پلنگ ایرانی” تلاش گروهی از محققین انجمن یوزپلنگ ایرانی به مدت شش سال برای بررسی و یافتن پلنگ ایرانی در کوه های البرز است که در بهمن ماه سال گذشته، به عنوان نخستین مستند زیست محیطی کشور موفق به دریافت سیمرغ بلورین جشنواره بین المللی فیلم فجر شد. این فیلم تنها مستند زیست محیطی حاضر در جشنواره سینما حقیقت بود که در دو بخش موردتقدیر هیأت داوران قرار گرفته و جایگاه خود را به عنوان یکی از پرافتخارترین مستندهای زیست محیطی ایران بدست آورد که تابحال بیش از ۵۰ بار از شبکه مختلف سیما پخش شده است.

تاریخ انتشار: ۲۱ آبان, ۱۳۹۱


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عملیات پاکسازی و تخریب کوره های بازیافت سرب از باطریهای فرسوده در بخش کهریزک شهرستان ری انجام شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست استان تهران عملیات پاکسازی و تخریب کوره های بازیافت سرب از باطریهای فرسوده در بخش کهریزک شهرستان ری توسط مأمورین یگان حفاظت اداره کل با همکاری بخشداری کهریزک ،‌عوامل پلیس ساختمان و اداره حفاظت محیط زیست شهرستان ری صورت پذیرفت.

 

1

این گزارش می افزاید در این عملیات که با هماهنگی لازم با مراجع قضایی شهرستان انجام گرفت ، ده ها دستگاه کوره غیرمجاز و آلاینده ریخته گری بطور کامل تخریب شد. این کوره ها با ایجاد آلودگی شدید هوا و منابع آب و خاک موجبات آلودگی در محیط زیست و تهدید علیه سلامت و بهداشت سکنه همجوار را فراهم می آورد که با انجام این عملیات کلیه کوره ها بطور کامل تخریب و تخلیه گردید. متخلفین با تغییرکاربری و تخریب اراضی کشاورزی موجب ایجاد مشکلات فراوانی در این بخش شده بودند.گفتنی است سایر پیگیریهای قانونی در اینخصوص ادامه دارد.

 

2

 

میرانزاده فرمانده یگان حفاظت اداره کل محیط زیست استان تهران در این باره گفت : پایش زیست محیطی مداوم حوزه استحفاظی استان تهران بصورت شبانه روزی در حال انجام می باشد و با هرگونه تخریب و آلودگی محیط زیست برخورد قانونی و قاطع خواهد شد .

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تازه‌ترین هنرنمایی پرویز کردوانی در دانشگاه هنر!

    دکتر پرویز کردوانی، در تازه‌ترین موج از پیشنهادهای حیرت‌انگیزش برای بهبود وضعیت ایران، توصیه کرده تا برای نجات مردم آذربایجان و پایان دادن به غم و درد و رنج آنها، مرگ دریاچه ارومیه را پذیرفته و این بیمار بستری در اتاق اغما را بیش از این زجر نداده، سرم‌ها و آمپول‌های مسکن را رها کنید و محترمانه به خاکش سپارید و پس از ریختن 10 سانتی‌متر خاک بیابان‌های ایران بر مزارش، گل برویانید و سبزه درو کنید. ساده‌تر آن که این استاد بازنشسته دانشگاه تهران بر این باور است که برای نجات مردم منطقه و صرفه‌جویی در هزینه‌ها، چاره‌ای جز پایان‌دادن به زندگی دریاچه ارومیه نداریم؛ راهکاری که آشکارا بر این باورم که خطایی فاحش است؛ چرا که از قضا نگارنده و بسیاری از فعالان و متخصصان حوزه محیط زیست، منابع طبیعی و امور آب بر این باورند که نجات پایدار کیفیت زندگی در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در گرو نجات دریاچه ارومیه است. در این میان البته یک نکته غم انگیز دیگر، واکنش منفعلانه و سکوت سنگین حاکم بر همه‌ی آن سازمان‌ها، وزارتخانه‌ها، استانداری‌ها، دانشگاه‌ها و نمایندگان مجلسی است که ظاهراً بارها نسبت به خشک شدن دریاچه ارومیه ابراز تأسف کرده و خواهان احیای مجدد آن شده‌اند و حتا در عهدنامه یا توافق‌نامه "باری"، وظایفی هم برای خویش تعیین کرده‌اند و اینک همه گوشه‌ای نشسته و واکنشی نشان نمی‌دهند! چرا؟

    در این باره امروز، یادداشتی را در روزنامه اعتماد به چاپ رسانده‌ام که به همراه دو یادداشت دیگر از استاد اسماعیل کهرم و دکتر ناصر کرمی، در صفحات نخست و ششم این روزنامه انعکاس یافته است:

 

    پیشنهادی خطرناک‌تر از خشک شدن دریاچه ارومیه!

    هفته گذشته، دکتر پرویز کردوانی طی سخنانی در تالار شهید آوینی دانشگاه هنر ، دست به یک هنرنمایی جدید زد و مشکل دریاچه ارومیه را برای همیشه حل کرد! پیشنهادی که ناگفته پیداست تا چه اندازه می‌تواند مورد توجه و استقبال همه‌ی آن مسئولین بومی، نمایندگان مجلس و مدیرانی در وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، استانداری‌های سه استان درگیر و سازمان حفاظت محیط زیست قرار گیرد که سیمای امروز دریاچه ارومیه، نتیجه‌ی عملکرد نابخردانه‌ و مدیریت کلنگی آنها در طول چند دهه‌ی اخیر بوده است. چرا که یکبار و برای همیشه کابوس خشک شدن دریاچه و ناتوانی مدیران در احیای دوباره‌‌ی آن را از یک تهدید به یک فرصت بدل می‌سازد تا همه یک نفس راحت کشیده و مجدداً همه چیز آرام شود! آرامشی که البته به نظر نگارنده، خطرش حتا بیشتر از وقوع توفان‌های گرد و غبار و ریزگرد نمکی در سواحل خاوری دریاچه ارومیه است.

نخست، ببینیم دکتر کردوانی دقیقن چه گفته است؟

ایشان، پیشنهادی در چهار مرحله ارایه داده‌اند:

1- روند خشک شدن دریاچه را خودمان افزایش دهیم و با آمپول این بیمار رو به مرگ را بیش از این زجر ندهیم؛

2- از ورود هر نوع آبی، حتا آب ناشی از بارندگی به درون حریم دریاچه ممانعت به عمل آوریم؛

3- همزمان طرح نمک‌روبی از بستر دریاچه آغاز و به اجرا درآید؛

4- در آخرین مرحله، سطح دریاچه را به ضخامت 10 سانتی‌متر از شن و ماسه بپوشانیم و سپس در آن تخم گیاه بپاشیم تا سبز شود.

    روش دکتر کردوانی در ساده کردن مسایل طبیعی، البته قابل تقدیر است، اما آیا به راستی روند قهقرایی اجزاء درهم‌تنیده و سامانه‌ی چند بعدی و پیچیده یک بوم‌سازگان (اکوسیستم) آبی/خشکی پهناور مانند دریاچه نیم‌میلیون هکتاری ارومیه را می‌توان به مرگ یک انسان تشبیه کرد؟ چگونه قرار است از ورود هر نوع آبی به دریاچه جلوگیری کرد؟ مگر دریاچه زهکش طبیعی حوضه آبخیز 5.2 میلیون هکتاری ارومیه نیست و مگر می‌توان شیب منطقه را تغییر داد؟ حتا اگر منظور آقای دکتر چراغ سبز نشان دادن به وزارت نیرو برای ساختن سدهای بیشتر بر روی یازده رودخانه اصلی منتهی به دریاچه است، باید بدانند که هیچ سدی تاکنون در جهان ساخته نشده که بتواند از گذر تمامی آب رودخانه جلوگیری کند. در مورد نمک روبی و جابجایی حجم عظیم نمک موجود در بستر دریاچه که به گفته‌ی معاون وقت سازمان حفاظت محیط زیست (دکتر صدوق) میزان آن بین 8 تا 10 میلیارد تن است، چه ابزاری مد نظرشان است و در چه زمانی می‌توان این حجم عظیم را انتقال داد و بر فرض که همه‌ی این نمک را هم جارو کرده و سوار بر کامیون‌های موجود در همه‌ی کره‌ی زمین کردیم، آنگاه کجا ببریم؟! نکند قرار است یک جا دپو شود تا به تدریج نیاز هزار سال آینده بشریت به خمیر دندان را رفع کند؟!

     و دست آخر اینکه آن حجم عظیم شن و ماسه به ضخامت 10 سانتی متر را از کجا و با چه هزینه‌ای باید بیاوریم؟ و آیا آن ماسه‌ها خود فرسایش بادی را در منطقه تشدید نخواهند کرد؟ آیا حرکت و تردد حجم عظیم ماشین آلات برای بردن نمک‌ها و سست کردن ساختار آنها، خود منجر به تشدید سونامی نمک در منطقه نخواهد شد؟ آیا طرح‌های مرتع‌کاری ما در اراضی به مراتب مطلوب‌تر که در زیر خاک 10 سانتی‌متری‌اش هم نمک نیست، جملگی جواب داده، که اینک می‌خواهیم چنین طرحی را به اجرا درآوریم؟ و مهم‌تر آن که آیا هزینه‌ی انجام این عملیات، کمتر از هزینه‌هایی خواهد بود که به هدف احیاء مجدد دریاچه قرار است صورت گیرد؟

    و البته به نظرم، خطرناک‌ترین وجه پیشنهاد دکتر کردوانی آن است که این پیام را به همه‌ی طبیعت‌ستیزان می‌دهد: بزنید، ببرید، خشک کنید و نگران هم مباشید؛ فوقش در نهایت، آن تالاب و دریاچه خشک شده را تبدیل به مرتع می‌کنیم یا یک بیابان و کویر زیبا به جایش می‌آفرینیم و تمام!

    آیا دکتر کردوانی نمی‌دانند که در دنیا صدها مؤسسه علمی و هزاران دانشمند و کارشناس در حال تلاش هستند تا به کمک تشکل‌های مردم‌نهاد مرتبط، ده‌ها دریاچه و تالاب در حال خشک شدن را نجات دهند؟ آیا فلسفه فهرست مونترو در کنوانسیون بین‌المللی رامسر را فراموش کرده‌اند که تاکنون توانسته‌اند شمار قابل توجهی از تالاب‌های رو به انقراض را دوباره با اعمال تمهیداتی بخردانه نجات دهند؟ لطفاً دانش‌واژه‌ی  Lake restoration را در موتورهای جستجوگر، بکاوید تادریابید که چه تعداد دریاچه و تالاب در آمریکا، اروپا، استرالیا، آسیا و ... تاکنون از خطر مرگ در جهان نجات یافته‌اند.

 

    درست است که دریاچه ارومیه در حال مرگ است، اما به راستی تاکنون جز حرف، چه اقدام عملی و جدی برای نجاتش انجام داده‌ایم که اینک اینگونه مأیوسانه خواهان قتل عمدی‌اش شده‌ایم و چگونه می‌خواهیم چنین جنایتی را برای نسل آینده توجیه کنیم؟ دریاچه آرال بیش از 40 سال است که خشک شده، اما هنوز دارند تلاش می‌کنند تا شتاب مرگش را به تأخیر اندازند و ما اینگونه نامهربانانه با نگین فیروزه‌ای آذربایجان رفتار می‌کنیم. به خدا سزاوار نیست! هست؟

  http://darvish100.blogfa.com/post-2277.aspx

  بیشتر بدانید:

    - رد پای دکتر پرویز کردوانی و اندیشه هایش در این تارنما

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:پرویز کردوانی, دریاچه ارومیه, خشکسالی, سونامی نمک, اسماعیل کهرم, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

هشدار: تولید بیشتر گوشت، مرگ زمین را شتاب بخشیده است!

    در ماه گذشته میلادی، یعنی اکتبر 2012، سرویس جهانی هشدار محیط زیست – وابسته به UNEP (برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد)- گزارشی منتشر کرد که بازتاب گسترده‌ای، به ویژه در نزد شهروندان کشورهایی چون ایالات متحده آمریکا، کانادا، استرالیا و برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا داشت؛ یعنی همان کشورهایی که با مصرف سرانه 75 الی 120 کیلوگرم گوشت قرمز در سال، در صدر مصرف‌کنندگان گوشت در جهان ایستاده‌اند (در این گزارش، مصرف سرانه گوشت ایرانیان بین 25 الی 50 کیلوگرم در سال درج شده است که از همسایگان شرقی و غربی‌اش بیشتر، اما از ترکمنستان در شمال و عربستان صعودی در جنوب کمتر است).

    نویسندگان این گزارش، به صراحت می‌گویند: فرآیندهای ویرانگری چون: جنگل‌زدایی، بیابان‌زایی، افزایش مواد آلوده در خاک، استفاده بی‌رویه از آب شیرین، هدررفت انرژی و افزایش تولید گازهای گلخانه‌ای، همزمان و متناسب با افزایش تولید گوشت در دامداری‌های صنعتی به سرعت تشدید یافته است و سبب شده تا وضعیت پایداری بوم‌شناختی کره زمین به بدترین حالت خود برسد. یک نکته‌ی تکان‌دهنده در این گزارش که می‌توانید در نمودار فوق هم مشاهده کنید، آن است که هر چند شمار جمعیت کره زمین از 1961 تا امروز اندکی بیش از دو برابر افزایش یافته است؛ اما در همین مدّت، تولید گوشت قرمز با جهشی شگفت‌انگیز، بیش از 4 برابر شده است.

    به دیگر سخن، مردمی که اینک در کره زمین زندگی ‌می‌کنند، به طور متوسط دو برابر بیشتر از پدران خویش در سال گوشت قرمز مصرف می‌کنند؛ رخدادی که سبب تشدید نگرانی‌های فزاینده‌ای شده که کمترین پیامد آن را می‌توان در روند گرم‌شدن محسوس زمین، کاهش ظرفیت گرمایی، افزایش تفاوت دمای شب و روز و وقوع تلاطم‌های اقلیمی کم‌سابقه و مهیب رهگیری کرد که شاید آخرین و تازه‌ترین شناسه‌اس، وقوع توفان قدرتمند سندی بود که سواحل شرقی آمریکای لاتین تا کانادا را درهم کوبید و فقط در ایالات متحده آمریکا بیش از 50 میلیارد دلار خسارت به بارآورد. این در حالی است که تاکنون، مهم‌ترین خطر گسترش دامداری‌های صنعتی تولید کننده گوشت قرمز را صرفاً در نیاز آبی بالای آن (به طور متوسط هشت برابر همتایان گیاهی‌اش) می‌پنداشتند، در صورتی که در گزارش اخیر آمده است که تولید گاز متان (CH4) از روده‌ی دام‌ها و اکسید نیتروژن از بقایای مدفوع دفع شده از بدن آنها، به مراتب می‌تواند تهدید جدی‌تری برای کاهش توان زیست‌پالایی زمین به شمار آمده و دست کم سهمی 10 الی 35 درصدی را در فرآیند تغییر اقلیم ایفاء کند.

    یک بازخورد عدالت‌گریزانه و نامیمون از این میل شدید مردمان کشورهای شمال به مصرف گوشت، آن است که تبعات زیانبارش فقط دامن کشورهای شمال را نگرفته و سبب تشدید تؤامان موج خشکسالی و سیل در کشورهای جنوب هم می‌شود.

    چنین است که اینک پیوسته و شتابان بر شمار آن گروه از داوطلبین سبز که می‌کوشند تا خطرات مصرف بی‌رویه گوشت را برای مردم جهان تشریح کرده و جایگزین‌هایی کم‌خطرتر را معرفی کنند، افزوده می‌شود. تمایل روزافزون دانشجویان و طبقات تحصیل‌کرده به کاهش مصرف پروتئین حیوانی در سبد روزانه غذایی‌شان، می‌تواند مؤید این ادعا باشد.

http://darvish100.blogfa.com/post-2276.aspx

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:گوشتخواری, گیاهخواری, سازمان ملل متحد, مصرف آب, بیابان زایی, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


امیر طلوعی امیر طلوعی : در شرایطی که وقوع طوفان سندی توجهات جهانی را به خطرات و مشکلات ناشی از روند روز افزون تغییرات اقلیمی جلب کرده است، نتایج تحقیق دو دانشمند آب و هواشناس از مرکز ملی تحقیقات اتمسفری امریکا (NCAR)، به نامهای جان فاسولو و کوین ترنبرث که در هفتۀ اخیر در نشنال جئوگرافی منتشر شد، نشان می دهد احتمال وقوع بدترین سناریوهای پیش بینی شده برای گرمایش جهانی بسیار بالا است. بسیاری از دانشمندان معتقدند افزایش دمای آب اقیانوسها به تشدید طوفانهایی نظیر سندی منجر می شود و افزایش سطح آب دریاها نیز به نوبۀ خود ابعاد سیلهای ناشی از آن می افزاید.

 

در تحقیق فوق الذکر، به منظور بررسی میزان افزایش دما در نتیجه دو برابر شدن سطح دی اکسید کربن که پیش بینی می شود تا اواخر این قرن اتفاق بیافتد، الگوهای گرمایش جهانی مورد بررسی قرار گرفته است.

 

تخمین زده شده است تا سال ۲۱۰۰ دمای زمین حدود ۸ / ۲ درجه سانتیگراد افزایش یابد. البته رقم ذکر شده قطعی نیست و محدودۀ تغییرات آن می تواند بین ۷ / ۱ تا ۴/۴ درجه سانتیگراد متغیر باشد. اهمیت این رنج تغییرات افزایش دما از آنجا ناشی می شود که دمای بیشتر به منزلۀ سطح بالاتر آب دریاها، شرایط آب و هوایی وخیم تر و تغییرات وسیع تر در چرخه های اقیانوسی خواهد بود.

 

افزایش ۳ درجۀ فارنهایتی دمای هوا موجب خواهد شد نیویورک آب و هوایی شبیه ریچموند ویرجینیا پیدا کند و افزایش ۸ درجه ای آب و هوای این شهر را مشابه آتلانتای جئورجیا خواهد کرد.

 

از زمانی که اولین گزارش دربارۀ حساسیت اقلیمی در سال ۱۹۷۹ منتشر شد، تلاش برای یافتن راز تغییرات آب و هوایی ادامه داشته است. در تحقیق اخیر، محققان مرکز ملی تحقیقات اتمسفری امریکا برای تعیین میزان افزایش دما به مطالعۀ ابرها پرداخته اند. ابرها تأثیر زیادی بر وضعیت انرژی زمین دارند. آنها به دلیل رنگ سفیدشان نور خورشید را منعکس می سازند و به خنک شدن زمین کمک می کنند. در عین حال، ابرها بسته به ارتفاعشان در اتمسفر، می توانند مثل پتویی گرما را در داخل اتمسفر نیز نگه دارند.

 

به دلیل تغییرات سریع شکل، اندازه و شفافیت ابرها مدلسازی آنها کار دشواری است. تصاویر ماهواره ای ابرها نیز معمولاً مبهم و دارای خطا است. برای از پیش رو برداشتن این مشکلات، فاسولو و ترنبرث تصمیم گرفتند به جای بررسی خود ابرها، به مطالعۀ منشأ شکل گیری ابرها بپردازند. ابرها از متراکم شدن بخار آب موجود در اتمسفر در مناطق نسبتاً مرطوب به وجود می آیند و معمولاً اطلاعات دقیق مربوط به رطوبت هوا توسط ماهواره ها مخابره می شود.

 

تیم تحقیقاتی برای انجام پروژۀ خود بر مناطقی در اتمسفر متمرکز گردید که به آنها نواحی خشک گفته می شود.

 

این مناطق خشک هزاران کیلومتر بالاتر از سطح زمین، در لایه ای به نام تروپوسفر که لایه ای از اتمسفر است که ابرها در آن شکل می گیرند، نقش مهمی در تعیین آب و هوای آیندۀ زمین ایفاء می کنند.

 

در نیمکرۀ شمالی، ناحیۀ خشک عرض جغرافیایی مابین ۱۰ و ۳۰ درجه را اشغال می کند که به ترتیب هم عرض جغرافیایی ونزوئلا و ایالت فلوریدا هستند. در این تحقیق، رطوبت نسبی مشاهده شده در ناحیۀ خشک، بر اساس ۱۶ مدل آب و هوایی مختلف که در آخرین تحقیق هیئت بین الدولی تغییر اقلیم (IPCC) به کار رفته بود، مورد مقایسه قرار گرفت.

 

سه مدلی که بهتر از همه با مشاهدات مربوط به میزان رطوبت سازگاری داشت، مدلهایی بودند که بیشترین میزان افزایش دما یعنی تا سقف ۸ درجۀ فارنهایت تا پایان قرن جاری را پیش بینی می کنند. در حالی که مدلهایی که نرخ پائین تری را برای افزایش دما پیش بینی می کنند از دقت کافی برخوردار نبودند.

 

فاسولو برای توصیف سیستم آب و هوایی، نواحی خشک را به عنبیه چشم انسان تشبیه کرده است که با گرم شدن هوا بزرگتر می شود و پوشش ابر را نیز کاهش می دهد که خود موجب افزایش دما خواهد شد. به اعتقاد وی سایر مدلهای آب و هوایی که افزایش مساحت ناحیۀ خشک را توجیه نمی کنند از دقت کافی برخوردار نیستند.

http://zistboom.com/8870/

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


حسینعلی ابراهیمی کارنامی مجازات متخلفین جوان شکارو صید، نوشتن مقاله زیست محیطی اعلام شد .

به گزارش روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس ۶ جوان متخلف که در اقدامی غیر قانونی در پارک ملی بمو اقدام به جداسازی بره آهو از مادرش کرده بودند توسط محیط بانان پارک ملی بمو دستگیر و تحویل مقامات قضایی شدند و بره آهو با کمک محیط بانان یگان حفاظت محیط زیست به دامان مادر بازگردانده شد .

حسینعلی ابراهیمی کارنامی مدیر کل حفاظت محیط زیست استان فارس ، با ابراز خرسندی از دستگیری متخلفین زنده گیری حیات وحش در پارک ملی بمو گفت : پرونده این متخلفان به جرم ورود غیر مجاز به پارک ملی بمو و زنده گیری حیات وحش از زیستگاه خود، به دادگاه تحویل داده شد ، هر یک از  این ۶ جوان بنا به بند ب ماده ۱۳ قانون شکار وصید به  حبس تعزیری به مدت ۹۱ روز محکوم شدند ، اما قاضی دوستدار محیط زیست شعبه اول دادگاه عمومی زرقان با ملاحظه به سن کم متخلفان مجازات آموزشی موثری را برای ایشان در نظر گرفت .

 

مدیر کل حفاظت محیط زیست استان فارس افزود : بنا به حکم دادرس شعبه اول دادگاه عمومی زرقان علاوه بر تبدیل مدت ۹۱ روز حبس تعزیری به ۲ سال حبس تعلیقی، هر یک  از متخلفان بایستی یک مقاله زیست محیطی با متن حداقل ۲ هزار کلمه درخصوص فواید محیط زیست و لزوم حفاظت از آن تهیه کرده و به اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس ارائه دهند و گواهی تقدیم مقاله زیست محیطی را از دایره اجرای احکام دادگاه عمومی کسب نمایند ،همچنین ورود این متخلفان به محوطه پارک ملی بمو ممنوع بوده و بایستی هر ۶ متهم یک مرتبه در ماه به سرپرست پارک ملی بمو مراجعه و گواهی حسن رفتار با محیط زیست و عدم انجام تخلف زیست محیطی را اخذ و تحویل دایره اجرای احکام دادگاه دهند ، چنانچه هریک از متهمان در مدت یکسال دستورات قاضی را انجام ندهند مجازات زندان ایشان اجرا خواهد شد .

حسینعلی ابراهیمی کارنامی مدیر کل حفاظت محیط زیست استان فارس ضمن تحسین توجه دادرس محترم  به مباحث آموزشی  ،آموزش های زیست محیطی را به عنوان یکی از راهبردهای اصلی این اداره کل اعلام نمود و افزود: تمرکز این اداره کل هم اکنون بر آموزشهای زیست محیطی  و تنویر افکار عمومیست و ومعتقدیم که اگر آحاد جامعه نسبت به مسائل زیست محیطی آگاهی لازم را کسب نمایند مسلما در امر حفاظت از انفال الهی مشارکت بیشتری مینمایند.

 

گفتنی است هرگونه تردد در محدوده پارکهای ملی و مناطق حفاظت شده بایستی با ارائه مجوز از اداره کل حفاظت محیط زیست باشد چرا که این مناطق از ارزش های حفاظتی بالایی برخوردار هستند، و ورود غیر قانونی و غیر مدیریت شده میتواند صدمات جبران ناپذیری به اکوسیستم طبیعی آن وارد نماید که سازمان حفاظت محیط زیست در راستای حفاظت از تنوع زیستی این مناطق ارزشمند ، پس از شناسایی مناطق آسیب پذیر و غنی از چنین تنوعی در کشور آنها را تحت عناوین مشخص پارک ملی، آثار طبیعی ملی، پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظت شده مورد مدیریت و حمایت قرار می دهد. هدف از ایجاد چنین مناطقی، حفاظت و جلوگیری از تخریب منابع و تنوع زیستی، حراست از قابلیت های بالقوه موجود در آنها به منظور حفظ فرصت انجام مطالعات تکمیلی و شناخت و بهره برداری پایدار برای نسل های آینده و بهره گیری از ارزش های علمی، آموزشی و اقتصادی موجود در آنها است. در حقیقت تعیین و مدیریت این مناطق چهار گانه متضمن حفظ تنوع زیستی هر سرزمینی است.   http://zistboom.com/8843/   تاریخ انتشار: ۲۰ آبان,    ۱۳۹۱

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لگد زدن یا جفتک پراندن، یکی از خطرناک‌ترین ابزارهای دفاعی جانورانی مانند الاغ، شترمرغ و زرافه است؛ اما قوی‌ترین لگد متعلق به گورخر است که با یک ضربه کاری می‌تواند یک شیر نر ۲۲۰ کیلویی را از پای درآورد.

 

گورخرها برخلاف ظاهر آرامی که دارند، جزو خطرناک‌ترین موجودات آفریقا به شمار می‌روند. آنها در هر لگد می‌توانند تا ۱۵هزار نیوتن نیرو معادل وزن جسمی ۱٫۵ تنی اعمال کنند. با چنین نیرویی می‌توان یک سکه را خم کرد یا بزرگ‌ترین استخوان بدن انسان را شکست. لگد گورخر می‌تواند یک انسان ۷۵ کیلوگرمی را تا ارتفاع ۳ متری به بالا پرت کرده و او را ۷ متر دورتر به زمین بکوبد و صدالبته که هیچ انسانی نمی‌تواند از چنین ضربه‌ای جان سالم به در ببرد.

 

گورخرها علاوه بر این لگدهای خطرناک، آرواره‌هایی قوی دارند و با پیچاندن گردن خود، می‌توانند با یک گاز استخوان‌های دست و بازوی انسان را بشکنند. به همین دلیل، حتی محیط‌بانان آفریقا هم کمتر جرات می‌کنند به این جانور نزدیک شوند. مرگ‌بارترین این لگدپرانی‌ها در فرار از دست شکارچیانی مانند شیر یا نبرد دو گورخر نر مشاهده می‌شود.

 

گورخر

این عکس را جاستین باون در ماسای‌مارای کنیا ثبت کرده است.

 

منبع: خبرآنلاین

تاریخ انتشار: ۲۰ آبان, ۱۳۹۱
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


دکتر مرتضی شریفی  دکتر مرتضی شریفی*: خبر جدید نیست بلکه فراموش شده است فقط یاد پرونده ثبت جنگلهای هیرکانی در میراث جهانی افتادم و یاد حرف استاد عزیزی که می گفت مشکل ما انگیزه و تلاش نیست، اصلاً نمی شود برای حفظ محیط زیست طبیعی سرزمین انگیزه نداشته باشیم و تلاش نکنیم مشکل این است وقتی تلاشی دارد به نتیجه مثبت ختم می شود همیشه یک عده فرصت طلب پیدا می شوند که مغول وار ورود پیدا می کنند که به خیالی از این نمد کلاهی برای خود بدوزند حرکت را منحرف می کنند در نتیجه کار ها ختم به خیر نمی شود. معمولاً تا بوده چنین بوده که ما جنگلبان و محیط بان جماعت یا گرفتار فردگرا ها و خود محور بین ها بودیم و یا اسیر صنف گرایان، آن روز ها سازمان میراث فرهنگی … به استناد تفاهمنامه ای با محیط زیست و آئین نامه یکطرفه صنفی به عنوان میراث دار آثار طبیعی، تولی گری جنگلهای شمال را در دستور کار خود قرار داده بود. که خبر رسید جمهوری آذربایجان به عنوان میراث دار هیرکان وارد عمل شده است.

 

جمهوری آذربایجان لکه ای از بقایای منطقه رویشی اروپا-سیبرین دارد در نظر داشت قطعه جنگل خود را به عنوان نمونه بارز جنگلهای هیرکانی به ثبت جهانی رساند. شایان ذکر است جنگل های هیرکان آذربایجان شامل ۲۹۰۴ هکتار SNR (ذخیره گاه طبیعت محدود شده) در بخش لنکران بوده ( ۱۹۳۶) که بعداً ۶۲۲ هکتار بقیه جنگل بخش مذکور ونیز۱۷۹۰۹ جنگل های آستارا آذربایجان به آن اضافه و در سال ۲۰۰۴ برای مجموعه با وسعت ۲۱۴۳۵ هکتار طرحی با همکاری WWF با عنوان پارک ملی هیرکان تهیه و تحت مدیریت در آورده است.

 

جنگل مزبور در سلسله کوه های طالش و اراضی جلگه ای لنکران استقرار یافته وجنوبشرقی آن هم مرز با غربی ترین بخش جنگل های هیرکانی ایران است از نظر دوران زمین شناسی Tertiary Period(Paleocene –Mid Miocene)کهن ترین بخش از دوره Paleocene هم مرز با ایران است .که صخره های ازLimestone که فسیل های جانوران اواخر کرتاسه ( Upper_Cretaceous) واوایل ایوسن(Eocene) همانطور Shandan-Qalesi و نیز یکی از مراکز آتشفشانی (Voicanic) در این بخش قرار دارند.

 

جنگل های یاد شده از نظر سیمای عمومی شامل، جنگل های جلگه ای دارای گونه های بلوط، انجیلی، خرمندی ، توسکا و … بوده و از این جنگل ها فقط لکه ای باریکی باقیمانده است. جنگل های میان بند (تا ۷۵۰) عمداً بلوط ، ممرز و … جنگل های کوهستانی با پوشش شمشاد، راش و … و جنگل های اوج کوهستانی (alto-m.) که بلوط ایرانی ،کچف و … در آن استقرار یافته است. جنگل هیرکان آذربایجان با عمر مستمر ۲٫۵ میلیون سال (Pliocena Epoch) پناهگاه عناصر گیاهیarcto-tertiary با ۹۵ گونه درختی، ۱۱۰ درختچه و در مجموع ۱۲۹۶گونه گیاهی آوندی عناصر اروپا-سیبرین و قفقاز –ایرانی رادر خود جا داده و در میان جنگل های پهن برگ شرقی اروپا- آسیا از تنوع گیاهی قابل توجه بر خوردار است.

 

با پیگیری و بررسی امر خبردار شدیم که در خواست ثبت اثر جمهوری آذربایجان از آوریل ۲۰۰۶ توسط IUCN در حالت تعلیق (defer) قرار گرفته است. موضوع از این قرار بود که از چهار معیار(Criterion) که در توجیه احراز شرایط محدوده مذکور ارائه شده بود، معیار Earth history & geological processes (شندان قلسی برای این منظور معرفی شده بود) با وجود اینکه در سطح محلی و ملی حائز اهمیت بوده ولی با دیگر آثار ثبت شده جهانی قابل مقایسه نبوده و رد شده است. معیار دوم Ecological Processesبه لحاظ اینکه محدوده معرفی شده دارای سطح کوچک بوده، تخریب ناشی از انسان و وجود دام (۵۰۰۰ گوسفند) در آن مشهود بوده لذا مورد قبول واقع نشد. همانطور معیار سوم Aesthetic Importance با وجود اینکه سیمای عمومی اثر با کوه های کروی و دره های به شکلV، مناضرطبیعی محدوده قابل توجه می باشد ولی حتی در سطح منطقه ای هم منحصر بفرد نمی باشد لذا رد شده بود. بخاطر معیار چهارم با توجه به مجموعه عناصر گیاهی باقیمانده از عصر یخ که یکجا در هیچ عرصه ای دیگر از دنیا پیدا نمی شود در خواست آذربایجان از دستور کار خارج نشده بود. بهر حال تنوع گیاهی مورد اشاره در حد آثار ثبت شده جهانی می باشد. در گزارشی که با کمک کارشناسان دیگر مراجع علمی جهانی تهیه گردیده است و یاد آور شده بودند اثر معرفی شده دارای ۲۹ گونه اندمیک ( Endemics of Azerbaijan ) می باشد. مسلم بود که مجموعه گونه های اندمیک جنگلهای هیرکانی به حساب آذربایجان گذاشته شده است همانطوریکه قبلاً ذکر شد فقط لکه بسیار کوچکی از جنگلهای هیرکان در آن کشور استقرار یافته است. از این رو گزارش مزبور نمی تواند وجاهت علمی داشته باشد.

 

بهر حال IUCN احتمال پذیرفتن اثر پیشنهادی در لیست جهانی را می دهد بویژه اینکه اگر اثر معرفی شده بصورت Transnational Serial بین ایران آذربایجان انجام گیرد. تا در یافت پیشنهاد جدید پیشنهاد قبلی آذربایجان را تعلیق (defer) می شود. همزمان به آذربایجان توصیه می شود که سطح پیشنهادی توسعه یابد، Buffer ایجاد شود، طرح مدیریت به اجراء درآید، مشکل دام را حل کنند ، جنگل نشین ها را جابجا نمایند.

 

شرایط ایجاب می کرد که هماهنگی در سطح ملی داشته باشیم به اتفاق رئیس سازمان متبوع (مهندس جلالی ) جلسه ای در ارتباط با موضوع با رئیس وقت میراث فرهنگی (مهندس مشایی ) داشتیم که ایشان بعد از شنیدن دیدگاههای سازمان ما و سازمان خودشان با صراحت دیدگاه سازمان ما را مورد حمایت قرار داد و بدرستی جلو دیدگاه انحرافی را گرفت. متعاقب آن به اتفاق نمایندگان سازمانهای محیط زیست و میرث فرهنگی در اجلاس کارشناسی” اجرای کنوانسیون میراث جهانی” از تاریخ ۲۷ فوریه لغایت ۳ مارس ، ۲۰۰۸ در جزیره فیلم آلمان با حضور کارشناسان ایران، آذربایجان، آژانس فدرال حفظ طبیعت و نهاد های غیردولتی ، استادان ذیفن دو دانشگاه آلمان، کارشناسان اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت، مسئول یونسکو دفتر تهران و مسئول دفتر مرکزی میراث جهانی یونسکو دفتر پاریس و … تشکیل شد.

 

شرکت کنندگان در اجلاس کارشناسی” اجرای کنوانسیون میراث جهانی” از تاریخ ۲۷ فوریه لغایت ۳ مارس ، ۲۰۰۸ در جزیره فیلم آلمان با تلاش گروه کارشناسی، ایران به عنوان کشور راهبر در اجرای کنوانسیون میراث جهانی در منطقه هیرکان برگزیده شد. بر اساس بند ۲ از فصل عمومی، ایران (برمبناء تصمیم۱۳٫۱۲۸ کشور های عضو) کووتا (بخوان مسئولیت، در ضمن یاد آور می گردد بخاطر پیشقدمی آذربایجان قبل از این اجلاس کشور مزبور کووتا محسوب می شد) ثبت جنگل های هیرکان را به عهده گرفت.همین طور بر اساس بند ۳ از فصل مذکور عنوان محلی پیشنهاد ثبت قبلی از طریق آذربایجان حذف و با توجیه فنی هئیت کارشناسی ایرانی نام علمی منطقه (هیرکان) عنوان رسمی ثبت پرونده محسوب گردید. اما اینکه چگونه طبق معمول یک عده فرصت طلب پیدا شده و مغول وار ورود پیدا کردند که به خیالی از این نمد کلاهی برای خود بدوزند چگونه حرکت را منحرف نمودند انشا… در نوشتار بعدی به اطلاح دوست داران محیط زیست طبیعی خواهم رساند.

تاریخ انتشار: ۲۰ آبان, ۱۳۹۱
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

گوزن زرد
معاون محيط طبيعي و تنوع زيستي اداره‌کل محيط زيست استان کرمانشاه گفت: هم‌اکنون هفت راس گوزن زرد ايراني در منطقه‌ي حفاظت شده‌ي «قلاجه» نگهداري مي‌شوند.

 

«کاظم علي‌زاده» در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)،منطقه کرمانشاه، اظهار کرد: در راستاي حفاظت از گونه‌هاي در حال انقراض حدود چهارماه پيش 9 راس گوزن زرد ايراني به استان کرمانشاه انتقال يافتند.
وي ادامه داد: متاسفانه حين جابه‌جايي و حمل و نقل دو راس از اين گوزن‌ها تلف شدند که البته اين امر طبيعي است. به گفته‌ي اين مقام مسوول، از اين تعداد گوزن سه راس ماده و چهار راس نر است. معاون محيط طبيعي و تنوع زيستي اداره‌کل محيط زيست استان کرمانشاه با مثبت ارزيابي کردن شرايط فعلي اين گوزن‌ها، گفت: هم‌اکنون اين هفت گوزن در منطقه‌اي يک هکتاري قرنطينه شده حفاظت مي‌شوند. عليزاده ادامه داد: در صورت مساعد شدن شرايط گوزن‌ها و عادت کردن آنها به شرايط محيط، به سايت 10 هکتاري منتقل مي‌شوند. وي تصريح کرد: مقرر بود شش راس گوزن ديگر از اروميه هم به کرمانشاه منتقل شوند که به علت شرايط نامناسب درياچه‌ي اروميه اين موضوع تا اطلاع ثانوي منتفي ست. معاون محيط طبيعي و تنوع زيستي اداره‌کل محيط زيست استان کرمانشاه يادآور شد: جزيره اشک در درياچه اروميه زيستگاه طبيعي اين نوع گوزن است که هم‌اکنون به علت باتلاقي شدن درياچه امکان زنده‌گيري و حمل آنها وجود ندارد.

کد خبر :7866   زمان مخابره: 23:18:41 - 17/8/1391

 
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

پلنگ

خبر کشته شدن گونه‌هاي مختلف حيات وحش از خرس گرفته تا مرال و يوزپلنگ و پلنگ، هرازگاهي تبديل به تيتر يک صفحات محيط‌زيست رسانه‌ها مي‌شود اما اينکه پلنگي به‌دست يکي از محيط‌بانان کشته شود البته مي‌تواند حساسيت زيادي را برانگيزد؛ اتفاقي که هفته گذشته در حاشيه روستاي آيينه‌ورزان دماوند رقم خورد و طي آن يک قلاده پلنگ به‌دست يکي از محيط‌بانان از پاي درآمد.

 

 

 

 

 

 

به گزارش همشهري آنلاين:اکنون علاقه‌مندان به محيط‌زيست در تماس با روزنامه مي‌پرسند چرا بايد يک محيط‌بان که وظيفه‌اي جز صيانت از حيات وحش ندارد يک قلاده پلنگ را با گلوله از پاي درآورد؟ آنها مي‌گويند چرا محيط‌بانان از تفنگ بيهوشي استفاده نکرده‌اند؟ پاسخ اين چرا و برخي چراهاي ديگر را از مهندس هوشنگ ضيايي، استاد برجسته حيات وحش جويا شديم. پاسخ‌هاي ضيايي که در زمينه بيهوشي و زنده‌گيري گونه‌هاي مختلف حيات‌وحش نظير يوزپلنگ و پلنگ تجربه فراواني دارد، شنيدني است. او مي‌گويد در مواردي چاره‌اي جز شليک گلوله وجود ندارد.شماره موبايل ضيايي را مي‌گيرم. چند زنگ مي‌خورد اما جواب نمي‌دهد. در ذهنم نام کارشناسان ديگر را جست‌وجو مي‌کنم تا اگر موفق به گفت‌وگو با ضيايي نشدم با آنها صحبت کنم که ارتباط برقرار مي‌شود. مي‌گويد: «جاي شما خالي با شماري از دانشجويان در دل طبيعت هستم». مي‌پرسم که آيا فرصت يک گفت‌وگوي کوتاه را دارد و سپس ماجراي کشته شدن پلنگ را با او در ميان مي‌گذارم. به او مي‌گويم محيط‌باني که ناخواسته و به‌رغم ميل باطني خود پلنگ را از پا درآورده هم‌اکنون در بيمارستان بستري است؛ متهمي که بيش از هرکسي داغدار مرگ پلنگ از دست رفته است.دشواري‌هاي استفاده از تفنگ‌هاي بيهوش‌کننده ضيايي مي‌گويد: «همه‌‌چيز بستگي به شرايط دارد. در مواردي چاره‌اي جز شليک وجود ندارد؛ زيرا تفنگ بيهوشي کار ساز نيست. درنظر داشته باشيد استفاده از تفنگ بيهوشي مقدماتي دارد، اينطور نيست که گلوله بيهوشي مثل ساير گلوله‌ها آماده باشد تا بتوان از آن مثل ساير گلوله‌ها استفاده کرد بلکه بايد با توجه به وزن حيوان موردنظر سرنگ با ماده بيهوشي تهيه شود و پس از آن، سرنگ بيهوش‌کننده بايد دقيقا به ران حيوان شليک شود».اين استاد حيات وحش مي‌افزايد: «پلنگ حيوان باهوش و زيرکي است در نتيجه براي شليک سرنگ بيهوشي به اين حيوان بايد بسيار مراقب بود زيرا به محض آنکه سرنگ به طرف حيوان شليک شود آن را با دهان خود مي‌گيرد که ممکن است سرنگ به چشم حيوان برخورد کند و باعث صدمات جبران‌ناپذير شود». او در ادامه چگونگي استفاده از سرنگ بيهوش‌کننده را توضيح مي‌دهد: «براي شليک گلوله بيهوشي (سرنگ پرشده از ماده بيهوشي) به پلنگ لازم است يک نفر حيوان را سرگرم کند تا بتوان از پشت سرنگ را به ران حيوان شليک کرد. با وجود اين، پلنگ حيواني است که به‌سرعت عکس‌العمل نشان مي‌دهد. اين درحالي است که از زمان برخورد سرنگ به بدن حيوان، پنج تا 15دقيقه زمان لازم است تا ماده بيهوشي اثر کند و در اين زمان نسبتا طولاني، حيوان فرصت دارد حمله کند؛ در نتيجه محيط‌بانان نمي‌توانند به‌سادگي حيواني را بيهوش کنند».
ضيايي که تجربه بيهوش کردن 100حيوان ازجمله يوز و پلنگ را در پيشينه کاري خود دارد در ادامه خاطرنشان مي‌کند: «سرنگي که براي بيهوش کردن حيوانات به‌کار گرفته مي‌شود با سرنگ‌هايي که براي تزريق به انسان استفاده مي‌شود تفاوتي ندارد؛ بنابراين اگر پلنگ خواب باشد و بتوان سرنگ را در رگ‌گردن حيوان تزريق کرد بلافاصله بيهوش مي‌شود اما زماني که پلنگ بيدار است اين کار بسيار دشوار است». وي درباره روي آوردن پلنگ‌ها به حاشيه روستاها مي‌گويد: «اغلب حيواناتي که قدرت شکار ندارند و پير شده‌اند براي به‌دست آوردن طعمه به حاشيه روستاها مي‌آيند؛ پلنگ هم از اين قاعده مستثني نيست؛ براي نمونه چندي پيش پلنگي در جاسک دو شتر را کشته بود. وقتي ما او را تعقيب کرديم متوجه شديم که يک انگشت پا و دو دندان خود را براثر گلوله شکارچيان از دست داده و در نتيجه ديگر قدرت شکار در طبيعت را ندارد؛ از همين‌رو به ‌روستاها روي آورده است. پير شدن حيوانات وحشي از ديگر دلايل ديده شدن آنها در حاشيه روستاهاست. پلنگ هم که پير مي‌شود قدرت بينايي و شکار را از دست مي‌دهد. اين ضعف‌ها باعث حمله اين حيوان به الاغ، گاو و دام مي‌شود».
ضيايي به نکته جالبي اشاره مي‌کند: «پلنگ به گوشت سگ‌سانان بسيار علاقه دارد. اين علاقه به اندازه‌اي است که گاه اين حيوان را به حاشيه روستاها مي‌کشاند و باعث مي‌شود سگ‌هاي گله را شکار کند. اين مسئله به اندازه‌اي معمول است که مردم جاسک معتقدند که پلنگ پير اگر سگ بخورد جوان مي‌شود».
کاهش چشمگير کل ، بز، قوچ و ميش
درعين حال ، اين استاد محيط‌زيست از کم شدن طعمه به‌عنوان يکي از عوامل مهم حمله پلنگ به دام نام مي‌برد و مي‌گويد: «شکار بي‌رويه و تخريب زيستگاه سبب کم‌شدن طعمه گربه‌ساناني چون پلنگ شده است؛ براي نمونه تا پيش از اين، جمعيت قوچ، ميش، کل و بز در پارک ملي خجير، ورجين و سرخه‌حصار بالغ بر 15هزار راس بود اما اکنون اين رقم به‌دليل شکار و ويلاسازي در اين مناطق به سه هزار راس کاهش يافته است. اين کاهش طعمه امکان شکار پلنگ را بسيار محدود کرده است درحالي‌که وقتي طعمه زياد بود حتي پلنگ‌هاي پير هم فرصت شکار داشتند».
اما ضيايي خبر اميدوارکننده‌اي هم دارد: «گرچه آماري از جمعيت تعداد پلنگ‌ها در دست نيست اما خوشبختانه جمعيت اين حيوان نسبت به ساير گونه‌ها خوب است؛ به‌طوري که هرجا کل، بز و گراز وجود داشته باشد پلنگ هم وجود دارد. برهمين اساس از سيستان‌وبلوچستان گرفته تا ارتفاعات بم، يزد، کرمان و جنگل‌هاي شمال پلنگ مشاهده مي‌شود.
نکته ديگر اينکه پلنگ حيواني شبگرد است که مي‌تواند طعمه‌هاي مختلفي نظيرگراز، پايکا (از خانواده خرگوشان) و تشي را شکار کند. اين حيوان برخلاف يوز که در دشت زندگي مي‌کند و با ماشين قابل تعقيب است در کوهستان زندگي مي‌کند و به همين دليل نمي‌توان با ماشين آن را تعقيب کرد. با وجود اين، تخريب زيستگاه‌ها و شکار بي‌رويه طعمه مي‌تواند جمعيت اين حيوان را با خطر مواجه سازد».

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

محيط زيست
با موافقت دولت و به منظور افزايش آگاهي، انگيزه و حساسيت عمومي براي حل مشکلات و معضلات زيست محيطي، بسته اجرايي سازمان حفاظت محيط زيست ابلاغ شد.

 

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، هيات وزيران بنا به پيشنهاد سازمان حفاظت محيط زيست و تاييد معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رئيس جمهور و به استناد ماده(217) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه - مصوب 1389 - بسته اجرايي سازمان حفاظت محيط زيست را تعيين کرد.
ماده (217) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه
ماده217 کليه وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتي موظفند برنامه‌هاي اجرائي و عملياتي خود را در قالب بسته‌هاي اجرائي برنامه ظرف شش ماه از تاريخ تصويب اين قانون تهيه کنند. اين بسته‌ها که پس از تصويب هيئت وزيران جهت اطلاع به مجلس شوراي اسلامي ارائه مي‌شود، مبناي تنظيم و تصويب بودجه سنواتي دستگاه قرار مي‌گيرد.تبصره بسته اجرائي مجموعه‌اي از چندين پروژه‌ به هم پيوسته و يا خوشه‌اي از پروژه‌هاي متجانس و به هم مرتبط اولويت‌دار است که به منظور حل يک مشکل اقتصادي، اجتماعي و يا فرهنگي در چهارچوب اهداف برنامه به اجرا درمي‌آيد.
جايگاه محيط زيست در قانون اساسي
اصل پنجاهم(50) قانون اساسي: در جمهوري اسلامي حفاظت محيط زيست که نسل امروز و نسل هاي بعدي بايد درآن حيات اجتماعي روبه رشدي داشته باشند، وظيفه عمومي تلقي مي شود از اينرو فعاليتهاي اقتصادي وغير آن که با آلودگي محيط زيست ويا تخريب غير قابل جبران آن ملازمه پيدا کند، ممنوع است.
جايگاه محيط زيست در سند چشم انداز
بر طبق سند چشم انداز بيست ساله نظام، تمامي ارکان نظام جمهوري اسلامي ايران در دستيابي به محيط زيست مطلوب براي احاد جامعه تلاش مي کنند؛ به نحوي که وضعيت طبيعي سيماي مناظر، زيست بوم ها، زيست مندان وذخاير ژنتيکي، منابع و عناصر حياتي هوا، آب، خاک و اقليم در آن حفظ و احيا شده و جامعه در پناه چنين محيطي از بهداشت و سلامت جسمي و رواني، آرامش و امنيت اجتماعي، اقتصادي و عدالت زيست محيطي برخوردار مي شوند.
جايگاه محيط زيست در سياستهاي کلي نظام
سياستهاي کلي نظام که منبعث از چشم انداز بيست ساله است، با تاکيد بر آرمان دستيابي به محيط زيست مطلوب براي آحاد جامعه، سياستهاي محيط زيستي ارکان نظام به شرح زير تعيين مي کند:
-ايجاد عزم ملي بر احياي منابع طبيعي تجديد شونده و توسعه‌ پوشش گياهي براي حفاظت و افزايش بهره‌وري مناسب و سرعت بخشيدن به روند توليد اين منابع و ارتقاء بخشيدن به فرهنگ عمومي و جلب مشارکت مردم در اين زمينه
- شناسايي و حفاظت منابع آب و خاک و ذخاير ژنتيکي گياهي جانوري و بالابردن غناي حياتي خاکها و بهره‌برداري بهينه براساس استعداد منابع و حمايت مؤثر از سرمايه‌گذاري در آن
- اصلاح نظام بهره‌برداري از منابع طبيعي و مهار عوامل ناپايداري اين منابع و تلاش براي حفظ و توسعة آن
- گسترش تحقيقات کاربردي و فن‌آوري هاي زيست محيطي و ژنتيکي و اصلاح گونه‌هاي گياهي و حيواني متناسب با شرايط محيطي ايران و ايجاد پايگاه هاي اطلاعاتي و تقويت آموزش و نظام اطلاع‌رساني
وظايف سازمان حفاظت محيط زيست
همسونمودن اهداف و برنامه‌هاي توسعه با ظرفيت‌هاي محيط‌زيستي کشور
دستيابي به محيط‌زيست مطلوب براي کليه آحاد جامعه
احياء و حفاظت از منابع طبيعي، آب، خاک و هوا
پيشگيري، کنترل، جلوگيري از تخريب و آلودگي محيط‌زيست
حفاظت و احياي اکوسيستم‌هاي طبيعي و تنوع زيستي موجود در کشور
مشارکت فعال و مؤثر در مناسبات، تعهدات و تحولات جهاني زيست محيطي
حفاظت، بهبود و بهسازي محيط زيست
پيشگيري و ممانعت ازهرگونه آلودگي
پيشگيري و ممانعت از اقدامات مخرب برهم زننده تعادل زيستي
تعيين مناطق تحت مديريت (پارک ملي پناهگاه حيات‌وحش اثر ملي و منطقه حفاظت شده)
انجام تحقيقات و بررسي‌هاي علمي در زمينه حفاظت و بهبود محيط زيست
تدوين ضوابط و استانداردهاي حفاظت و جلوگيري از آلودگي منابع زيستي
تنظيم و اجراي برنامه آموزش جهت تنوير و هدايت افکار عمومي در زمينه حفاظت و بهسازي محيط زيست
اجراي قانون شکار و صيد و برقراري هرگونه محدوديت و ممنوعيت شکار و صيد گونه‌ها
حفظ و نگهداري شکارگاه‌ها و فضاهاي حياتي جانوران وحشي و حمايت از آنها
ايجاد پارک ملي منطقه حفاظت شده و موزه‌هاي تاريخ طبيعي
راهبردهاي اصلي بخش محيط زيست کشور:
مديريت زيست بومي و بهره‌برداري خردمندانه از زيست بوم‌ها با توجه به توان طبيعي و حفظ ارزشهاي تنوع زيستي
کنترل و کاهش آلاينده‌ها
ارتقاي نقش مردم و نهادهاي مدني در مديريت محيط زيست کشور
کنترل و کاهش اثرات تغيير اقليم
رويکرد حسابرسي منابع محيط زيستي در اقتصاد ملي
اقدامات اساسي سازمان حفاظت محيط زيست در طول برنامه پنجم توسعه
تدوين و اجراي برنامه مديريت يکپارچه زيست بومي
اصلاح اساسنامه صندوق ملي محيط زيست
شناسايي مناطق ساحلي و دريايي با حساسيت بالاي زيست محيطي
تدوين ضوابط و استانداردهاي زيست محيطي مشخص، شفاف و ثابت
ارتقاي آگاهي‌هاي عمومي
ايجاد نظام اطلاعات زيست محيطي در سطوح ملي، منطقه‌اي و استاني
استقرار و نهادينه کردن مديريت سبز
مديريت زيست بومي در زيست بوم‌هاي حساس
جلوگيري از شکار بي‌رويه و نابودي تنوع زيستي
ارزيابي اثرات زيست‌ محيطي کليه طرح‌هاي بزرگ توليدي و خدماتي و عمراني پيش از اجرا
خوداظهاري واحدهاي بزرگ توليدي، صنعتي، خدماتي و زيربنايي
ارتقاء مشخصات واحدهاي بزرگ به نحوي که با ضوابط و استانداردهاي محيط زيست تطبيق يابد
برآورد ارزش‌هاي اقتصادي منابع طبيعي و زيست محيطي ناشي از آلودگي و تخريب محيط زيست
بازيافت پسماندهاي شهري و با روش‌هاي نوين در شهرهاي بالاي دويست هزار نفر و شهرهاي ساحلي و حاشيه تالاب‌هاي داخلي
کاهش آلودگي هوا با اولويت شناسايي و مهار کانون‌هاي انتشار ريزگردها و کنترل و کاهش ميزان انتشار گازهاي گلخانه‌اي
ممنوعيت هرگونه بهره‌برداري صنعتي و معدني از تالاب‌هاي داخلي
اعمال مديريت يکپارچه با مشارکت بهره‌برداران در دشت‌هاي اطراف تالاب‌ها
تدوين نظام ارزيابي راهبردي محيطي با مسئوليت شوراي عالي حفاظت محيط‌زيست در سطح ملي و ادارات کل استانها در استان
تهيه نظام شاخص‌هاي پايداري محيطي
به منظور اجرايي کردن اهداف مندرج در سند چشم‌انداز، سياستها و قانون برنامه پنجساله پنجم در حوزه امور محيط زيست، بسته اجرايي سازمان حفاظت محيط‌زيست با رويکرد مسئله محوري شامل چهاربسته اجرايي فرعي به شرح زير است:
1حفظ، احيا و پايش محيط‌زيست انساني (منابع زيستي)
2 حفظ، احيا و پايش محيط زيست طبيعي و دريايي
3 افزايش آگاهي محيط زيستي، تنوير افکار و آموزش همگاني
4 اِعمال قوانين و مقررات محيط زيستي
5 پژوهش، نوآوري و تقويت سرمايه سازمان
به گزارش ايسنا به نقل از پايگاه اطلاع رساني دولت، اين مصوبه از سوي محمدرضا رحيمي - معاون اول رئيس‌جمهور - براي اجرا ابلاغ شده است.
http://www.iren.ir/Nsite/FullStory/?Id=7867

 
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


images

کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه

سعید پرهیزگار: کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه که ریاست آن به عهده نخست وزیر نروژ در آن زمان ، یعنی- گروهارلم برانتلند- بود ، در سال ۱۹۸۳ تاسیس یافت . این کمیسیون به عنوان یکی از کمیسیونهای مستقل سازمان ملل متحد «که به کمیسیون برانتلند آوازه یافت »دارای اعضایی از ۲۲ کشور جهان بود، شش نفر از این اعضا از اروپا، پنج نفر از آفریقا، پنج نفر از آسیا، سه نفر از آمریکای شمالی وسه نفر از آمریکای جنوبی انتخاب شده بودند. وظیفه عمده کمیسیون تحقیق در مورد وضعیت جهان به منظور ارائه روش هایی در قرن بیست و یکم بود تا این امکان را ایجاد کند که جمعیت جهان که به سرعت رشد می کند بر نیازهای اولیه خود فائق آید و با برنامه جهانی برای تغییرات هماهنگ شود.

 

این کمیسیون پژوهش ها و مباحثه های گوناگونی را پیش آورد. اعضای آن اعم از وزیران، دانشمندان، سیاستمداران و قانون گذاران، در خلال تقریبا سه سال متوالی به مطاالعه ، گفتگو و استماع نظر مردم در هر قاره پرداختند. نتیجه تلاش این کمیسیون گزارش ۴۰۰ صفحه ای بود موسوم به آینده مشترک ما، که در آوریل ۱۹۸۷ منتشر شد. رئیس کمیسیون در پیشگفتار این گزارش نوشت: پیام ما مستقیما متوجه مردمی می شود که رفاه آنها هدف نهایی کلیه سیاست های زیست محیطی و توسعه ای می باشد.تازمانیکه نتوانیم واژه هایمان را به زبانی ترجمه کنیم که در ذهن ها و قلب های مردم پیر و جوان رخنه نماید، نخواهیم توانست تغییرات اجتماعی گسترده مورد نیاز برای تصحیح روش توسعه را به کار ببندیم.

 

گزارش آینده مشترک ما که به گزارش برانتلند معروف است توسعه پایدار را چنین تعریف می کند: «توسعه ای که نیازهای مردم کنونی را بدون از بین بردن توانایی نسل های آینده در بر آوردن نیازهایشان برطرف می نماید.»انسان می تواند روند توسعه را پایدار سازد، بدین معنی که همیشگی باشد. مفهوم توسعه پایدار متضمن محدودیت هایی است، البته نه محدودیت های مطلق بلکه محدودیت هایی که توسط شرایط کنونی فناوری و سازماندهی اجتماعی و توسط توانایی زیست سپهر در جذب مواد حاصل از فعالیت های انسانی بر منایع محیط زیست تحمیل شده اند. اما فناوری و سازماندهی اجتماعی را می توان طوری مدیریت نمود و بهبود بخشید که دوره جدید شکوفایی اقتصادی را در پی داشته باشد.

 

نظر کمیسیون این است که فقر گسترده و فراگیر دیگر گریز ناپذیر نیست. جهانی که فقر در تار و پود ارکان آن رخنه کرده، همواره در معرض مخاطرات بوم شناختی و سایر آسیب ها قرار دارد. توسعه پایدار به معنی یک هماهنگی ثابت نیست بلکه فرآیندی تغییر پذیر است. ما وانمود نمی کنیم که این فرایند آسان و ساده است، بلکه می باید انتخاب های آزار دهنده ای را برگزید.بنابراین، در تحلیل نهایی، باید اذعان داشت که توسعه پایدار می بایست بر اراده اجتماعی متکی باشد. «کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه، ۱۹۸۷».

 

از این رو گزارش فوق دو مفهوم مرتبط با فرآیند مدیریت پایدار منابع زمینی را به قرار ذیل تعریف می کند: نیازهای اولیه انسان به غذا، پوشاک، مسکن و کار، بهداشت، سفر، آموزش و بیمه دائمی باید برآورده شود. نیل به این هدف در وهله اول مستلزم توجه ویژه به نیازهای برآورده نشده همگان می شود، که باید اولویت اساسی برای آن قائل شد و همچنین محدودیت های توسعه پایدار جنبه مطلق ندارد بلکه توسط شرایط فناوری های کنونی و سازماندهی اجتماعی و همچنین توسط پیامدهای منفی «عملکرد بشر» بر منافع زیست محیطی و سرانجام توسط توانایی زیست سپهر در جذب مواد حاصل از فعالیت های انسانی تحمیل شده اند. اما فناوری و سازماندهی اجتماعی هر دو می تواند به نحوی مدیریت و ارتقا یابند که دوران جدید شکوفایی اقتصادی را برای همگان به ارمغان آورد.

http://zistboom.com/8776/

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


 

سازمان بازرسي كل كشور با انتشار گزارشي اعلام كرد:
آزبست با وجود ممنوعيت هنوز در صنايع مورد استفاده قرار مي گيرد


 

 

 بزرگنمایی
 سازمان بازرسی کل کشور اعلام کرد که برخلاف مقررات مصوب، هم‌چنان برخی از کارخانه‌ها از محصولات آزبستی استفاده می‌کنند و برخورد قضایی با این کارخانجات را خواستار شده است.

پس از گذشت 5 سال از پایان مهلت به کارخانه‌های تولید کننده محصولات آزبستی، بسیاری از کارخانه‌ها هم‌چنان از آزبست استفاده می‌کنند، این در حالی است که مراکز تحقیقاتی، جایگزین‌های مناسبی را آزمایش و تأیید کرده‌اند. سازمان بازرسی کل کشور در گزارشی در این باره آورده است: «مهم‌ترین دلایل موفق نبودن مصوبه هیأت وزیران در منع استفاده از آزبست در کشور عبارت است از ناهماهنگی و نبود همکاری بین وزارتخانه‌های صنایع و معادن و بازرگانی وقت، (وزرات صنعت، معدن و تجارت فعلی) با سازمان حفاظت محیط زیست برای حذف آزبست و اعلام هشدار کافی به مردم، تهیه نشدن دستورالعمل نمونه برداری از آزبست از طریق هوا یا محصولات از سوی سازمان حفاظت محیط زیست، نبود نظارت کافی بر کارخانه‌های تولید کننده محصولات آزبستی از سوی بعضی ادارات کل حفاظت محیط زیست در استان‌ها، نبود تجهیزات آزمایشگاهی لازم در سازمان حفاظت محیط زیست برای تعیین میزان آزبست در محصولات، بویژه در لنت‌های ترمز تولید شده».

سازمان بازرسی کل کشور در ادامه گزارش به منظور برطرف شدن چالش‌های مهم بهداشتی از سوی دستگاه‌ها، پیشنهادهای زیر را ارایه کرده است:

- سازمان حفاظت محیط زیست، «برنامه جامع پایش کارخانه‌های تولید محصولات آزبستی» (هر ماه حداقل یک پایش) را تدوین و به ادارات کل استان‌ها ابلاغ کند.

- ادارات کل حفاظت محیط زیست در استان‌ها، ضمن نظارت دایم بر فعالیت کارخانه‌های تولید کننده مواد آزبستی، پیگیری قضاییِ فعالیت صنایع تولید کننده محصولات آزبستی، از جمله گورت اصفهان و درود لرستان، را تا رسیدن به نتیجه، در دستور کار خود قرار دهند.

- وزارت صنعت، معدن و تجارت، به استناد مصوبه هیأت وزیران، با هماهنگی سازمان حفاظت محیط زیست، به منظور جلوگیری از ورود آزبست، اقدام مؤثر به عمل آورد به عنوان مثال می‌تواند از ثبت سفارش این کالاها خودداری نماید.

- وزارت صنعت، معدن و تجارت، برای جایگزینی محصولات سالم با محصولات آزبستی و تغییر خط تولید در کارخانه‌های تولید کننده محصولات آزبستی، اقدامات حمایتی معمول دارد.

کد خبر : 91081023


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


در سكوت سازمان محيط زيست و سازمان جنگلها ومراتع
كارخانه سيمان گلستان نيلكوه را مي بلعد


 

 

 بزرگنمایی
علی اصغر موذنی*: بدون شک سرمایه و پشتوانه طراوت و شادابی طبیعت دلنشین نگارستان ایران زمین یعنی استان زیبای گلستان و نگین این زیبائی شهر کوچک و دوست داشتنی گالیکش منابع طبیعی آن است که موهبت الهی و ارثیه ماندگار نسل های گذشته برای ما و آیندگان است .

اگرچه تعرض به طبیعت و تخریب منابع طبیعی در همه اشکال موجود آن امری بدیهی و تقریبا عادی شده و گرانی خواب مسئولین و کارشناسان ذیربط ، بهانه و دست آویزی برای کسانی شده تا با غارت منابع ملی به داشته های خود بیافزایند .

بدون هیچ پرسش و پاسخی براختی می توان هزاران بند و صدها سطر توجیه نامعقول حضرات را در علت صدور مجوز های پیدا و پنهان برای تخریب منابع طبیعی و به مخاطره انداختن محیط زیست را پیش بینی کرد . اما امروزه داغی که بر دل هزاران شهروند دوستدار طبیعت در شرق استان گلستان نشسته و روزانه هزاران مسافر و زائر عبوری از این خطه آن را به چشم دل اما حیران به تماشا می نشینند تخریب کوه زیبای نیلکوه از پس و پیش است .

نیلکوه، کوهی با ارتفاع بیش از 1350 متر در شرق استان گلستان واقع در شهرستان گالیکش است که از منظره ای چشم نواز و هوایی دلپذیر و طبیعتی زیبا برخوردار بوده و از طرف شرق٬ جنوب شرقی و جنوب به گالیکش مشرف می باشد.

این کوه از آن جهت به این نام، نامیده می شود که از فاصله دور به رنگ نیلی است؛ محلی ها این کوه را کوه رستم می نامند.

در قله نیلکوه تالابی وجود دارد که چشم انداز بسیار زیبا و خاصی به نیلکوه بخشیده بطوری که  در چهار فصل سال دارای آب بوده و  در زمستان اغلب یخ می بندد.
هر مسافری که از مسیرگرگان و شهرگالیکش به سمت مشهد در حال حرکت باشد دیدن طبیعت نیلکوه چشمانش را نوازش می داد.

نیلکوه ، نه تنها به سبب زیبائی منحصر بفردش بلکه به خاطر نقشی که در تعادل محیط زیست و حمایت از حیات وحش در منطقه دارد برای مردم منطقه بسیار حائز اهمیت است اما امروزه از دو سوی این کوه زیبا که بقولی محل تیراندازی آرش کمانگیر بوده عملیات تخریب صورت می گیرد .

یادباد آن ایامی که گریه های آن پیرمرد بیچاره روستائی در مقابل شورای حل اختلاف برای امان خواستن در برابر جرم نابخشودنی چند دقیقه چرای چند راس گوسفندش افاقه نکرد و النهایه دستانی را که برای استمداد و یاری دراز کرده بود با حکم جریمه و . . . سنگین ترشدو خمیده تر از درد روزگار پای بر خانه نهاد تا برای تامین بهای جریمه همه دار و ندارش را بفروشد و به شهر برود .

روستائی مولد ، پر کار و زحمتکش را آن چنان سخت گرفتیم که همه داروندارش را فروخت و اینک همه تلاش اوبجای تولید، جمع کردن چند قوطی خالی پلاستیکی یا فلزی و یا چند کارتن خالی است تا شاید قوت لایموت خانواده عیالوارش گردد.

اما اینک بی مهابا با هر وسیله ممکن از دو سوی این کوه نجیب اما خسته از نامهربانی ها تاخته اند و هر یک به بهانه ای و با مجوزی .

از یک سو کارخانه سیمان برای تامین آهک مورد نیازش دل و روده این کوه را بر هم می ریزد و با انفجارهایش وحوش ساکن در جنگلهای پیرامون را تا ناکجاآباد رم می دهد و منظره زیبا و دلفریب نیلکوه را همچون چهره اسید پاشیده ، زخمی و غیر قابل تحمل ساخته است .

از سوی دیگری شرکتی دیگر به بهانه تامین مصالح برای جاده سازی با تخریب منابع طبیعی اقدام به برداشت کوهی مصالح نموده در حالیکه مسیر برداشت مصالح ، علاوه بر اینکه مسیر تردد روستاهای پر جمعیت کوهستانی و معبر پیاده روی خانوادگی شهروندان است در چند صد متری بهترین تفرجگاه جنگلی منطقه یعنی پارک جنگلی فارسیان شهرستان گالیکش واقع شده است .

براستی آن حافظان محیط زیست و دوستداران منابع طبیعی که آنگونه بر روستائیان بینوای ما سخت می گرفتند اینک کجا خفته اند ؟

خواب اصحاب کهفی دوستان ما برای حفاظت از منابع و پاسداشت اکوسیستم طبیعی منطقه کی به بیداری منجر خواهد شد ؟

اگر امروز بجای این شرکتهای بزرگ که با سرمایه های چند صد میلیاردی خود مشغول به کارند اگر همان پیرمرد بینوای روستائی با چند راس گوسفند خود در همان محل تخریب به چرای دامش می پرداخت چه بلای ناعلاجی برسرش نازل می کردند ؟

بلائی که بر سر مردمان بینوای چند روستا آوردند و به بهانه کوچ آواره دشت و خیابانشان کردند تا از محیط زیست و منابع طبیعی نگهداری شود .

مرهم بر این زخم نگذارید چون زخم ریشه دارد کمی بالاتر بازهم به بهانه ای دیگر و تخریبی دیگر در حال انجام است .

خلیج گرگان ، نهارخوران ، زیارت ، جنگلهای ابر ، توسکستان ، النگ رامیان ، پارک ملی گلستان ، تالاب ها هر کدام به بهانه ای آسیب می بینند و ثمره این آسیب ها را در افزایش دما و کاهش بارندگی ها و یا سیل های مخرب  و ویرانگر می بینیم اما عبرت نمی گیریم چرا ؟ خدا می داند و بس

 *عضو شورای اسلامی استان گلستان

کد خبر : 91081021


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


مدیرکل کتابخانه های عمومی گیلان:
استقبال از ایجاد کتابخانه های مشارکتی کشاورزی و شیلات و محیط زیست در گیلان


 

 

 بزرگنمایی
لیــــلا مســـروری: مدیرکل کتابخانه های گیلان در آستانه هفته کتاب گفت: استان گیلان به لحاظ سرانه مطالعه در کشور در جایگاه نخست قرار دارد.

به گزارش سبزپرس، اسماعیل جانعلی پور افزود: سرانه مطالعه در گیلان 84 دقیقه در روز است درحالیکه امار کشوری 79 دقیقه در روز براورد شده است.

وی افزود : به رغم بالا بودن سرانه مطالعه محدودیت زمین موجب شده  که به لحاظ وسعت و مساحت فضای کتابخانه ایی در گیلان 25درصد کمتر از میانگین کشوری باشد اما ایجاد  کتابخانه های مشارکتی توانسته به مثابه فرصت مناسبی برای اهالی کتاب گیلان باشد.

مدیرکل کتابخانه های گیلان گفت : در بین 17 کتابخانه های مشارکتی رسمی که ذیل قوانین نهاد کتابخانه های عمومی کشور فعالیت می کنند ما نخستین کتابخانه عمومی تخصصی محیط زیست را در استان داریم .

جانعلی پور تصریح کرد: استان گیلان به لحاظ شرایط اقلیمی و تعلق بومی و مردمی مجال مناسبی برای توسعه کتابخانه های مشارکتی تخصصی با زمینه ها شیلات ، منابع طبیعی ، کشاورزی و محیط زیست را دارد.

وی گفت : در حال حاضر 72 کتابخانه نهادی و 17کتابخانه مشارکتی رسمی ، با بیش از هفتصد و شصت و شش هزار جلد کتاب ، به کتابخوانان گیلانی خدمات میدهند. هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران از بیستم لغایت بیست و ششم آبان ماه با برنامه های متنوع فرهنگی در سراسرکشور برگزار میشود.

کد خبر : 91081022


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

پیدا شدن آهو در تهران

دیده بان حقوق حیوانات:  پیدا شدن یک بچه آهو در خیابان، اتفاقی نیست که در زندگی شهری زیاد پیش آید. البته اگر همه چیز سر جای خودش باشد. این اتفاق در تهران در یکی از خانه‌های شهرک غرب افتاد. بعد از خبرهایی که درباره پیدا شدن شیر، پلنگ، توله خرس، مرغ ماهی‌خوار و بزمجه و گونه های دیگری در شهرها و نگهداری بعضی حیوانات در باغ وحش‌های خانگی منتشر شد، این بار پیدا شدن یک آهو در خیابان شهرک‌غرب نشان می‌دهد این قصه سر دراز دارد و سازوکارهای حفاظت حیات وحش به خوبی مدیریت نمی‌شود.
آهوی وحشی در شهر چگونه دَوَدا

«اول فکر کردیم بره است. اما بعد که دقت کردیم تازه فهمیدیم چیست.» در مورد بچه آهویی حرف می‌زند که پشت در خانه‌شان بوده و تا در را باز کرده‌اند پریده داخل حیاط. آقای «ن» می‌گوید این بچه آهو را اول داخل داکت(انبار تاسیسات) ساختمان نگه داشته و سعی کرده با سازمان محیط زیست تماس بگیرد اما کسی جواب تلفنش را نداده. بعد از آن از نگرانی این که بچه آهو گرسنه باشد بغلش کرده و به حمام خانه برده تا کمی کاهو برایش بیاورد. هنوز هم نمی‌داند این آهو از کجا پیدایش شده اما قصد دارد کمی پیش خودش نگه دارد. می‌گوید: «بچه‌ها از صبح زنگ می‌زنند و اصرار می‌کنند که نگهش دارم تا بیایند ببینندش. شاید دو سه روزی همین جا مهمان ما بماند و بعد تلفن بزنیم که بیایند سراغش.» با خاراندن سر آهو توانسته اطمینانش را جلب کند. به این ترتیب هم فهمیده که آهو نر است و دارد شاخ در می‌آورد و هم اینکه چنان او را با خودش دوست کرده که وقتی به اتاقی دیگر می‌رود آهو دوان دوان دنبالش می‌رود.
به گزارش دیده بان حقوق حیوانات به نقل از قانون پیدا شدن یک بچه آهو در خیابان، اتفاقی نیست که در زندگی شهری زیاد پیش آید. البته اگر همه چیز سر جای خودش باشد. این اتفاق در تهران در یکی از خانه‌های شهرک غرب افتاد. بعد از خبرهایی که درباره پیدا شدن شیر، پلنگ، توله خرس، مرغ ماهی‌خوار و بزمجه و گونه های دیگری در شهرها و نگهداری بعضی حیوانات در باغ وحش‌های خانگی منتشر شد، این بار پیدا شدن یک آهو در خیابان شهرک‌غرب نشان می‌دهد این قصه سر دراز دارد و سازوکارهای حفاظت حیات وحش به خوبی مدیریت نمی شود.  آقای “ن” و همسرش تجربه‌های دیگری هم از نگهداری حیوانات داشته‌اند. مرغ و خروس، خرگوش و البته دو بوقلمون بزرگ که آنها هم چند سال قبل به این خانه پناه آورده بودند: «یک بار دو تا بوقلمون را سر کوچه پیدا کردیم که در سرما در حال لرزیدن بودند. مدتی اینجا در حیاط نگه‌شان داشتیم. انگار مال کسی بودند و بعد انداخته بودندشان بیرون.» رابطه‌شان با گل و گیاه هم خوب است. حیاط خانه درختکاری شده و تعداد زیادی گلدان در حیاط و راه پله چیده شده. آهو در بدو ورود یکی از گلدان‌های حیاط را انداخته و شکسته اما حالا دیگر آرام است. به نظر می‌آید چندان با دویدن روی فرش و زندگی با آدم‌ها بیگانه نباشد. از آدم‌ها ترسی ندارد و حتی می‌گذارد به راحتی نوازشش کنند. آقای «ن» احتمال می‌دهد متعلق به یکی از خانه‌های ویلایی اطراف باشد یا از پارک پردیسان فرار کرده باشد. آهو از شیشه شیر نوه آقای «ن» شیر می‌خورد. آن هم با سر و صدا و بلند شدن روی پاهای عقب و جست و خیز: «وقتی کاهو و میوه به او می‌دادم متوجه شدم بعد از خوردن‌شان انگشت من را هم می‌مکد. داخل شیشه شیر بچه برایش شیر ریختم و دیدم مشکلش همین بوده. از صبح دو شیشه شیر را تمام کرده.» اینجا نباید به او بد بگذرد. می‌تواند هر جای خانه که می‌خواهد برود. حتی می‌تواند خانه را کثیف کند.
  حیوانات وحشی در شهر آسیب‌پذیرند
فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان تهران به «قانون» می‌گوید: «شهروندان در برخورد با چنین مواردی می‌توانند در تماس با این سازمان حیوان را تحویل دهند. کسانی که به نحوی با مراکز غیرمجاز مواجه می‌شوند که به خرید و فروش این حیوانات می‌پردازند اطلاع بدهند. چرا که بعضی افراد به خرید و فروش اشتغال دارند و حیوانات را از طفولیت که بسیار آسیب‌پذیر هستند می‌گیرند و می‌فروشند. اگر مالکین هم بخواهند داوطلبانه حیوانات را تحویل بدهند هیچ پیگرد و مجازاتی وجود ندارد و به هر دلیلی مثل نظافت، سفر و غیره می‌توانند این کار را انجام دهند.» اسماعیل میران زاده درباره بچه آهویی که در شهرک غرب پیدا شده می‌گوید: «مشخص نیست این حیوان اصالتا از کجا آمده و چه گونه‌ای است. باید بررسی شود.»  همچنین رضا یادگاری سرپرست روابط عمومی آتش نشانی تهران درباره گرفتن حیوانات توسط آتش‌نشانان به«  قانون » این طور توضیح می‌دهد: «آتش‌نشانی توان گرفتن حیوانات خطرناک و درنده را ندارد. اگر چنین موردی باشد سازمان محیط زیست با امکاناتی که در اختیار دارد اقدام می‌کند. در موارد دیگر، آتش نشانی حیوانات را زنده‌گیری می‌کند و تحویل باغ وحش تهران یا سازمان محیط زیست می‌دهد تا اگر نیازی به مراقبت‌های بیشتر باشد انجام دهند. مردم در مواجهه با این موارد با ۱۲۵ تماس بگیرند. تا به حال در گرفتن حیوانات مشکلی پیش نیامده و آتش نشانی از عهده آن برآمده و استفاده از اسلحه نداشته است. حتی مار را هم با وسیله‌ای اهرم مانند زنده‌گیری می‌کنیم.» او در مورد دستگیری این آهو می‌گوید: «روش ما برای دستگیری آهو هم زنده‌گیری است و به حیوان آسیبی نمی‌رسد.»
  این حیوان محکوم به مرگ است
هوشنگ ضیایی کارشناس حیات وحش درباره افزایش تمایل به نگهداری حیوانات وحشی در خانه به «قانون» می‌گوید: «به طور کلی جداکردن حیوان وحشی از طبیعت کار درستی نیست. ممکن است در مراحل اولیه کوچک باشند و جالب به نظر برسند ولی وقتی بزرگ می‌شوند هم برای خانه وهم برای حیوان مشکلاتی ایجاد می‌شود. حیوانی که از طبیعت جدا و دست‌آموز شود دیگر امکان بازگشت مجدد به طبیعت را ندارد. چون به انسان عادت کرده و عمر کوتاهی هم دارد. ممکن است بعضی از آنها مثل شیر و خرس با بزرگ شدن خطرناک شوند یا مثل آهو کم خطرتر باشند. به هر حال حیوان وحشی که از طبیعت جدا می‌شود دیگر محکوم به مرگ است.» او درباره آسیب‌های نگهداری حیواناتی مثل آهو می‌گوید: «حیوانات زیبایی خاصی دارند. اما با گذشت زمان قابل نگهداری نیستند. وقتی آهو به سن بلوغ برسد شاخ می‌زند و خطرناک می‌شود. کسانی که آن را نگه می‌دارند بعد از یکی دو سال آن را بیرون می‌کنند. چون این حیوان در سن بلوغ هرمون‌های جنسی ترشح می‌کند و عصبی می‌شود. آهوی نر در این برهه شاخ می‌زند و خطرناک می‌شود. ممکن است در بچگی رام شود اما خوی وحشی اش را حفظ می‌کند و به محیط زندگی انسان عادت نمی‌کند. بنابراین توصیه نمی‌شود که حیوان وحشی را نگه داریم. عده‌ای کارشان این است که حیوان وقتی تازه بچه زاییده بچه‌هایش را که هنوز قادر به راه رفتن نیستند از مادر جدا می‌کنند. علاوه بر خود حیوان، مادر که به حیوان شیر می‌دهد هم لطمه می‌خورد.»
  سرنوشت آهو
ظهر روز دوشنبه خانواده‌ای که آهو را پیدا کرده بودند در تماس با پایگاه آتش‌نشانی بلوار دریا در شهرک غرب آهو را برای محافظت بیشتر و جلوگیری از صدمه به حیوان، تحویل داده است. اما ماجرای آهو اینجا تمام نشد. تماس‌های خبرنگار «قانون» برای پیگیری وضعیت آهوی دستگیر شده در آتش‌نشانی به جایی نرسید.  یادگاری سرپرست روابط عمومی آتش نشانی استان تهران به« قانون» گفت: هیچ گزارشی مبنی بر دستگیری آهو ثبت نشده است.  یکی از مسئولان پایگاه آتش‌نشانی بلوار دریا که خود را فرجی معرفی کرد هم در تماس «قانون» با این پایگاه گفت گزارشی ثبت نشده و مدعی شد «حق هیچ گزارشی به هیچ شخصیتی حتی رئیس جمهور را نداریم.» از هیچ کدام از مراجع مرتبط با آتش‌نشانی اطلاعی از سرنوشت این آهو به دست نیامد و مشخص نشد که به دست باغ وحش تهران یا مدیریت پارک پردیسان یا مراجع ذی صلاح می‌رسد یا نه. اما در آخرین لحظه انتشار این گزارش رضا یادگاری سرپرست روابط عمومی آتش نشانی تهران گفت: بچه آهو تحویل مدیریت پارک پردیسان شده و صورتجلسه آن هم موجود است…http://arw.ir/?p=39197

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:آهو, تهران, حیات وحش, قاچاق, پیدا شدن, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دیده بان حقوق حیوانات: مدت هاست که بحث حیوانات شهری در رسانه ها و مجامع گوناگون مطرح است و تا امروز نه دوستداران حیوانات راه حل معقولی برای مشکل افزایش جمعیت این حیوانات ارایه کرده اند و نه مسوولان شهری روش مناسب کنترلی اتخاذ کرده اند. در این گزارش موضوع حیوانات شهری از جهات مختلف بررسی شده و نهایتا بر اساس شرایط موجود و تجارب انجام شده داخلی و خارجی روش برخورد پیشنهادی ارایه می شود. دیده بان حقوق حیوانات برای کمک منطقی و علمی به ارگان های متولی کنترل حیوانات شهری با رعایت حقوق حیوانات و جلوگیری از هرگونه حیوان آزاری اعلام امادگی می کند.

علت یا معلول، مساله این است

شهری را مجسم کنید که شهروندانش عادت دارند از پنجره منازلشان آجر و سنگ به پایین پرتاب کنند. آمار سرهای شکسته مردمان شهر را مجسم کنید. عکس العمل شما هنگامی که ببینید مقامات چنین شهری آجر را به عنوان تهدید سلامت شهروندان شماتت میکنند چیست؟ و هنگامی که برای مبارزه با آجر وقت و مالشان را هزینه کنند چه؟

شهری یا ولگرد و موذی؟

مردم و مسوولان شهر آنها را موذی و ولگرد نام گذاشته اند؛ در صورتی‌ که آنها نه اهل تفریح و ولگردیند و نه نیت موذیانه دارد. حیوانات شهری تنها به طبیعتشان عمل میکنند، طبیعتی که خالق در وجودشان به ودیعه نهاده و غریزه نامیده می شود. اگر ذره ای با طبیعت و شرایط زندگی حیوانات آشنا باشیم درک خواهیم کرد که تنها موجودی که توان «ولگردی» دارد بشر است! بجز بشر هیچ جانداری «ولگردی» نمی کند. هیچ رفتاری در زندگی حیوانات بیهوده نیست، از شکار کردن و جفت گیری تا غذا خوردن و استتار و رقص پیش از جفت گیری.

اگر منطقی رفتار کنیم، حیوانات شهری بدون هیچ تقابل آزارنده ای استفاده از شهر را با ما شریک خواهند بود.

موش‌های کثیف، آدمهای تمیز

«آدمهای تمیز» تهرانی روزی ۶۰ تن زباله در جوی‌های آب میریزند[۱] و «موش‌های کثیف» بخشی از آن را که طبیعتن قابل خوردن است به عنوان غذا مصرف میکنند. موشهای برای خوردن ساندویچ «فری کثیف» که در کیسه نایلونی پیچیده شده طراحی‌ نشده اند، آدم‌های تمیز هم برای خوردن مواد غذایی که به جوی آب سپرده شده. دانشمندان موشها را بسیار کثیف میدانند و داروهای آدمها را روی موش‌ها آزمایش میکنند. ساندویچ و موش و پلاستیک در دستان بشر تمیز محسوب میشوند و در جوی آب کثیف با اینحال تمام جوی های شهر لبریز است از موش و پلاستیک و ساندویچ! جالب اینکه در چنین شرایطی همه موشها را مقصر می دانند، گویا اگر موشی نباشد و سگی و گربه ای، شهر پاکیزه خواهد بود!

موش های صد میلیارد ریالی!

گفته می شود یک عدد یک همراه با یازده عدد صفر: ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ریال هزینه سالانه مبارزه با موش‌های تهران است! یعنی‌ ده میلیارد تومان از مالیات آدمهای تمیز برای میهمانان چابک جوی‌های آب تهران، که جمعیتشان ۶ الی ۱۰ برابر جمعیت نفوس بر آورد شده. یعنی‌ یک مبارزه بی‌ حاصل.[۲]

یک زوج موش خوشبخت در شرایط مناسب (بخوانید در جوی‌های شهرهای ما) بعد از ۱۹ الی ۲۱ روز با توجه به شرایط و دمای محیط صاحب خانواده‌ای با ۶ الی ۸ فرزند یک و نیم سانتیمتری میشوند. فرزندانی که فقط ۳ یا ۴ هفته بعد قابلیت تشکیل خانواده دارند و بعد از ۱۹ الی ۲۱ روز….[۳] طول عمر اعضای خانواده حدود ۲ سال است. مادر خانواده ۲۴ ساعت بعد از زایمان قابلیت بارداری مجدد دارد. با احتساب ۷ روز مرخصی زایمان، زوج خوشبخت درست در میانه عمر یعنی‌ جشن تولد یک سالگی، به شرط تامین غذا، خانواده‌ای خواهند داشت بالغ بر ۲۵ میلیون فرزند، نوه و نتیجه! خانواده‌ای که در مجاری شگفت انگیز زیرزمینی زندگی‌ میکنند و بی‌ شک حد اقل یک زوجشان از هر گلوله و سم و تله مهلکی خواهند گریخت. زوجی که یک سال بعد ۲۵ میلیون…، که ۱۰ میلیارد تومان…!

موش داخلی، موش خارجی

در اروپا و آمریکا، قیمت هر جفت موش به عنوان حیوان خانگی بین ۴۰ تا ۱۰۰ دلار است. از نظر هوش در حدی است که به شنیدن اسمش واکنش نشان میدهد و به خوبی‌ دست آموز میشود. در قفسهای پر طمطراق زندگی‌ می کند، محیط زیست را آلوده نمی کند و برای تفریح نگهداری میشود.

راه حل کشتن حیوانات شهری

در شبه قاره هند گاه مورد پرستش قرار می‌گیرد و از در و دیوار معابدی که برایش ساخته اند بالا میرود. غذای پیشکش آدمها را می‌خورد و هیچ کس توان چپ نگاه کردن به او را ندارد.

راه حل کشتن حیوانات شهری

در افریقا شرایط کمی‌ متفاوت است. برخی‌ قبایل آنها را شکار می کنند و از آن سوپ موش آب پز یا کباب موش تهیه می کنند.

در آسیای جنوب شرقی‌ نیز مثل هر جنبنده دیگری، برای خوراک موش دستور‌های مختلف آماده سازی و طبخ موش وجود دارد.

در ایران اما موش هم ردیف طاعون و وباست و اگر سفید باشد هم ردیف آزمایش و تشریح. مردم بعد از گذشت ده ها سال از ریشه کن شدن وبا، از آب لوله کشی‌ به وبا مبتلا میشوند و موش‌ها چه شهری و چه آزمایشگاهی، عاقبتی جز مرگ دردناک ندارند.

انسان، حیوان، طبابت

می‌ گویند حیوانات ناقل بیماری هستند و از میان آنها، موش و سگ و گربه از سایرین ناقل تر. طاعون و وبا، کیست هیداتیک و هاری و توکسوپلاسموز برای موش، سگ و گربه اسطوره هایی غیر قابل تغییر شده اند و ما فراموش می‌کنیم که تمام بیماری‌های انسانیمان با انسانهای دیگر مشترک است؛ از سرما خوردگی و طاعون و وبا… تا ایدز! از ماسک استفاده نمی‌کنیم، با دست نشسته غذا می‌خوریم، گوسفندی که تاییدیه دامپزشکی ندارد را به ضمانت چو بدار، سالم‌ترین می پنداریم، آب آلوده می‌خوریم، خون گوسفند قربانی را با دست به قالپاق و پلاک ماشین جدید می مالیم تا از گزند بلایا دور باشیم و حتی گاه سرنگ مشترک استفاده می‌کنیم! عمده مردم نمی دانند این اعمال روزمره در انتقال بیماری‌های اشاره شده از وجود موش در شهر موثرتر است، ولی‌ به هنگام کشتار سگ و موش و گربه همگی‌ تخصص و توجیهات علمی‌ آنچنانی دارند. به این گونه حیوانات شهری را می کشیم و بیماری‌های گوشت گوسفند را نیز به همان حیوانات منسوب می‌کنیم. ایدز و آنفلوانزای پرندگان، خوکی و بزی می سازیم و آنفلوانزای انسانی‌ را فراموش می‌کنیم. بدون توجه به اینکه در کشور‌های مسلمان خوک مصرف خوراکی ندارد، هنوز عامل انتقال آن را خوک میدانیم نه رعایت بهداشت انسانی‌.

سوسک ها، موش ها و حق حیات

موش‌ها به لحاظ شباهت ژنتیکی در آزمایشگاه ها پیش مرگ ما میشوند و در جوی‌های آب، قربانی اشتباهات ما، بدون اینکه بدانیم اگر در شرایط کنونی در این شهر موشی نباشد، سوسکها چه  غوغایی خواهند کرد؛ سوسکهایی که در خانه های ما خانه ای دارند بس آلوده تر از جوی های آب. در احکام مراجع تقلید کشتن جانوران موذی، در صورتی‌ مجاز دانسته شده که راه دیگری برای دفع آنها نباشد و واضح است که چنین کشتنی حد اقل دو شرط دارد: اول اینکه موذی بودن حیوان اثبات شود و دوم اینکه راه دیگری برای دفعش نباشد. آزار هیچ حیوانی هم ولو موذی جایز نیست. حیوانات شهری حق حیات دارند، اما به تعداد قابل تحمل برای شهر و شهروندانش. هر حیوانی در صورت ازدیاد غیر قابل کنترل، انگل نام می‌گیرد و انگل نیازمند مبارزه است، ولی‌ دلیل تبدیل موش‌های شهری به انگل، اشتباهات واضح انسانی‌ است.

http://arw.ir/wp-content/uploads/2011/12/Animal-Rights-Watch-ARW-9973.jpg

طرح: آیدین ارجمندی

اشتباهات ما، کشتار آنها

افتادن و شکستن تنگ ماهی‌ قرمز، کلیشه‌ای است که در بسیاری از فیلم‌های ایرانی‌ تکرار شده، کلیشه‌ای که حاکی از اضطراب یا شنیدن خبری است بد. بالا و پایین پریدن ماهی‌ قرمز در میان شیشه خرده‌ها مادام که هنرپیشه فیلم طبق فیلمنامه به دادش برسد برای سازنده احتمالاً صحنه‌ای است که چندین بار برداشت شده تا اثرگذارتر باشد. فیلم آرواره ها، کوسه‌های سفید را جنایتکارانی تصویر کرده که بی‌ دلیل به انسان‌ها حمله می کنند و پاره پاره کردن انسان تفریح آنهاست. ژورنال‌ها همواره کوسه را درنده خوی دریاها تبلیغ کرده اند و گروه‌های معدوم سازی کوسه تحت عنوان ایمن سازی دریا تشکیل میشود بدون اینکه اعلام شود آمار مرگ و میر سالانه توسط حمله کوسه سفید در جهان به عدد ۷ محدود میشود. این در حالیست که سالانه بالغ بر ده هزار نفر به دلیل شوک آنافیلاکتیک حاصل از گزش زنبور جان خود را از دست میدهند. خفاش‌ها را خون آشام میدانیم در حالی‌ که همین موش‌های پرنده، روزانه چندین تن حشره را شکار می کنند و اگر نباشند، حشرات غوغایی خواند کرد.

شاید بهتر باشد بجای این اخبار، مردم بدانند در قلب تهران چرا موش زیاد است و چگونه کشته میشود. بدانند که سگ‌ها و گربه‌ها چگونه اتلاف میشوند و شاید بهتر باشد مسوولان به جای ترساندن مردم از حیوانات شهری، راه صحیح زندگی‌ در کنار آنها را آموزش دهند. مردم در فیلم‌های راز بقا دیده اند که مجری فیلم به شیر‌های در حال غذا خوردن نزدیک میشود و با صدای دست او، آنها به چندین متر دورتر میروند تا مجری طعمه آنها را به تصویر بکشد و شاید بد نباشد مردم خطرات ژورنالیستی حیوانات شهری را با رفتار سلطان حیوانات مقایسه کنند. بهتر است بدانیم به دلیل خطرات انسان، حیوانات ترس بیشتری از او دارند.

اغراق و راه حل بی‌ حاصل

گاه ترس‌های شایع انسانی‌(فوبیا) در نشریات و خبرها منتشر میشوند.[۴] ترس از ارتفاع، ترس از آب، ترس از فضای بسته و ترس از حیوانات. این ترس‌ها عمدتاً راه حل‌های منطقی‌ و روانشناسانه دارند اما در یک مورد و فقط همین یک مورد راه حل غریب است: ترس از حیوانات. تا به حال کسی‌ برای آرامش همسرش اقدام به نابود کردن آسانسور، هواپیما و پرتگاه نکرده، اما برای ترس از حیوانات، همواره کشتن تجویز میشود. کشتنی که تا کنون موفق نبوده. خطر موش، سگ و گربه نیز کم و بیش چنین است هیچ موشی برای گزش انسان پیش قدم نمی شود و برای جلوگیری از چنین گزشی شاید بهتر باشد افراد کنجکاو را از دست کردن در لانه موش و برخی‌ دیگر را از سنگ پرانی به سگ و گربه بر حذر داریم. درمان این افراد هزینه بسیار کم تری خواهد داشت تا کشتار پر تعداد و بی اثر حیوانات شهری.

ارگان‌های مسوول تا کنون به چندین روش اقدام به اتلاف حیوانات شهری کرده اند که شاید صحنه‌های منزجر کننده آن را دیده باشید؛ از تیر اندازی تا تله گذاری و مسموم کردن آنها توسط پیمانکاران مربوطه. روشهایی که به گواه آمار یا نتیجه‌ای نداشته یا نتیجه حاصل اندک بوده است.

روش های غیر انسانی‌ و مضر

از یکی‌ دو دهه قبل تا کنون برای اتلاف حیوانات شهری روش‌ها و وسایل مختلفی‌ به کار گرفته شده:

- تله‌های کشنده فنری: این دام‌ها با ضربه منجر به اتلاف جوندگان کوچک میشوند. برای شارژ و کار گزاری مجدد نیازمند تماس دست و شارژ فنر برای عمل مجدد هستند. اجساد متلاشی شده به این روش خود آلوده کننده محیط بوده و در صورت عدم جمع آوری به موقع، توسط سایر جانوران به عنوان منبع غذایی مورد استفاده قرار میگیرند که انتشار بیشتر آلودگی را در پی دارد.

- توزیع غذای کشنده یا مسموم: استفاده از طعمه‌هایی‌ که ترکیبی‌ است از قطعات اسفنج، چربی‌ و خرده شیشه باعث جلب موشها توسط بوی چربی‌ شده و بعد از مصرف توسط موش، منجر به ایجاد زخم و خونریزی در مجرای گوارش حیوان میشود. حیوان مصدوم بعد از تحمل رنج و سختی فراوان با گذشت چندین ساعت تا چندین روز به دلیل خونریزی گوارشی از بین میرود.

طعمه‌های مسموم نیز علاوه بر آلوده سازی محیط زیست، منجر به فلج عصبی یا عضلانی شده، پس از گذشت مدت طولانی تحمل درد و رنج، انقباضات شدید عضلانی، تهوع و دل درد، حیوان را از پای در می‌‌آورد. در هر دوی این روش‌ها جانور با احساس کسالت به خانه امن خود در سوراخ‌های زیرزمینی پناه میبرد و پس از مرگ متلاشی شده یا توسط سایر حیوانات خورده میشود. زجر آور بودن و آلودگی حاصل از این روش قابل چشم پوشی نیست. لازم به ذکر است که پس از مدتی‌ حیوانات به سم‌های به کار رفته ایمن شده یا با مصرف سبزیجات دارای ویتامین K سم را بی‌ اثر می کنند. از طرفی‌ به دلیل برخورداری از هوش و قوه بویایی مناسب، گاه از مصرف آنها خودداری می کنند. در سالهای گذشته ارگان‌ها برای جمع آوری موش‌های مرده اقدام به خرید کیلویی جسد موش از مردم می کردند که مشکلات بهداشتی آن برای مردم نیاز به توضیح ندارد.

- تله‌های چسبی: این دام‌ها با جذب حیوان به سمت سطوح چسبناک، سبب چسبیدن آن به سطح دام شده و تقلای هر چه بیشتر برای رهایی، باعث درگیری بیشتر خواهد شد که ماحصل شکستن انگشتان، دست و پا و گاها دم خواهد بود. جانور برای مدت طولانی در شرایط غیر قابل توصیف زنده خواهد ماند و در صورت عدم جمع آوری به موقع و معدوم سازی صحیح، از گرسنگی خواهد مورد. گزارشات شاهدان از نحوه جمع آوری و اتلاف آنها نیز گویای روشهای بدوی و شنیع اتلاف آنها به شکل له کردن توسط انسان یا ماشین است. این دام ها برای سایر موجودات و پرندگان نیز خطرناک بوده و لازم به ذکر است که تولید و فروش این گونه تله به دلیل زجر دادن خارج از حد حیوانات از طرف گروه‌های طرفدار حقوق حیوانات در کلیه کشورهای پیشرفته شدیدا مورد انتقاد و مبارزه قرار دارد.

- تیر اندازی مستقیم: این روش سالیان متمادی برای اتلاف سگ و گربه مورد استفاده بوده ظاهراً اخیرا توسط تفنگ‌های ساچمه‌ای برای موش‌ها نیز به کار میرود. فارغ از خطرات تیر اندازی در محیط شهری و آلودگی حاصل از متلاشی شدن و خونریزی، در موارد غیر قابل چشم پوشی حیوانات زخمی و نیمه جان به حال خود رها شده یا در مکان‌های دیگر تلف شده و باعث آلودگی میشوند و یا با سختی فراوان به زندگی‌ ادامه میدهند. تیر اندازان رغبتی برای صید حیوان مصدوم ندارند. در مقابله با موش و جوندگان کوچک به این روش، آمارهای ۳۰۰ الی ۱۵۰۰ تایی اتلاف روزانه هر شکارچی چندان اثرگذار نمی‌‌نماید.

افزون بر مسایل فوق، چند سالی‌ است که دوستداران حیوانات برای کمک به حیوانات تیر خورده و رها شده و یا صید آنها و جلوگیری از اتلاف آنها اقدام به راه اندازی پناهگاه‌هایی کرده اند که ضمن تیمار حیوانات به عقیم سازی آنها نیز اقدام می کنند. چنین مراکزی تا کنون فقط در حیطه سگ‌های شهری فعال بوده اند و به دلیل مشکلات بیشمار سابقه‌ای از اقدام مشابه برای گربه‌ها یا ارایه راه کار برای موش‌ها و دیگر حیوانات توسط این گروه ها موجود نیست.

عقیم سازی، تقلید اشتباه

در سالهای اخیر، بخشی از طرفداران حیوانات برای مقابله با تعداد زیاد برخی‌ حیوانات خاص شهری، طرحی برای عقیم سازی آنها ارایه و تبلیغ می کنند. این طرح فارغ از غیر عملی‌ و بی‌ حاصل بودن مشکلات عدیده‌ای را یدک می‌کشد که به چند نمونه اشاره میشود.

اول اینکه طرح فوق تقلیدی است از اقدامات گروه‌های مشابه در کشورهای آمریکای شمالی‌. در چنین کشورهایی که در زمینه حقوق حیوانات بسیار پیشرو هستند، عملا سگ و گربه شهری وجود خارجی‌ ندارد. موارد بسیار کم تعداد از فرار یا رهاسازی عمدی سگ های خانگی توسط فعالان حمایت از حیوانات زنده گیری و عقیم می شوند. حیوان پس از انجام این اقدامات، در قبال پرداخت مبلغی، به اشخاص علاقمند واجد صلاحیت واگذار میشود و در بازه‌های زمانی‌ خاص جهت اطمینان از نگهداری اصولی و وجود شرایط مناسب زیستی‌ برای حیوان، محل نگهداری مورد بازرسی قرار می‌گیرد. بودجه‌های گروه‌های مورد اشاره و امکانات آنها با موارد داخلی‌ غیر قابل مقایسه است.

دوم اینکه عقیم سازی صرفاً زمانی‌ منجر به کاهش تعداد و کنترل یک گونه میشود که شتاب عقیم سازی از شتاب تولید مثل حیوانات پیشی‌ بگیرد. در شهری که آمار حد اقل یک میلیونی گربه داریم، سالانه ۲ الی ۳ میلیون گربه تولید میشود و بی‌ شک عامل محدود کننده نه عقیم سازی که میزان غذای مورد نیاز آنهاست و جای خالی‌ بچه‌های نمونه های عقیم شده توسط سایر بچه‌ها پر میشود.

سوم هزینه هر عقیم سازی حدود هفتاد هزار تومان بر آورد میشود. عددی که در صورت محاسبه با حاصل آن میتوان اقداماتی بسیار موثرتر در کنترل نسل طبیعی حیوانات انجام داد.

چهارم تلاش های بی‌ نتیجه‌ای که تا کنون در این زمینه انجام شده بیانگر عدم توانایی گروه‌های طرفدار عقیم سازی انبوه در کنترل حیوانات شهری است. به علاوه به دلیل جراحی های آموزشی در این راه چندین مورد اشتباهات جراحی منجر به فلج شدن و قطع اعصاب سگ ها و گربه‌ها شده است. گاه شنیده میشد که گربه‌های شهری به دلیل نداشتن حامی‌ و متولّی خاص، صرفاً برای آموزش به دانشجویان مورد استفاده قرار میگیرند و مراقبت لازم از آنها به عمل نمی‌‌آید.

پنجم اینکه حیوانات به صورت طبیعی حق تولید مثل دارند. امکان زاد آوری توسط انسان به حیوان عطا نشده که توسط او گرفته شود. با تغییر منطقی‌ شرایط بهداشتی شهر، جمعیت حیوانات شهری به صورت طبیعی و با زاد آوری کم تر بدون هر گونه مشکل و آزار کاهش خواهد یافت.

برخورد سایر کشور‌ها با حیوانات شهری

در کشورهای اروپایی و آمریکایی تنوع و برخورد با حیوانات شهری با ایران تفاوت فاحش دارد و در شهرها تعداد کبوتر‌های شهری، کاکایی، سنجاب، راکون و مارموت غیر قابل باور است.

در بسیاری از پارکهای شهری و طبیعی مردم به عنوان تفریح به غذا دهی به آنها میپردازند و با آنها عکس میگیرند. در برخی‌ مناطق مانند فضاهای خصوصی، آموزشی و دولتی، تابلو‌های ممنوعیت غذا دهی به حیوانات نصب شده و حتی بدون برخورد قهر آمیز، کسی‌ غذا دهی نمی کند.

شهرداری اطلاعیه‌هایی‌ را برای منازل توزیع می کند مبنی بر اینکه غذا دهی به گونه های مهاجر باعث تنبلی آنها شده و این کار باعث کوچ نکردن و مرگ آنها در سرمای زمستان میشود و اگر منعی اعلام شود، مردم می دانند که این منع نه از سر آزمون و خطا، بلکه بر اساس اصول علمی و تحقیقاتی به دست آمده است؛ در نتیجه به آن عمل می کنند. در رابطه با حیات وحش شهری نیز با اطلاع رسانی صحیح، خواسته می شود که از دادن غذاهای مضر مثل نان و تسنک به حیوانات خودداری شود تا آنها بتوانند غذای طبیعی خود را بیابند.

راکون، گونه شایع و خطرناک این کشور هاست که همه چیز خوار بوده و قادر به ورود به سطلهای زباله و تغذیه از زباله هاست. جثه بزرگ(بین سگ و گربه) و دندانهای خطرناک آن به راحتی‌ به او امکان ایجاد خطر برای انسان را میدهد. با این اوصاف به دلیل طراحی‌ خاص ظروف زباله، رعایت بهداشت، دفع و جمع آوری مناسب زباله و رعایت قانون توسط شهروندان، آمار گزش توسط این حیوان و گونه های دیگر نظیر سنجاب در گسترهٔ این کشور‌ها نزدیک به صفر است و آمار تکثیر حیوانات شهری در حدی است که هیچ شهرونده را مجبور به دشمنی با حیوانات نمی کند.

چاره کار

شکی‌ نیست که تعداد زیاد موش در شهری چون تهران، آن را تبدیل به انگل شهری ساخته. از طرفی‌ اتلاف آنها به هر طریق و روشی‌، بدون در نظر گرفتن اصول انسانی‌ و حقوق حیوانات، منطقی‌، علمی‌ و مشروع نیست. راه‌های جاری نه احترامی برای حقوق حیوانات قایل است و نه اثر مناسب داشته است. با توجه به آهنگ تکثیر حیواناتی نظیر موش، روش‌های مقطعی نه تنها کار ساز نیست، بلکه سبب هدر رفتن بخش زیادی از دارایی ‌های ارگان‌های مرتبط میشود.

جلوگیری از مزاحمت‌های متقابل انسان و حیوان، به خصوص در مورد موش‌های شهری که از حد بحران عبور کرده، می‌‌بایست با برنامه ریزی مناسب و دقیق، به صورت پیگیر و غیر مقطعی، در فاز‌های مختلف زمانی‌ به توالی انجام گیرد.

اقدامات کوتاه مدت: در صورت وجود مناطق بحرانی، برای محدود سازی فعالیت موش‌ها در سطح شهر در کوتاه مدت، میتوان کسری از بودجه کنونی را صرف تحقیق، طراحی‌ و تولید وسایلی کرد که با تولید اصوات آزار دهنده، حضور آنها را در سطح شهر کم می کند. با توجه به اینکه آستانه شنوایی انسان زیر ۲۰ کیلو هرتز و آستانه شنوایی موش‌ها تا ۳۵ کیلو هرتز میباشد، فرستنده‌های اولترا سونیک با تولید صدای بین ۲۵ الی ۳۵ کیلو هرتز و با شدت مناسب و آزارنده برای موش ها، قابلیت جلوگیری از حضور موش در مکان‌های خاص را خواهند داشت. وسایل مشابه در کشورهای نام برده موجود است و با توجه به پیشگیری از مرگ حیوانات و عدم آلوده کنندگی محیط با سموم دفع آفات، در موارد محدود استفاده مورد حمایت حامیان حقوق حیوانات واقع میشود، مشروط به اینکه در فاز مطالعاتی عدم اثر گذاری مضر آن بر گونه‌های بی‌ آزار شهری نظیر انواع پرندگان به اثبات برسد و استفاده از آن به جهت ایجاد استرس برای حیوانات به صورت موقت باشد .در این فاز میتوان به آگاهی‌ رسانی عمومی‌ و تجهیز جهت فاز‌های بعد اقدام کرد.

اقدامات میان مدت: شامل تجهیز شهر و تاسیسات شهری برای جلوگیری از دفع نا‌ صحیح زباله در جوی ها، آغاز فرهنگ سازی عمومی‌ و ارایه آمار و اطلاعات و دانش لازم به مردم و بارگذاری صحیح مساله در ذهن جامعه. در این مرحله میتوان ساز و کار بازیافت زباله شهری را به صورت علمی‌ و قابل اجرا و همه جانبه آغاز کرد.  همچنین ایجاد گشت‌ها و اکیپ‌های بازرسی جهت برخورد با خاطیان و معرفی به مقامات مسوول، راه اندازی اکیپ‌های دائمی نظافت شهری در مناطق پر رفت و آمد، ضمن ترغیب مردم به همیاری در رعایت بهداشت شهری و هزینه کردن در راه درست، نتایج مناسبتری در بر خواهد داشت.

اقدامات بلند مدت: در این مرحله نیز میتوان ضمن تکمیل فاز‌های قبل، اقدام به طراحی‌ و اصلاح تاسیسات زیربنایی شهری و بهسازی معابر و جویها کرد. تخریب و انسداد ورودی حفره‌های زیر زمینی‌، مکانیزه کردن اصولی دفع زباله، بازرسی دائمی جهت توالی امور فوق، ضمن کمک به ارتقای محیط شهری از نظر بهداشتی و بصری، از ازدیاد نسل کنترل نشده حیوانات شهری خواهد کاست. این کار سبب جلوگیری از آزار و شکنجه حیوانات شهری خواهد بود چرا که کاهش منابع غذایی به صورت طبیعی کاهش و کنترل نسل را در پی‌ دارد. در این صورت حیوانات شهری که امروز به عنوان انگل از آنها نام برده میشود، تبدیل به حیوانات شهری غیر مزاحم شده و تحت چنین شرایطی، عقیم سازی، درمان بیماریها و صید و نگهداری نمونه‌های معدود دچار بیماری توجیه منطقی‌ دارد. در صورت اجبار به اتلاف تعداد بسیار محدودی که قابلیت زندگی سالم ندارند میتوان با تایید گروه‌های حامی‌ حقوق حیوانات به اتلاف انسانی‌ (خوابانیدن) و بدون درد و زجر حیوانات طبق روش های تایید شده و به روز جهان اقدام نمود (مشروط به اثبات ضرر و بیماری غیر قابل درمان و غیر قابل نگهداری). در چنین شرایطی مردم از دیدن تابلوهای ممنوعیت غذا دهی به حیوانات در برخی مناطق معدود، نه تنها متعجب نخواهند شد بلکه به دلیل رویت نتیجه مطلوب، به آن احترام خواهند گذاشت.

در حال حاضر با توجه به آموزه‌های دینی افراد بسیاری بخصوص در فصل سرما مبادرت به غذا دهی به حیوانات نیازمند مینمایند. با توجه به اینکه حیوانات با درک صحیح معمولاً از این افراد ترس کم تری دارند، میتوان با کمک آنها اقدام به دارو دهی و درمان‌های انگلی حیوانات نمود و نمونه‌های مبتلا به بیماریهای حاد را به سرعت تشخیص داد. این افراد برای درمان احتمالی‌ و یا اتلاف انسانی‌ آنها بهترین کمک و گزینه خواهند بود.

نتیجه

مزاحمت متقابل انسان و حیوان شهری، مستقیماً معلول اشتباهات انسانی‌ است. در صورت برخورد علمی‌، منطقی‌، شرعی و اخلاقی‌ میتوان در کنار حیوانات شهری بدون مزاحمت زندگی‌ کرد، چرا که آنها شرکای ما در شهر‌ها هستند. به یاد داشته باشیم تبلیغ برای نابودی کامل یک گونه شهری در گامهای بعد تبدیل به تبلیغ آلودگی و بیماری‌ گربه، کلاغ، قمری، کبوتر، گنجشک و بلبل خواهد شد و چه بسا پروانه‌ها و درختان! این روش در آینده نتیجه ای جز زندگی در شهری از بتن، آهن و شیشه در بر نخواهد داشت. شهر بدون حیوان و گیاه، بی‌ روح و کسل کننده است.

متاسفانه گویا ظاهراً حتی دوستداران حیوانات نیز موش‌ها را دوست ندارند، موش‌هایی‌ که در تمام برنامه‌های کودک، نمایه کامل شیطنت، بازیگوشی و مظلومیت هستند. حیوانات شهری انتظار محبت ندارند، لا اقل آنها را نکشید!

__________________________________

[۱]- http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=78945

[2]- http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=78945

[3]- http://www.research.uci.edu/tmf/breeding.htm

[4] – http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=69972

__________________________________

حیوانات شهری هم حق زندگی کردن دارند/ وبلاگ میهمان

طرح کنترل جمعیت جانوران مضر شهری در دو محور ولیعصر(عج) و شریعتی اجرا شد

موشها، بندرعباس و باز هم دیوار کوتاه حیوانات/ تصویری

طرح سگ کشی شهرداری رامسر به قتل زن جوان منجر شد

سه میلیارد تومان هزینه و ۶۱۰۰۰ سگ کشته شده، آمار بی نتیجه سگ کشی در مشهد

موش های کرمانشاهی ۵۰۰ میلیون ریال لازم دارند!

ساحل بندرعباس؛ گردشگرپذیر یا موش پذیر؟

آغاز طرح “مرگ ترحم‌آمیز” سگ‌های ولگرد/ جمع اضداد: کشتن و ترحم

معرفی مناسبترین راهکار پیشگیری از هاری در سگهای ولگرد/ به مناسبت ۲۸ سپتامبر؛ روز جهانی هاری

بی وفایی با یار با وفای انسان در گذر زمان/ مشکل سگ ها چیست؟!

کارتون: سگ کشی

ابتلا به طاعون هنگام تلاش برای نجات یک موش

مناطق رکورددار تعداد موش در تهران/ سموم جدید و طرح جدید برای کنترل موش ها

تله‌های مکانیزه به جنگ موش‌ها می‌آیند/ موش ها لیدر دارند

ساحل بندرعباس در اشغال موش‌های نروژی

فیلادلفی نمایش مظلومیت مردم فلسطین و خباثت موش ها!

آزار حیوانات در یک دانشگاه معتبر تهران/ فیلم و عکس

زباله های غنی از پروتیین عامل افزایش گربه های تهران

بزم گربه‌ها در زباله‌های بیمارستانی/ جای عقیم کردن اینجاست!

جهش ژنتیکی در موش های تهران و افزایش وزن آنها به ۵ کیلو

چشمانی زیبا در جوی های شهر تهران!/ تصویری

خبر فوری !سگ کشی بی‌رحمانه در تبریز!/ تصویری

باز هم سگ کشی/ این بار در گیلان

ورود دستگاه قضا به “سگ‌کشی‌” در تبریز

تاکید دوباره سازمان شهرداریها بر رعایت دستورالعمل کنترل جمعیت سگهای ولگرد

ساکنان دوم کلانشهرها را بشناسید

 موشها هم احساس همدردی دارند

آمار موشها

تصمیم گیری برای مسموم کردن موش ها

عقیم سازی، اخته کردن و حقوق حیوانات

کثیف ترین شغل چیست؟ +تصاویر

اجرای طرح بهسازی محلات منطقه ۹ برای مبارزه با جانوران موذی

جایزه دلسوزی برای کشتن موش ها

باز هم طعمه گذاری برای موش در شهر پر آشغال

او حیوان است تو انسان باش

جست‌وجوی خانه برای ۱۰۰۰‌ موش

موش در بیمارستان: آلوده، بهداشتی یا با نمک؟

موشهای تهران فست فود خور شده‌اند

چگونه تهدید‌ها را به فرصت تبدیل کنیم!/ تصویری

نگهداری از ۲۸ موش در خانه

موش‌های ردیاب بمب و مواد مخدر در گیت‌های بازرسی فرودگاه‌ها!

آموزش گربه‌های خانگی برای شکار موش‌ها!

موش‌ها جایگزین سوسک‌ها درخوابگاه دختران!

ورود مرگبار موش عظیم‌الجثه به آپارتمان

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دیده بان حقوق حیوانات/ یگان امداد و نجات: یک بچه گربه ماده تا بهبود شکستگی پا آماده واگذاری موقت است.

ملوس در شهر کرج زندگی می کرد. یک روز سرد که به موتور گرم یک خودرو پناه برده بود، با صدای استارت از خواب می پره و …. تا دیدن خانواده سلطان دوست با پا درد، سر می کنه و بعدش یک دامپزشک با تشخیص قطع نخاع براش مرگ از سر ترحم تجویز می کنه. خانم سلطان دوست با گریه شماره یگان امداد و نجات رو می گیرن و با امید کم به کلینیک کلبه حیوانات کرج معرفی میشن. خوشبختانه پای ملوس با تشخیص شکستگی ساده آتل بندی میشه. این دختر خانوم کوچولو تا زمانی که بتونه گلیم خودشو از آب بیرون بکشه و بتونه تو شهر از سنگ و چوب و لگد فرار کنه و برای خودش غذا پیدا کنه، نیازمند یک دوست صبور و مهربونه.

شرایط حاضر:

شکستگی از یک پا، دارای کنترل دفع و سالم.

نیازها:

سرپرستی فردی آگاه و با محبت جهت بازگشت به زندگی طبیعی و با حداقل محدودیت.

فضای زیست مناسب برای حیوان سختی کشیده، ترجیحا در شرایط مشابه زندگی شهری، حیاط یا تراس با هوای آزاد.

در صورت دارا بودن شرایط مناسب برای سرپرستی این گربه ستم دیده، از طریق ایمیل با یگان امداد و نجات تماس بگیرید. همراهی ملوس افتخار بزرگی خواهد بود و خاطرات شیرینی خواهد ساخت.

______________________________________________________________________________________

دیده بان حقوق حیوانات به دلیل مخالفت بنیادی با اسارت حیوانات، طرفدار آزادی حیوانات و زیستمندی آنها در شرایط طبیعی است؛ همچنین با اهلی کردن گونه های جانوری اعم از حیات وحش، حیوان شهری و گونه هایی که از سر سودجویی حیوان خانگی معرفی می شوند، مخالف است. آنچه به عنوان «تربیت کردن» یک حیوان شناخته می شود را در واقع «بی تربیت کردن» و خارج کردن حیوان از شرایط زیستمندی طبیعی می دانیم. واگذاری یک جاندار فقط زمانی ناقض حقوق حیوانات نیست که ادامه حیاتش «نیازمند دخالت بشر» باشد، مخل زیستمندی موجودی دیگر نباشد و خللی به قوانین طبیعت وارد نکند.

واگذاری و نگهداری موقت ملوس -گربه بالا- در اسارت نسبی با توجه به شکستگی پا، شرایط موجود و عدم امکان زندگی سالم در محل زیستش (شهر کرج) تا بهبود کامل موجه تشخیص داده شد.

______________________________________________________________________________________

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/06/Animal-Rights-Watch-ARW-3869-Adopt.jpg

_______________________

صفحه مخصوص حیوانات واگذارشده

پس از درمان شکستگی لگن؛ مخمل در انتظار سرپرست/ واگذاری

یک سگ با تنها دست باقی مانده در انتظار سرپرست/ واگذاری

http://arw.ir/?p=39103

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/08/Animal-Rights-Watch-ARW-3732.jpg

دیده بان حقوق حیوانات: «گربه ها به هر طرف که سقوط کنند، به صورت غریزی با چرخشی در هوا با پا فرود می آیند.» این جمله ای احتمالا از اولین مسایل علمی است که هر کودکی در ایران می آموزد و احتمالا با گربه های کوچه و محله تجربه می کند. گاه ارتفاع سقوط را به چند سانتیمتر می رساند تا قانون علم را زیر سووال ببرد و گاه ارتفاع چنان زیاد می شود که گربه بی نوا…

گربه ها بجز مهارت های آکروباتیک، توان زیر سووال بردن قوانین فیزیک را نیز دارا هستند.

گاه با قانون جاذبه به مبارزه بر می خیزند و در عالم بی وزنی به سر می برند،

گاه با ایجاد «کرم چاله» مرزهای فضا و زمان را در می نوردند،

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/08/Animal-Rights-Watch-ARW-3734.jpg

گاه مشعشع می شوند و نور ساطع می کنند،

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/08/Animal-Rights-Watch-ARW-3735.jpg

دارای جاذبه هستند،

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/08/Animal-Rights-Watch-ARW-3740.jpg

و گاه دچار صعود می شوند‍ و به عالم متافیزیک راه می یابند!

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/08/Animal-Rights-Watch-ARW-3736.jpg

در برخورد با اجسام سخت می شکنند،

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/08/Animal-Rights-Watch-ARW-4568.jpg

به انرژی تبدیل می شوند،

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/08/Animal-Rights-Watch-ARW-4565.jpg

اما بر خلاف تمام وسایل بی احساس یک آزمایشگاه فیزیک…

درد و رنج را درک می کنند و آزرده می شوند،

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/08/Animal-Rights-Watch-ARW-3738.jpg

نامرئی می شوند و دیده نمی شوند،

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/08/Animal-Rights-Watch-ARW-3739.jpg

متهم به پخش زباله در شهر می شوند،

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/08/Animal-Rights-Watch-ARW-4564.jpg

اگر برایشان ترمز کنیم ترمز ماشین را مستهلک می کنند،

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/08/Animal-Rights-Watch-ARW-4567.jpg

در خانه ما بچه دار می شوند،

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/08/Animal-Rights-Watch-ARW-4563-398x600.jpg

اما باز هم به چشم موجودی دوست داشتنی و یاری رسان نگاهمان می کنند.

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/08/Animal-Rights-Watch-ARW-4566.jpg

با گربه های شهر دشمنی نکنیم!

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/11/Animal-Rights-Watch-ARW-5229.jpg

http://arw.ir/?p=33274

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بام های سبز: طبیعت با طراحی شهری همراه می شود.

green-roofs1


هیچ چیز تاثیرگذارتر و از نظر زیست محیطی معقول تر از این نیست که فضاهای استفاده نشده سازه های شهری امروزی را با بام های سبز زنده و تنفس کننده بپوشانیم. از یک خانه ساده گرفته تا برج های بزرگ، بام های سبز چیزی بیش از یک فضای زیبا و دلنشین هستند- آنها در حال تبدیل شدن به یک نیروی محرکه به سوی زندگی زیست پایدار هستند.





 


مناطق شهری در سراسر جهان با بتن و مواد دیگری پوشیده شده اند که قابلیت نگهداری و آزاد سازی بسیار زیاد حرارت را دارا هستند. این موضوع منجر به پیاده سازی سیستم های سرمایشی و گرمایشی و برای مبارزه با گرمای از دست رفته و جمع شده در سازه ها می شود که انرژیِ زیادی مصرف می کنند. بعلاوه، تقریبا هر روزه، هزارها سازه که در حال ساخت در زیستگاه های طبیعی هستند باعث نابودی و ریشه کن کردن پوشش طبیعی گیاهی و جانوری هستند. بام های سبز سیستم هایی با مصرف انرژی پایین را توسعه می دهند و هیچ چیز از جایگزینی یک اکوسیستم آسیب دیده با گونه دیگری از محیط زیست برای گیاهان و حیوانات جهت زندگی در آن، بهتر نیست. همچنین بام های سبز اکسیژن را در هوا آزاد می کنند و به کاهش اثرات ویرانگر جنگل زدایی شایع که در تمام نقاط جهان در حال وقوع است، کمک می کنند.
آخر از همه اینکه، هیچ چیز از داشتن یک محیط زیست طبیعی بعنوان محل کار، خانه یا هر نوع محل سکونت دلنشین تر نیست. در ادامه با تعداد اندکی از نمونه های طراحی خیره کننده پشت بام سبز و چند گزینه ارزان قیمت که می توانید با خانه های خود ترکیب کنید آشنا می شوید.

 

 


طراحی های با شکوه ترین پشت بام ها:

  1. موزه: ساختمان و پارک دانگ دامون در کره جنوبی (سئول) به طراحی Zaha Hadid به مساحت تقریبی 7800 متر مربع که یک موزه، کتابخانه و امکانات آموزشی را در ترکیب با بام سبز در طراحی خود قرار داده است.

    dongdaemun-design-park-plazadongdaemun-design-park-plaza 2

  2. دانشکده هنر: دانشکده هنر، طراحی و رسانه در دانشگاه فن آوری نانیانگ در سنگاپور که به زیبایی توسط CPG Consultants طراحی شده است. این سازه با عایق مناسبی که دارد آب  باران  را برای آبیاری فضای سبز اطرافش جمع آوری می کند.
    green

  3. منطقه مسکونی: بیو ویلا در اسپانیا نمونه ای عالی از مهنسی و طراحی پایدار است که توسط Enric Ruiz-Geli طراحی شده است. این خانه دارای طراحی مدرن از کف تا به پنجره های سقفی است و سقف با شکوه سبز رنگ آن به زیبایی با محیط اطراف مدیترانه آن درآمیخته است.
    gironavillabio
  4. آکادمی علوم: آکادمی علوم کالیفرنیا، به طراحی معمار معروف جهانی "رنزو پیانو" (Renzo Piano دارای یک بام سبز بسیار خیره کننده است که بخش های گنبدی را می پوشاند. این بام سبز 0/01 کیلومتر مربعی یک افلاک نما، یک جنگل بارانی کاشته شده و یک آکواریوم در زیرش را پوشش می دهد.
    calacademy1
    rainforest
    academybuilding roof2
  5. فضای عمومی: پارک میلنیوم در شیکاگو، با مساحت 9/7 هکتاری، بعنوان یکی از بزرگترین بام های سبز در دنیا است. پشت بام دارای دو گاراژ برای پارک خودروها، یک مرکز ترانزیت و یک سالن چند منظوره اجرایی سرپوشیده است.
    millennium


    بام های سبز حتما نباید عجیب و غریب، گران و طراحی شده توسط متخصصان باشند. در اینجا به تعداد اندکی از ایده های بام سبز که هر کسی می تواند اجرا کند می پردازیم:

    1-
    بلوک های بام سبز: این یک راه حل سریع و آسان برای اجرای بام سبز است که می تواند در دسترس هر صاحبخانه ای باشد. بلوک های بام سبز واحد های پیش ساخته ای از جنس آلومینیوم آنودیزه شده با درجه بالاهستند. آن ها ابتدا در گلخانه ها کاشته و رشد داده می شوند و سپس به محل مورد نظر جهت نصب حمل می شوند.
    Green Roof Blocks

    2-
    بسته های سبز: این سیستم ساده دارای هزینه کمتری نسبت به هر محصول فضای سبز ساز دیگر است. بسته های سبز به طور منحصر به فردی با پلی اتیلن سنگین به شکل پیوسته درآمده اند  و به شکل واحد هایی درآمده اند که می توابند به آسانی بر روی سطح پشت بام نصب شوند. با کمی نگهداری، این نوع از پشت بام سازی می تواند مهیج باشد.
    Green Packs

    3- بام سبز از طریق قلمه زدن: این یک روش دیگر مقرون به صرفه از سیستم بام سبز است، اما ممکن است در مرحله اولیه به آبیاری نیاز داشته باشد. اما در صورتیکه به الگوهای رنگی دقیق نیاز دارید این پروژه برای شما مناسب نیست زیرا بعید است که به آن شکل رشد کند.

    4- استفاده از جوانه ها. جوانه ها قبلا در قالب های پلاستیکی رویانده می شوند و بعد به صورت دستی زیر لایه ای از خاک در بام قرارداده می شوند. این شیوه ایجاد بام سبز از شیوه قلمه زدن پر هزینه تر است، با این حال ریشه ها تمایل به رشد سریعتری دارند و مراقبت کمتری نیازی دارند. علاوه بر این، ترتیب دادن رنگ ها و الگوهای خاص در این شیوه بسیار آسان تر است.

    5- سنگفرش های دارای گیاهان. در این شیوه همانند بلوک های بام سبز، گیاهان قبلا در گلخانه ها در گلدان ها کاشته می شوند  و از آن ها مراقب می شود تا در سطح پشت بام نصب شوند. آن ها می توانند به سادگی در هر نوع طرحی چیده  شوند، از زوایای تیز گرفته تا خمیده. این تنوع برای هر نوع طراحی بام سبزه عالی است.
    Green-Roof-System-Xero-Flor-Profile-3D-Labeled

    بام های سبز ایده ای در راستای محیط زیستی سبزتر و سالم تر هستند و این امید وجود دارد که در آینده در خانه های ساده و حتی سازه های پیچیده، آن ها به عنوان یک گزینه استاندارد از سقف در نظر گرفته شوند.

http://www.onegreenplanet.org/lifestyle/green-roofs-nature-meets-urban-design/

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


هشدار مركز صلح و محيط زيست به مناسبت روز جهاني مقابله با آثار جنگ
100 منطقه در عراق با اورانيوم ضعيف شده آلوده شده اند


 

 

 بزرگنمایی
 همزمان با ششم نوامبر،‌روز جهاني مقابله با آثار جنگ و درگيري هاي مسلحانه بر محيط زيست،‌ مركز صلح و محيط زيست ايران بيانيه اي صادر كرد. در بخشي از اين بيانيه آمده است: «دنیا تاکنون شاهد جنگ‌های زیادی بوده که به نام تامین امنیت، عدالت و صلح رخ داده اند، اما در همه این جنگ ها از همان ابتدا محیط زیست و منابع طبیعی قربانیان ساکت بوده اند. بنابراین جا دارد از اعضای جامعه بین‌الملل و کشور‌های طرف اختلاف مصرّانه درخواست شود تا به جای درگیری به خویشتن داری، گفت و گو و حل مسالمت آمیز درگیری‌ها روی آورند. »

به گزارش سبزپرس متن كامل اين بيانيه بدين شرح است:

بیانیه مرکز صلح و محیط زیست به مناسبت ششم نوامبر،
روز جهانی‌ مقابله با آثار جنگ و درگیری های مسلحانه بر محیط زیست

تهران – ۶  نوامبر 2012، 16 آبان 1391

جوامع انسانی همواره تلفات و صدمات جنگ‌ها را با شمارش تعداد کشته‌ها و زخمی‌های نظامی و غیرنظامی، خرابی شهرها، روستاها و معیشت افراد معین کرده و به همین دلیل محیط زیست معمولا قربانی فراموش شده جنگ بوده است. در عین حال تخریب محیط زیست در اثر مناقشات مسلحانه سبب می شود زندگی‌ اقشار آسیب پذیر مورد تهدید قرار گرفته و با به خطر انداختن چشم انداز صلح پایدار، دور باطل تخریب رقم زده شود.

در خاورمیانه از افغانستان گرفته تا عراق، سوریه، لبنان و بحرین و در آفریقا از لیبی‌ گرفته تا مصر، سودان و کنگو، همه با درگیری‌های مخرب روبرو بوده اند. درگیری هایی که طی آن برای دست یابی‌ به مقاصد سیاسی و نظامی، مردم و زیست بوم مورد هدف قرار گرفته اند. اما در میان هزینه‌های انسانی‌ و اقتصادی مصیبت بار جنگ، اثرات مخرب بر محیط زیست و معضلات فراوان و بلند مدت آن مغفول مانده است. در حالی که خسارات وارده بر منابع آب و خاک و تنوع زیستی از این رهگذر می تواند در مواردی غیر قابل برگشت باشد و یا برای چندین نسل جبران نشود.

خسارات زیست محیطی‌ ناشی‌ از جنگ و خشونت و نیز فروپاشی نهاد‌های ذی ربط بعد از جنگ، امروزه بهداشت، معیشت و امنیت نوع بشر را در اغلب کشور‌ها مورد تهدید قرار می دهد. در عراق، خشک شدن نیزار‌ها و هورهای جنوب عراق در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ نمونه ای از هدف قرار دادن عامدانه اکو سیستم برای دست یابی‌ به اهداف سیاسی و نظامی دولت صدام حسین بوده است. این اتفاق در حالی که اثرات مستقیم و فوری بسیار گسترده ای بر زندگی‌ مردم عراق داشته، دارای آثار درازمدتی نیز مانند آلودگی هوا و آکندگی هوای منطقه و حتی بسیاری از شهرهای ایران از ریزگرد‌های معلق بوده است.

مطالعات اخیر نشان می دهد دست کم ۱۰۰ منطقه در عراق با اورانیوم ضعیف شده و اثرات سلاح‌های رادیواکتیو انگلیسی‌ و آمریکایی در طول دو جنگ خلیج فارس، آلوده شده اند. گزارش های مشابهی‌ نیز در مورد بوسنی و هرزه گوین و کوزوو وجود دارد. برخی‌ ناظران معتقدند سلاح‌های مشابه در جنگ اخیر لیبی‌ نیز به کار رفته است. هر چند برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد (یونپ) و سازمان بهداشت جهانی‌ گزارش های ارزشمندی در این باره ارائه کرده اند، ولی‌ مطالعات بیشتر و نیز پروژه‌های پاکسازی برای این مناطق هنوز عملی‌ نشده اند.

از زمانی‌ که تخریب بیش از ۶۰۰ چاه نفتی‌ در کویت در پایان جنگ اول خلیج فارس سبب آلودگی های وسیع شد، محیط زیست شکننده این منطقه بخش زیادی از تنوع زیستی‌ و ظرفیت تولیدی خود را از دست داده است. دهه ها جنگ خانمانسوز در نوار غزه نیز  منابع آب های زیر زمینی‌ بیش از یک و نیم میلیون فلسطینی را که برای آشامیدن و کشاورزی به آنها وابسته اند به شدت آلوده کرده است. افغانستان نیز پس از سال ها جنگ و ستیز داخلی‌ از بحران‌های محیط زیستی‌ مشابهی‌ رنج می برد. شرایطی که در انتظار سوریه نیز هست.

یکی‌ از اثرات معمولی‌ و مخرب درگیری های داخلی‌، آوارگی انبوه مردمانی است که از خشونت و عدم امنیت فرار می کنند. جا به جایی جمعیت در چنین حد و اندازه ای نه تنها سبب رنج و عذاب مردم و اختلال در فعالیت‌های اقتصادی شده، بلکه موجب خسارات شدید به محیط زیست به ویژه در مناطق خشک و لم یزرع یا مناطقی که از لحاظ زیست محیطی در درجه پستی قرار دارند، می شود. آوارگی بیش از ۲ میلیون نفر در دارفور در سال ۲۰۰۳، موجب بیابان زایی شدید، تنزل کیفیت خاک و بهره برداری بیش از حد از منابع آب های زیر زمینی‌ اطراف اردو‌گاههای پناهجویان شد.

از سوی دیگر تکنیک‌ها و سلاح‌های مدرن جنگی به سرعت در حال توسعه بوده و بالقوه عواقب مصیبت باری برای نوع بشر و محیط زیست دارند. در همین حال درگیری‌های زیادی، سال‌های سال حتی دهه‌ها به صورت زخمی چرکین ادامه پیدا می‌کنند و به تدریج جراحات خود را بر منابع طبیعی آشکار می سازند.

بنابراین از آنجا که محیط زیست و منابع طبیعی برای تثبیت صلح و توسعه پایدار حیاتی‌ هستند، ضرورت دارد مقررات بین‌المللی برای جلوگیری از درگیری‌های مسلحانه و هدف قرار دادن محیط زیست به هنگام مخاصمات تقویت شود. چنانچه منابع طبیعی به عنوان منابع تامین معیشت و زندگی‌ مردم، خسارت دیده یا تخریب شوند هیچگونه صلح پایداری متصور نخواهد بود.

ساز و کارهای حقوقی بین‌المللی موجود برای جلوگیری از تخریب عامدانه و آلوده کردن منابع طبیعی در زمان جنگ، کافی‌ نیست. مرور کلی‌ ساز و کارهای موجود مصراً به دولت‌ها و سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی توصیه می شود تا آنها را به صورتی کارآمد و موثر با پشتوانه حقوقی کافی‌ و نیز با تقویت ظرفیت‌های ملی‌ در جهت جلوگیری از تخریب محیط زیست در زمان جنگ به کار بندند.

دنیا تاکنون شاهد جنگ‌های زیادی بوده که به نام تامین امنیت، عدالت و صلح رخ داده اند، اما در همه این جنگ ها از همان ابتدا محیط زیست و منابع طبیعی قربانیان ساکت بوده اند. بنابراین جا دارد از اعضای جامعه بین‌الملل و کشور‌های طرف اختلاف مصرّانه درخواست شود تا به جای درگیری به خویشتن داری، گفت و گو و حل مسالمت آمیز درگیری‌ها روی آورند.

مرکز غیردولتی صلح و محیط زیست که هر ساله اقدام به برگزاری نشستی به مناسبت 6 نوامبر و گرامیداشت «روز جهانی‌ مقابله با آثار جنگ و درگیری های مسلحانه بر محیط زیست» می کند، امسال با صدور این بیانیه، تهدیدات جنگ را بر بنیان تمامی اهداف توسعه پایدار مورد توجه قرار داده و از جوامع و سازمان‌های بین‌المللی می خواهد در جهت صلح و حفظ تنها کره مسکون برای بشر بیش از پیش در انجام تعهدات خود تلاش کنند. »

کد خبر : 91081020
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اکولوژی محیط های مختلف

1) بیوم توندرا(Tundra): توندرا بمعنی سرزمین های باز و بدون درخت است، منطقه توندرا تقریباً بین عرضهای جغرافیایی 57 درجه و مناطق قطبی می باشد. مساحت توندرا در نیمکره شمالی بیشتر از نیمکره جنوبی می باشد. دو نوع توندرا وجود دارد: الف) توندرای قطبی که در عرضهای جغرافیایی بالا وجود دارد، ب)توندرای آلپی(کوهستانی) که در ارتفاعات بالا تشکیل می شود. پوشش گیاهی هردو توندرا تقریباً یکنواخت است اما مساحت توندرای قطبی خیلی بیشتر از کوهستانی است. عوامل محدودکننده رشد گیاهان در توندرا سرما(7 ماه ازسال درجه حرارت زیر صفر درجه)، کوتاه بودن دوره رویش گیاهان ، وجود بادهای سرد وشدید، وجود لایه منجمد دائمی در زیر خاک(باعث عدم نفوذ ریشه گیاهان به خاک) و بارش اکثراً بصورت برف(300-500میلی متر) می باشد. توندرا تبخیر بسیار کمی داشته و تولید بسیار کم(5/0 گرم در مترمربع درسال) است، چون انرژی کم بوده و فصل رشد گیاهان کوتاه می باشد. پوشش گیاهی توندرا: انواع گلسنگ ها، خزه ها، جگن، گیاهان چوبی پاکوتاه مثل بید علفی(Salix herbaceae) و توس پاکوتاه(Betula nana) جانوران توندرا: گوزن کاریبو، روباه قطبی، خرس قطبی. جغد برفی و باقرقره.

2) بیوم تایگا یا بیوم جنگلهای سوزنی برگ شمالی(Taiga or Coniferous Boreal Forest Biome): این بیوم بعد از توندرا در محدوده عرضهای 60-50 درجه قرار دارد و 11 درصد از خشکی های زمین را دربرمی گیرد. بارندگی درحدود 500-375 میلی متر بوده و اکثراً بصورت برف می باشد. تبخیر بسیارکم و فصل رشد گیاهان در تایگا بیشتر از توندرا بوده و تقریباً تا 4 ماه از سال طول می کشد. تولید تایگا بیشتر از توندرا بوده امّا از سایر بیوم های جنگلی کمتر می باشد. خاک این بیوم اسیدی بوده و کشورهایی مثل سوئد و قسمت هایی از روسیه در آن قرار دارد. پوشش گیاهی تایگا شامل درختان سوزنی برگ و همیشه سبزمثل کاج(Pinus)، کاج نوئل(Piceae)،لاریکس(Larix)و نرّاد(Abies) می باشدکه مهمترین جنگلهای صنعتی جهان را تشکیل می دهد. جانوران تایگا شامل انواع بی مهرگان موجود در خاک، سوسک پوست خوار، حشرات برگخوار، سنجاب، سمور، گوزن، گوزن کاریبو می باشد.

3) بیوم جنگلهای معتدل خزان کننده(Deciduous Temperate Forests Biome): این بیوم در عرضهای جغرافیایی میانه مانند آمریکای شمالی، اروپا و بخشهایی از ژاپن گسترش دارد. بارندگی در این بیوم نسبتاً زیاد بوده و حدوداً بین 800-1500 میلی متر متغیر است. فصول سال مجزا و مشخص می باشد. زمستان3-4 ماه طول می کشد. تولید این بیوم بیشتر از تایگا و توندرا بوده و شبکه غذایی در این بیوم بسیار پیچیده بوده و لایه های رویشی علفی، درختچه ای و درختی وجود دارد. تخریب های انسانی از جمله تبدیل به مزارع، مناطق مسکونی و ...، آتش سوزی، بهره برداری شدید بصورت چرای دام و چوب جنگلی شدید می باشد. پوشش گیاهی علفی شامل شقایق، بنفشه در کف جنگل. درختچه ای ها شامل فندق، اقاقیا. درختی ها شامل بلوط، ون، ممرز، سکویا،

جانوران: دارکوب ها، گوزنها، خرس، روباه و خرگوش   نیچ اکولوژیک پرندگان به واسطه اشکوب بندی متنوع عمودی وجود دارد و هریک از گونه ها در محدوده ارتفاعی لانه ساخته و زندگی می کنند.

4) بیوم جنگلهای بارانی حارّه(Tropical Rain Forests Biome): این بیوم دارای بیشترین میزان بارندگی 2000-4000 در سال است. رطوبت زیاد و کم بون اختلاف دمای زمستانی و تابستانی سبب شده است که درختان همیشه سبز به جای درختان پهن برگ خزانی جانشین شده اند. مناطقی مثل جنوب شرقی آسیا، غرب افریقا و مرکز آمریکا در این بیوم قرار دارند. در این اکوسیستم ها نورخورشید نسبتاً زیاد و تفاوت زیادی بین فصول سال مشاهده نمی شود. متوسط دما 25-27 درجه در اسال می باشد. تنوع گیاهی و جانوری این بیوم نسبت به سای بیوم ها زیاد می باشد. این بیوم پُرتولیدترین بیوم دنیا می باشد. در این بیوم 5 لایه رویشی(اشکوب گیاهی) وجود دارد.


A.                  درختان بلندقد 40-80 متر

B.                   درختان متوسط قد 15-40 متر

C.                   درختان کوتاه قد 5-15 متر

D.                  بوته ها و علفی های بلندقد

E.                   گیاهان علفی کف جنگل و گیاهان سایه دوست


پوشش گیاهی: بلوط، برگ بو، خاس(Ilex)، انجیر، تمبرهندی، آناناس.              جانوران: میمون، سنجاب، مارها(بوآ، پیتون)، گاووحشی، فیل، ببر.

5) بیوم علفزار معتدله(Temperate Grassland Biome): علفزار مناطق معتدله نواحی وسیعی از غرب اروپا تا جنوب سیبری در قزاقستان را دربرمی گیرد. در این بیوم درخت بسیار کم و پراکنده است. بارندگی 250-270 میلی متر در سال می باشد. تبخیر و تعرق زیاد است. این بیوم اکثراً بصورت چراگاهها و مراتع هستند و قابل تبدیل به جنگل نمی باشند، چون میزان بارندگی کم است. پوشش گیاهی شامل Stipa، Aristida، Festuca، Poa، Artemisia، Medicago، Onobrychis. جانورانی مثل بوفالو، اسب های وحشی، سگ های مرتعی(Cynomys)، غزال، موش،مار افعی و مار کُبری زیست می نمایند.

6) بیوم بیابان(Desert Biome): بیابانها حدود 20 درصد خشکی ها را اشغال می نمایند و عمدتاً در عرضهای جغرافیایی 30 درجه شمالی و جنوبی در سطح کره زمین پراکنده اند. در بیابانها بارندگی نامنظم و کمتر از 250 میلی متر در سال بوده و تبخیروتعرّق پتانسیل در حدود 1000میلی متر در سال می باشد. تفاوت دمای شب و روز زیاد بوده(تا 60 درجه) و وزش باد زیاد است. فرسایش بادی بعلّت وجود بادهای تند، زیاد می باشد. در این بیوم تولید بسیار کم است. پوشش گیاهی: تروفیت ها(Therophyte ) قسمت عمده را تشکیل داده و تروفیت به گیاهانی گفته می شود که دوره های نامساعد سال را بصورت بذر می گذرانند، بعبارت دیگر در بیابان پس از اولین بارندگی سریع سبز شده و زود هم به بذردهی می رسند مثل گندمیان یکساله و گیاهان گوشتی مانند کاکتوس، آگاو، گز(Tamarix)، اسکنبیل(Calligonum)، تاغ.  جانوران: موش، کفتار، هوبره.

 

مقایسه تولید زیستی در بیوم های مختلف: تولید در بیوم های مختلف کره زمین بترتیب صعودی بصورت جدول زیر است.

نوع بیوم

جنگلهای پرباران حارّه

جنگلهای معتدله خزان کننده

جنگلهای سوزنی برگ شمالی(تایگا)

علفزار معتدله

توندرا

بیابان

تولید kg/m2/year

9000

5850

3600

2250

630

315


مناطق رویشی ایران(اکوسیستم های خشکی):

1) منطقه رویشی هیرکانیا(جنگلهای معتدل و مرطوب): این منطقه اراضی جلگه ای دریای خزر، کوههای البرز و امتداد شرقی آنرا تا پارک ملّی گلستان دربرمی گیرد. میزان بارندگی بطور میانگین 1000میلی متر درسال بوده و میزان بارندگی از غرب به شرق کاهش می یابد. جنگلهای این منطقه از ارتفاع 20متر تا 2500متر از سطح دریا قرار دارند. اکنون نقاط جلگه ای این جنگلها به کاشت محصولات زراعی و باغی(برنج،پنبه،مرکبّات،چای و گندم) تبدیل شده است. جوامع گیاهی موجود در این منطقه عبارتنداز: جامعه گیاهان شن دوست، جامعه گیاهان بستر رودخانه ها، جامعه گیاهان آبدوست، جامعه افراسفیدپلت-توسکا، جامعه شمشاد، جامعه بلوط-شمشاد، جامعه بلوط-ممرز،جامعه انجیلی-ممرز، جامعه راش، جامعه راش-ممرز، جامعه بلوط اوری، جامعه توس، جامعه گیاهان ارتفاعات بلند.

2)منطقه ایرانو-تورانی: این منطقه70 درصد ایران را در ناحیه مرکز ایران شامل شده و از شمال به جنگلهای خزری و از جنوب هم خلیج و عمانی متصل می شود. جوامع گیاهی موجود در این منطقه عبارتنداز: جامعه اُرس، جامعه بلوط غرب، جامعه پسته، جامعه بنه-بلوط، جامعه بادام وحشی، جامعه سماق،جامعه کیکم-تنگرس، جامعه درمنه، جامعه گیاهان بالشتی، جامعه آویشن-گون، جامعه درمنه-گون، جامعه پرند، جامعه گز، جامعه قیچ،جامعه گیاهان شورپسند، جامعه پده، جامعه سبد، جامعه گیاهان شن دوست، جامعه تاغ.

3)منطقه خلیج و عمانی: این منطقه تحت تاثیر خلیج فارس و دریای عمان بوده و دارای آب و هوای گرم و مرطوب می باشد. جوامع گیاهی موجود در این منطقه عبارتنداز: جامعه کُنار، جامعه کهور، جامعه آکاسیا، جامعه شیشم، جامعه کلیر، جامعه داز، جامعه لب دریا(حرّا و چندل).

ب: اکوسیتم های آبی(Terrestrial Ecosystem)

دریاها و اقیانوسها حدود 70درصد از سطح زمین را دربرگرفته اند و براساس خواص شیمیایی مانند مقدار نمک، محیط آب به دونوع اکوسیستم آب شیرین و آب شور تقسیم می شوند. گسترش آبهای شور(99%) بسیار زیادتر از آب شیرین(1%) می باشد.

اکوسیتم آب شیرین(Freshwater Ecosystem): آبهایی هستند که غلظت نمک در آنها کمتر از 0.5 % می باشد. اکوسیستم های آب شیرین به دو دسته آبهای ساکن(دریاچه، آب بند، مانداب و مرداب) آبهای جاری(چشمه و رود). آبهای جاری نسبت به آبهای ساکن از اکسیژن بیشتری برخوردارند.

اکوسیتم آب شور

آبهایی هستند که غلظت نمک در آنها عموماً بین 5/3-4 % می باشد. اقیانوس ها بزرگترین اکوسیستم های آب شورهستند.

موجودات زنده اکوسیستم های آبی: با توجه شکل زندگی موجودات زنده در آب بشرح زیر تقسیم بندی می نمایند.


ü        بنتوزها(Benthos) موجودات کف زی آب هستند که در داخل یا روی بقایای حاصل از موجودات زنده زندگی می نمایند.

ü        پری فیتون ها(Periphyton) موجودات زنده ای هستند که به سطح گیاهان(مانند ساقه، برگ) یاهرسطح دیگری می چسبند.

ü        پلانکتون ها(Plankton) موجودات شناوری هستند که توسط جریان آب جابجا می شوند و از خود قدرت حرکت ندارند(فقط توانایی جابجایی عمودی را دارند). پلانکتون ها به پلانکتون های گیاهی(Phytoplankton) و پلانکتون های جانوری(Zooplankton) تقسیم بندی می شوند.

ü        نکتون ها(Nekton) موجوداتی هستند که در داخل آب بوسیله فعالیت خود آزادانه شنا(در جهت جریان یا خلاف جریان آب) نموده مانند ماهی ها، خرچنگها و پستانداران آبزی.

ü        نستون ها(Neuston) موجودات زنده شناور یا ساکن در روی سطح آب گفته می شود برخی از حشرات.

http://www.atrakchali.blogfa.com/post-8.aspx

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مقاله علمي اکولوژي جانوران جنگل‌ها

اکولوژي جانوران جنگل‌ها

درخت مهم‌ترين عامل سازنده جنگل است، ولي جنگل مجموعه‌اي متعادل از عوامل زنده و غير زنده محسوب مي‌شود.
اغلب جنگل‌ها داراي درختچه و گياهان علفي و تعداد زيادي گونه جانوري هستند. در ميان جانواران ، بي‌مهرگان همچون کرم خاکي بسيار مهم هستند تا آن حد که يکي از نشانه‌هاي سلامت جنگل ، وجود اين جانور است.
در کنار بي‌مهرگان، جانوران مهره‌دار به دليل جثه بزرگتر، نمود بيشتري در حيات جنگل دارند. اين جانواران با تکميل زنجيره غذايي، نقش مهمي در شبکه حيات جنگل ايفا مي‌کنند و چون تعدادشان کمتر از بي‌مهرگان است بيشتر درمعرض انقراض قرار دارند.
کارشناسان مي‌گويند : جنگل‌هاي خزري در شمال ايران گذشته از تنوع گياهي بالا، از نظرتنوع جانوري نيز غني محسوب مي‌شوند. براي مثال 50درصد پرندگان ايران در جنگل‌هاي شمال زندگي مي‌کنند در حاليکه مساحت اين جنگل‌ها يک صدم مساحت کشور است.
کارشناسان با اشاره به کم توجهي به موضوع مهم جانورشناسي جنگل‌هاي شمال بر لزوم حفظ و انجام تحقيق و پژوهش در زمينه جانوران اين منطقه تاکيد کردند.
کارشناس ناظر اداره‌کل منابع طبيعي غرب مازندران درباره جانواران غرب مازندران گفت : در اين منطقه، پرندگاني همچون گنجشگ ، سار، دارکوب و پستانداراني نظير خرس، شوکا، تشي و جوجه تيغي ديده مي‌شوند.
" عباس تقي‌پور" ، بي‌توجهي به جانوران را يکي از نقايص در تدوين طرح‌هاي جنگل داري دانست و افزود : در حالي که نمي‌توان جنگل را بدون جانور در نظر گرفت.
وي تاکيد کرد : قطع درختان با اره موتوري، به دليل سر و صدايي که ايجاد مي‌کند، بسياري از جانواران را فراري مي‌دهد، بنابراين کاهش قطع درختان يکي از راه‌هاي حفظ جانوران است.
اين کارشناس ارشد جنگل داري پيشنهاد کرد : بهتر است در بعضي از حوزه‌ها، هدف اصلي ، توجه به حيات وحش باشد و برنامه‌ريزي براي آن حوزه‌ها، با اين گرايش انجام شود.
تقي پور ادامه داد : ما به چوب جنگل احتياج چنداني نداريم و مي‌توانيم چوب وارد کنيم، بنابراين لزومي ندارد با قطع درختان و ترساندن جانوران ، طبيعت جنگل را به هم زنيم.
کارشناس ناظر اداره‌کل منابع طبيعي غرب مازندران اضافه کرد: درمدت نزديک به 20سال فعاليت شغلي ، تاکنون نديدم و نشنيدم که بر روي جانوران جنگل در منطقه تحقيق شود.
به گفته او تحقيقات سازمان حفاظت محيط زيست در زمينه جانور شناسي، اغلب در خارج از جنگل‌هاي شمال است و دانشگاهيان نيز کار چنداني دراين‌باره انجام نداده‌اند.
تقي پور درباره شکار غيرمجاز در جنگل تصريح کرد : اغلب شکارچيان غير مجاز ، محلي يا خوش نشينان غير بومي هستند که بيشتر کل و بز را شکار مي کنند.
استاد دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقيقات درباره جانوران جنگل‌هاي شمال يادآور شد : تا چند دهه پيش حتي در نواحي نزديک به شهر و روستا صداي گوزن شنيده مي‌شد ولي اکنون در داخل جنگل نيز به دشواري مي‌توان گوزني يافت.
" ابراهيم عادلي " افزود: شوکا، يکي از کوچکترين و زيباترين انواع گوزن است که در جنگل‌هاي انبوه شمال زندگي مي‌کند و به دليل علاقه به گياهان نرم و آب زياد ، نزديک به آب ، زيستگاه خود را انتخاب مي‌کند.
وي گفت: اين جانور مهاجرت نمي‌کند و فقط کوچ ارتفاعي تابستانه و زمستانه دارد و در پارک ملي گلستان فراوان است.
اين استاد دانشگاه در ادامه افزود : يکي از جانوران جنگل‌هاي شمال ، " قوچ شامل شرقي" است که بيشتر در پارک ملي گلستان و به صورت حفاظت شده است.
عادلي درباره " قوچ البرز مرکزي " که در دامنه کوه‌هاي البرز مرکزي زندگي مي‌کند، خاطرنشان کرد: اين قوچ ازآميزش قوچ‌هاي ارمني و آرکال بوجود آمده و مانند قوچ آرکال، در زيرگردن موهايي بلند دارد.
استاد دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقيقات اظهار داشت : روباه معمولي يا روباه قرمز جانوري است که در همه مناطق ايران به جز نواحي بياباني وکويري پراکنش دارد و روباه " سر دم سياه " مخصوص شمال ايران است.
وي بيان داشت : شغال نيز در همه جاي ايران پراکنده‌است و بيشتر در اطراف روستاها و سواحل درياهاست و غذايش مرغ خانگي و تخم پرندگان است ولي درکل همه چيز خوار محسوب مي‌شود و گاهي گياه و کرم هم مي‌خورد.
يکي ازجانوران جنگل‌هاي شمال، خرس قهوه‌اي است که عادلي درباره آن گفت:
رنگ اين جانور قهوه‌اي حنايي و زيستگاه آن اغلب درجنگل‌هاي انبوه است و حس بينايي ضعيف و حس بويايي و شنوايي قوي دارد.
اين استاد دانشگاه افزود: راسو، ازکوچکترين گوشت خواران ايران است که‌در جمعيت‌هاي کم در بعضي ازمناطق به خصوص شمال ايران زيست مي‌کند.
وي اظهارداشت: اردک نوک پهن يکي از پرندگان مهاجر جنگل‌هاي شمال است که بين نر و ماده آن اختلاف فاحشي وجود دارد و در پاييز به اين منطقه مي‌آيد.
عادلي با اشاره به وجود اردک خاکستري (اره‌اي ) در شمال گفت: اين پرنده رنگي مرمري دارد و تنها گونه‌اي است که نر و ماده‌اش چندان با هم اختلاف ندارند.
وي افزود: " کبک دري " در کوهستان‌هاي البرز زندگي مي‌کند و کبک خزر هم ناميده مي‌شود و پرنده‌اي منزوي است.
کارشناس سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور درباره پرندگان جنگل‌هاي شمال اضافه کرد : قرقاول، کبک، بلدرچين، کبوتر، قرقي، شاهين، قوش، دال (کرکس)، عقاب و جغد مهم‌ترين پرندگان اين منطقه محسوب مي‌شوند که تاکنون 191گونه از 37تيره شناسايي شده است.
" عيسي بوداغي" افزود : مرال، شوکا، کل، بز، پلنگ، گرگ، خوک، خرس،روباه ، شغال و سمور از پستانداران شاخص اين منطقه به شمار مي‌روند.
وي گفت: جوجه تيغي، بذر و ريشه درختان را مي‌خورد و به جنگل خسارت وارد مي‌کند ولي چون حشرات و موش‌ها را هم مي‌خورد به برقراري تعادل در جنگل کمک مي‌کند و محاسناتش بيش از زيانهايش است.
اين کارشناس اظهار داشت: برخي از خفاش ها، حشره‌خوار هستند و اغلب در شب پرواز مي‌کنند و فقط حشرات مضر را مي‌خورند.
بوداغي گفت: خرگوش در بهار و تابستان از برگ و جوانه درختان جوان و در زمستان از پوست نهال‌ها وبه ويژه راش و افرا تغذيه مي‌کند و دربعضي اوقات باعث از بين رفتن نهال‌ها مي‌شود.
کارشناس سازمان جنگل‌ها افزود: موش جنگلي از بذر، جوانه، پوست و ريشه جوان درختان تغذيه مي‌کند و خسارت زيادي به جنگل وارد مي‌کند.
وي گفت: گرگ، شغال، روباه، خرس قهوه‌اي و گورکي با وجود برخي زيان‌ها در کل به حفظ تعادل در جنگل کمک مي‌کنند و مفيد محسوب مي‌شوند.
بوداغي با اشاره به زيان‌هاي خوک براي جنگل گفت : اين حيوان از بذر درختان تغذيه مي‌کند و در هنگام کندن زمين براي يافتن حشرات ممکن است به ريشه يا تنه درختان آسيب برساند اما چون از حشرات و لاروها تغذيه مي‌کند و باعث پخش بذر مي‌شود، مفيد است.
کارشناسان امر يادآور شدند : با وجود تنوع گونه‌هاي جانوري در ايران به ويژه جنگل‌هاي شمال ، هنوز شناخت دقيقي از آنها وجود ندارد به ويژه آنکه براي اداره بهتر جنگل، بايد جانوران آن را شناسايي کرد.
آنان مي‌گويند : در جنگل، موجودات مختلف بر يکديگر تاثير مي‌گذارند و نمي‌توان گياه و جانور را دو واحد بي‌ارتباط با هم در نظر گرفت.
کارشناسان تاکيد کردند : با توجه به کم‌توجهي تاريخي به جانور شناسي جنگل‌هاي شمال، شايسته است مراکز دانشگاهي و تحقيقاتي، پژوهش‌ها و بررسي هاي پردامنه‌اي را در اين زمينه انجام دهند.
به اعتقاد آنان نتايج اين تحقيقات به طور مستقيم درجانورشناسي و به طور غيرمستقيم در ساير علوم از جمله جنگل داري کاربرد خواهد داشت.
يک نوع بيوم است که در در دو طرف شمالي و جنوبي خط استوا قرار دارد . در واقع بخشهايي از آفريقا ، آسيا ،آمريکاي جنوبي و مرکزي ، بسياري از جزاير اقيانوس آرام و همچنين انتهاي جنوبي ايالات متحده را در بر مي گيرد. از لحاظ وسعت ، وسيعترين بخش آن در آمريکاي جنوبي است که شامل نيمي از قاره مي باشد .
ميانگين بارندگي سالانه آن در حدود cm 230 يا کمي بيشتر است . سال در آن به شکل دو فصل باراني و تقريبا خشک تقسيم ميشود و دماي آن بندرت از 22 درجه سانتي گراد پايين تر مي آيد يا از 32 درجه سانتي گراد بالاتر مي رود . در نواحي پر باران اين بيوم به جنگل باراني rain forest يا جنگل ابري cloud forest موسوم است . در برخي از نواحي که مقدار بارندگي کمتر است وي‍‍ژگي هاي جنگل برگريز deciduous forest را دارد و در نواحي خشک تر درختان تيغ دار در آن رشد کرده اند .
تنوع گياهان و جانوران در اين بيوم خيلي زياد است . درختان اکثرا پهن برگ ، چوبي و سخت هستند و برگريزي در تمام سال و نه فصل خاصّي مي ريزد.
جانوران اين بيوم غالبا شب فعال مي باشند . از جمله جانوران درخت نشين آن عبارتند از : موش ، ميمون ، موش صحرايي ، سنجاب و انواع ديگري از پستانداران . البته مار ، قورباقه ، مارمولک و انواع حشرات نيز يافت ميشود . داراي پرندگاني همچون طوطي ها ، شاخ منقاري ها و توکان ها و ... است . در اين بيوم پرندگان شکاري کم هستند . پستانداران جنگل هاي استوايي کوچک جثه تر از نواحي معتدله هستند اما داراي حيوانت خونسرد درشت اندام مثل کروکوديل هاي غول آسا ، مارهاي بزرگ و مارمولک ها مي باشد . دوزيستان و حشرات آن نيز درشت تر مي باشند .
در اين بيوم به دليل بار انگلي بالا جمعيت يک گونه نمي تواند خيلي زياد شود و يا اينکه غالبيت پيداکند اما بيشترين تنوع زيستي را در اين بيوم داريم يعني تعداد گونه ها خيلي زياد است .
بدليل آسيب پذيري و حساسيت جنگلهاي استوايي و همچنين دارا بودن بخش عمده اي از تنوع زيستي و ذخيره ژنتيکي دنيا ،هماهنگي بين المللي در امر حفاظت و مديريت اين مناطق لازم و حياتي است .

  http://www.sabatabligh.com/article_7494/

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تهران
مدير عامل شرکت کنترل کيفيت هواي تهران با بيان اين که تهران از ابتداي سال تاکنون حتي يک روز هواي پاک نداشته است گفت: به طور معمول از اواسط آبان تا اواسط دي ماه با شرايط وارونگي دما و پديده اينورژن مواجه مي شويم، اکنون نيز بايد گفت که پديده اينورژن در راه است و آمادگي در مقابل اين پديده نيازمند اقداماتي است که در طول زمان بايد انجام شود.

 

به گزارش همشهري آنلاين، دکتر يوسف رشيدي با بيان اين مطلب افزود: با سرد شدن زمين و کاهش دما ، معمولا شرايط اينورژن پديد مي آيد، البته اين موضوع مختص ايران يا تهران نيست اما با توجه به اينکه ما با مشکلاتي مانند مناسب نبودن کيفيت خودروها و سوخت مواجه ايم، بيشتر شاهد وقوع اينورژن هستيم.وي با بيان اينکه سال گذشته در مجموع حدود 2 هفته شاهد وارونگي دما ، پايداري هوا و حالت اينورژن در پايتخت بوديم گفت: احتمال دارد که از اواخر آبان و به ويژه در آذر و دي ماه بازهم حالت اينورژن در تهران ايجاد شود.وي تصريح کرد : متاسفانه شهروندان تهراني از ابتداي سال تاکنون حتي 1 روز هواي پاک تنفس نکرده اند و در صورت ايجاد حالت اينورژن بايد منتظر روزهايي باشند که آلودگي هوا بازهم افزايش يابد.رشيدي با بيان اينکه براي حل معضل آلودگي هوا بايد ميزان توليد آلودگي را کاهش داد گفت: مردم نمي توانند خيلي در کاهش آلودگي هوا نقش داشته باشند ، چرا که در حد امکان از ظرفيت ناوگان حمل ونقل عمومي استفاده مي کنند و در اين ميان براي کاهش آلودگي هوا بايد اقدامات اساسي و ريشه اي صورت گيرد.مدير عامل شرکت کنترل کيفيت هواي تهران تاکيد کرد: جلوگيري از تردد هرنوع وسيله نقليه دود زا براساس قانون و ترويج جايگزيني مبدل هاي کاتاليستي جديد در خوردوهايي که مبدل آنها فاسد شده است، دو راه کاري است که در کوتاه مدت مي تواند نقش بسيار مهم و تاثير گذاري بر کاهش آلودگي هوا داشته باشد و با توجه به نزديک شدن شرايط اينورژن و وارونگي دما اقدامي موثر در کاهش ميزان آلايندگي هاي هوا باشد.رشيدي گفت: به موازات اين اقدامات که در کوتاه مدت مي تواند بر کاهش آلودگي هوا تاثير گذار باشد، بايد نسبت به ارتقاي کيفيت خودروها و سوخت و توسعه حمل و نقل عمومي توجه ويژه صورت گيرد.
http://www.iren.ir/Nsite/FullStory/?Id=7855

 
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خراسان جنوبي مقام نخست توليد زرشک را در جهان دارد
 
 رئيس جهاد کشاورزي خراسان جنوبي گفت: خراسان جنوبي با توليد 98.8 درصد زرشک ايران مقام نخست توليد اين محصول در جهان را داراست.
 
 

به گزارش مهر، غلامرضا هادربادي عصر امروز در جمع خبرنگاران افزود: کار برداشت محصول استراتژيک زرشک از سطح 10 هزار و 620 هکتار از باغات زرشک استان در حال اجرا است.

وي اظهار داشت: پيش ‌بيني مي ‌شود در سال جاري بيش از 9 هزار تن زرشک خشک به ارزش اقتصادي 45 ميليارد تومان در استان برداشت شود.

رئيس جهاد کشاورزي خراسان جنوبي ادامه داد: 55 هزار خانوار روستايي و شهري در استان در زنجيره توليد، توزيع و فرآوري زرشک فعاليت مي ‌کنند.

هادربادي افزود: اين محصول ارزشمند خاص خراسان جنوبي است که با شرايط اقليمي استان سازگار بوده و سهم عمده ‌‌اي در اقتصاد کشاورزي اين خطه دارد.

وي يادآور شد: خشکسالي، کمبود آب در استان، عدم هرس اصولي و تغذيه مناسب درختان به گونه‌ اي که درختان سال آوري شده‌اند و يک سال درميان محصول مي ‌دهند، کمبود بارگاه‌هاي بهداشتي زرشک خشک ‌کني، عدم شناخت مردم از خواص غذايي و دارويي زرشک و عدم ساماندهي صادرات اين محصول از جمله مشکلات فراروي زرشک استان است.

 

 

89 قلم دارو از گياه زرشک توليد مي شود

رئيس جهاد کشاورزي خراسان جنوبي تصريح کرد: زرشک از معدود گياهاني است که از ريشه، ساقه، برگ، گل و پوست آن در موارد غذايي، دارويي و صنعتي استفاده مي ‌شود.

هادربادي افزود: 89 قلم دارو از ميوه، ساقه و برگ اين گياه با ارزش به دست مي‌آيد که عصاره ميوه زرشک حاوي مقادير زيادي املاح، آهن، کلسيم، سديم و ويتامين‌هاي‌ B1 ،‌B2 و C است.

وي اظهار داشت: زرشک داراي خواص تقويت‌کننده قلب، معده و کبد، تصفيه‌کننده خون، تنظيم ‌کننده ترشح صفرا، نشاط‌‌آور و ضد التهاب است.

رئيس جهاد کشاورزي خراسان جنوبي با بيان اينکه کشاورزان بايد از عرضه و فروش محصول زرشک به دلالان با قيمت ارزان خودداري کنند، گفت: اين سازمان در راستاي حمايت از زرشک‌کاران و رفع مشکلات انبارداري و خشکاندن در سال‌هاي اخير تسهيلات قابل توجهي براي ساخت بارگاه‌هاي بهداشتي در اختيار متقاضيان قرار داده است.

هادربادي بيان داشت: سال گذشته بيش از 263 ميليون تومان در قالب 35 طرح از محل اعتبارات بنگاه‌هاي زودبازده و طرح بهبود کيفيت محصولات باغي به حمايت از زرشک‌ کاران و توسعه باغات زرشک اختصاص داده و نهال يارانه‌دار بين کشاورزان توزيع شده است.

وي اظهار داشت: زرشک يکي از محصولات مهم اقتصادي بومي ايران بوده که خواستگاه و توليد اصلي آن در خراسان جنوبي و شهرستا‌ن‌هاي قاين، بيرجند، درميان و سربيشه است.

رئيس جهاد کشاورزي خراسان جنوبي با اشاره به اينکه زرشک در نقاطي که بسياري از محصولات قابل کشت نيست، کاشته مي ‌شود، خاطر نشان کرد: اين محصول به آبياري کمي نياز دارد و به همين دليل در نقاطي که خاک و آب آن شور است قابليت کشت دارد.

هادربادي با تأکيد بر توسعه کشت زرشک در کشور گفت: بايد به اين محصول توجه ويژه‌اي شود تا جايگاه آن ارتقا يابد.

وي در راستاي تغيير قيمت زرشک نيز بر صادرات اين محصول تأکيد کرد و اظهارداشت: اين محصول در داخل کشور به صورت محصول خشک و به عنوان يک افزودني همراه با غذا استفاده مي‌ شود و از مصرف گسترده‌ اي برخوردار نيست در صورتي که مي‌ توان از اين محصول فرآورده‌هاي مختلف غذايي و دارويي به دست آورد.

رئيس جهاد کشاورزي خراسان جنوبي ادامه داد: اگر از طريق نمايندگي‌هاي ايران در ساير کشورها اين محصول به مردم شناسانده شود به طور حتم متقاضي محصول زرشک در تمام نقاط دنيا افزايش مي‌يابد که موجب صادرات قابل توجه محصول مي‌شود و در نهايت با افزايش صادرات زرشک قيمت آن نيز براي توليد کننده داخل افزايش مي ‌يابد.

هادربادي افزود: زرشک درختچه‌اي مقاوم در مقابل کم‌‌آبي، کمبود رطوبت هوا و باد است که نسبت به محصولات باغي ديگر آفات کمتري دارد و در پرورش و توليد اين محصول از سموم شيميايي بسيار کمتري استفاده مي‌شود و به همين دليل پرورش آن در بسياري از مناطق به صورت ارگانيک و آلي امکانپذير است.

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100887917995

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

عضو فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی: انتقال آب دریای خزر به کویر کارشناسی شده نیست

 به نقل از خبرگزاری مهر، موسی ‌الرضا ثروتی، عضو فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی درخصوص انتقال آب دریای خزر به کویر گفت: طرح انتقال آب از دریای خزر به کویر مطالعه شده است اما کارشناسی شده نیست و در این طرح به محیط زیست توجهی نشده است.

این نماینده مجلس شورای اسلامی همچنین افزود: برای انتقال آب از دریای خزر باید آن را شیرین کرد، اما وقتی این کار انجام شود مقدار بسیار زیادی نمک به دست خواهد آمد که مشخص نیست این نمک بدست آمده کجا نگهداری خواهد شد لذا این کار ضرر بیشتری برای ما در بر خواهد داشت.

وی با تأکید بر اینکه همکاری‌ های بین‌ المللی برای حفظ تالاب‌ ها بسیار ضروری است، گفت: متاسفانه بهره ‌برداری‌ های نامناسب و اقداماتی که صورت گرفته است، باعث شده تا طبیعت کاملا تحت تأثیر قرار گیرد.

این نماینده مجلس شورای اسلامی با اعلام اینکه ماده ۱۲۵ برنامه پنجم توسعه، دولت را مکلف کرده است تا در تمام پروژه های عمرانی محیط زیست را مد نظر قرار دهد، اظهار داشت: بنابراین پیش از هر اقدام عمرانی که در کشور صورت می گیرد باید مطالعات محیط زیستی انجام شود.

عضو فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: متاسفانه سدهای متعددی بر سر راه ورود آب به تالاب ‌ها و دریاچه ‌ها در کشور وجود دارد که این امر دلیلی برای خشک شدن آن ها شده است.

وی در ادامه با اعلام اینکه میزان کشاورزی در حوضه دریاچه‌ ها و تالاب ‌ها افزایش پیدا کرده و چندین برابر شده است، خاطرنشان کرد: بیش از دو هزار هکتار زمین زراعی در حوزه دریاچه ها و تالاب های کشور افزایش پیدا کرده است که این افزایش نسنجیده و بدون مطالعات بوده است.

ثروتی در پایان تأکید کرد: ظرفیت طبیعت برای بهره برداری از منابع آن باید در نظر گرفته شود، تا بهینه ترین و طبیعی ‌ترین بهره‌ برداری ها را از طبیعت انجام دهیم.

 http://www.iew.ir/1391/08/15/3897

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

تیمار و رهاسازی ۱۱ سارگپه، ۶ عقاب طلایی، ۴ دلیجه و ۱ روباه در هفت ماهه نخست سال جاری در استان قزوین

 مدیر کل محیط زیست استان قزوین اعلام کرد: در ۷ ماهه گذشته ۴۸ گونه جانوری پس از احیا به دامان طبیعت بازگردانده شده اند.

به گزارش روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست استان قزوین علی آقا فرهادی در این باره اظهارکرد: در ۷ ماهه نخست سال جاری ۴۸ گونه جانوری شامل پستانداران، خزندگان و پرندگان در مناطق مختلف استان پس از احیا و تیمار، رها سازی و به زیستگاه اصلی خود بازگردانده شدند.

مدیر کل محیط زیست استان قزوین گونه های رها سازی شده را شامل ۱۱ سارگپه، ۶ عقاب طلایی، ۴ دلیجه، ۱ روباه و همچنین گونه های دیگری که در چرخه محیط زیست از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند ذکر کرد.

وی عمده دلایل گرفتاری و یا آسیب دیدگی این جانوران را مسمومیت، برق گرفتگی توسط دکل ها و سیم های برق که در سالهای اخیر نیز افزایش یافته اند و موجب شکستگی بال و پای پرندگان می شود و همچنین تیرخوردگی توسط شکارچیان متخلف ذکر کرد.

فرهادی از تمامی علاقمندان به محیط زیست و طبیعت درخواست کرد در صورت مشاهده جانوران آسیب دیده در طبیعت مراتب را در اسرع وقت به اداره کل یا ادارات و واحدهای تابعه محیط زیست استان اطلاع دهند تا نسبت به درمان و احیای این گونه ها اقدام لازم صورت گیرد.

http://www.iew.ir/1391/08/15/3879

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

بازدید معاون برنامه عمران سازمان ملل (UNDP) از پارک ملی توران / مشاهده یک قلاده پلنگ در جریان بازدید

 باراسوبرامانیام مورال معاون دفتر نمایندگی UNDP در ایران با همراهی مدیر پروژه ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی از ذخیره گاه زیستکره توران و منطقه حفاظت شده پرور بازدید نمودند.

به گزارش روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست استان سمنان، مورالی و همکاران در ابتدا از سایت علمی تحقیقاتی توران با هدف تکثیر در اسارت گورخر ایرانی و سایت موقت نگهداری یوزپلنگ بازدید و سپس در یک بازه زمانی حدود ۲/۵ ساعته از زیستگاههای این منطقه در مسیر کال حرب تا پروبال مشاهدات بسیار خوب از گونه های جانوری اعم از پرندگان و پستانداران داشته اند که می توان به مشاهده دستجات متعدد قوچ و میش و کل و بز و به ویژه مشاهده یک قلاده پلنگ ایرانی در نزدیکی منطقه پروبال و همچنین رویت چندین راس گورخر ایرانی و جبیر اشاره نمود.

آقای مورالی پس از بازدید از مناطق استان سمنان اظهار نمود: استان سمنان یکی از مهم ترین نقاط کشور ایران از بابت تنوع زیستی به شمار می رود و انگیزه بسیار عالی پرسنل و برنامه های موفق اجرا شده در استان برای حفظ گونه های در معرض تهدید تحسین برانگیز است.

حمید ظهرابی مدیرکل حفاظت محیط زیست سمنان اظهار داشت: که پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی از پروژه های موفق بین المللی کشور است که با همکاری UNDP و سازمان حفاظت محیط زیست در زیستگاه های یوزپلنگ آسیایی به اجرا درآمده و موفقیت های بسیار خوبی نیز حاصل شده است.

هدف بازدیدکنندگان UNDP از زیستگاه های یوزپلنگ آسیایی، بررسی شرایط این مناطق و همچنین احتمال تمدید مهلت این پروژه بوده است.

گفتنی است: پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی از شهریور ماه سال ۱۳۸۰ با مشارکت سازمان حفاظت محیط زیست و برنامه عمران ملل متحد UNDP  در ۵ زیستگاه یوز در سطح استان های سمنان و یزد به اجرا درآمده است که طی سال های اخیر ۵ زیستگاه دیگر از استان های اصفهان، کرمان، خراسان شمالی و یزد نیز به آنها اضافه شده است.

http://www.iew.ir/1391/08/14/3832

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

ضرورت ایجاد مجتمع قضایی رسیدگی به جرائم زیست محیطی

 به نقل از خبرگزاری مهر، اسماعیل کهرم فعال محیط زیست اعلام کرد: قوه قضائیه باید برای پیشگیری و مقابله با جرائم زیست محیطی مجتمع ویژه رسیدگی به جرائم زیست محیطی ایجاد کند.

اسماعیل کهرم با اشاره به نقش قوه قضائیه در پشگیری از وقوع جرائم زیست محیطی در کشور گفت: افرادی که به هر طریق اقدام به تخریب محیط زیست کرده و یا گونه های کمیاب جانوری را هدف قرار می دهند قطعا متهم هستند ولی پرونده های زیست محیطی در دادسراهای عمومی رسیدگی می شود.

وی افزود: لازم و ضروری است تا با ایجاد مجتمع ویژه رسیدگی به جرائم زیست محیطی راههای جلوگیری از اینگونه جرائم را گرفته و احکامی قوی و موثر در این خصوص صادر شود.

کهرم گفت: در این مجتمع با ایجاد شعب تخصصی جانوارن، جنگلها، دریا، هوا و… یک حرکت نوین در حوزه قضایی محیط زیست انجام می شود و به جرات می توان گفت این اقدام قضایی می تواند از بسیاری از جرائم جلوگیری کند.

http://www.iew.ir/1391/08/14/3827

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

تعداد مرگ و میرهای ناشی از آلودگی هوای تهران سالانه به ۴ تا ۵ هزار نفر می‌رسد

 به نقل از خبرگزاری مهر، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران با اعلام این که طبق گزارش وزارت بهداشت به واسطه چند آلاینده، تعداد مرگ و میرهای ناشی از آلودگی هوای تهران سالانه به ۴ تا ۵ هزار نفر می‌رسد، گفت: میزان آزبست در تهران ۵۰ تا ۱۰۰ برابر شهرهای پاک است.

کارگاه تخصصی “ترافیک و رسانه” که ویژه خبرنگاران رسانه‌های جمعی برگزار شده بود، با طرح مباحث چالشی در حوزه آلودگی هوا از سوی مدیر عامل شرکت کنترل کیفیت هوا آغاز و با تشریح مبانی مهندسی حمل و نقل و ترافیک از سوی رییس دانشکده مهندسی عمران دانشگاه تربیت مدرس پایان یافت.

یوسف رشیدی به عنوان نخستین مدرس این کارگاه با بر شمردن نقاط مثبت و منفی موضوع آلودگی هوا و مرور برنامه‌های کاهش آلودگی هوا در ۸ کلان شهر کشور، گفت: در بحث نظارت در حوزه آلودگی هوا بسیار ضعیف عمل کرده‌ایم.

وی با اشاره به اینکه هم در زمینه سوخت استاندارد و هم در زمینه خودروی استاندارد با چالش رو به رو هستیم، اظهار کرد: تلنباری از قوانین اجرا نشده و قوانینی که قابلیت اجرا ندارند، مانند موظف کردن وزارت نیرو به بارور کردن ابرها در شرایط هشدار آلودگی هوا را داریم.

رشیدی با بیان اینکه در حوزه آلودگی هوا روح کارشناسی در قوانین وجود ندارد و نگاهمان در این حوزه سطحی و ساده انگارانه است، تصریح کرد: نخستین گام برای کاهش آلودگی هوا اتفاق نظر ملی بر مبنای این است که خسارات آلودگی هوا بر سلامت انسان‌ها باید متوقف شود.

وی با تأکید بر اینکه فشار افکار عمومی در موضوع آلودگی هوا حرف اول را می‌زند، اضافه کرد: ظاهرا اعتراض به وضعیت آلودگی هوا به جز خبرنگاران رسانه‌ها به دو سه نفر در شهرداری تهران محدود شده و کمتر شاهد اظهار نظری از جانب مسئولان حوزه محیط زیست و کارشناسان این حوزه در خصوص وضعیت موجود هستیم.

رشیدی با ارائه تصویری اجمالی از شهر تهران اعلام کرد: کلکسیونی از انواع آلاینده‌ها و تلنباری از انبوه قوانین اجرا نشده داریم و برآورد می‌شود خسارات آلودگی هوا به کشورمان هر سال بالغ بر ۸ میلیارد دلار باشد.

وی با اعلام این که طبق گزارش وزارت بهداشت به واسطه چند آلاینده تعداد مرگ و میرهای ناشی از آلودگی هوای تهران سالانه به ۴ تا ۵ هزار نفر می‌رسد، گفت: میزان آزبست در تهران ۵۰ تا ۱۰۰ برابر شهرهای پاک و میزان بنزن هوای تهران نیز ۱۰ برابر حد استاندارد است.

مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران در پایان اظهارات خود از وجود آلاینده‌هایی در تهران خبر داد که تا کنون اندازه‌گیری نشده‌اند و خاطرنشان کرد: در بحث آلودگی هوا در حال در جا زدن هستیم و اگر آلودگی هوا را به جای این که روزانه بسنجیم، در بلندمدت مورد سنجش قرار دهیم، آمارها از این که هست نیز بدتر می‌شود.

دکتر محمود صفارزاده دیگر مدرس این کارگاه بود که با تأکید بر ضرورت آشنایی و اطلاع خبرنگاران از تعاریف ترافیک و مبانی آن به عنوان یک علم، گفت: به عنوان نمونه ترافیک یعنی آمد و شد که فی نفسه چیز بدی نیست و آن چه منفی به نظر می‌رسد، تراکم ترافیک است.

این استاد دانشگاه تربیت مدرس با توضیح تعدادی از مصطلح‌ترین واژه‌ها و تشریح مجموعه‌ای از کاربردی‌ترین عبارات ترافیکی مورد استفاده در رسانه‌ها، خاطرنشان کرد: به عنوان نمونه آزادراه با بزرگراه فرق دارد و هر یک ویژگیهای خاص خود را دارند و خبرنگاران نسبت به این اصطلاحات و کاربرد هر یک از آنها باید آگاهی داشته باشند.

http://www.iew.ir/1391/08/10/3749

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

اولین گروه از پرندگان مهاجر در تالاب های استان گلستان فرود آمدند

به گزارش روابط عمومی حفاظت محیط زیست استان گلستان، مهندس محمد ممشتی مدیرکل حفاظت محیط زیست استان گلستان اظهار داشت در آستانه فصل پائیز و شروع سرما، زیستگاههای آبی استان گلستان پذیرای صدها گونه از پرندگان مهاجر آبزی و کنار آبزی است که از نیمکره شمالی و نقاط مختلف سردسیر جهت زمستان گذرانی به این مناطق زیبا پناه می آورند.

چنگر، خوتکا، اردک سرسفید، اردک بلوطی،‌ قوی، غازی، باکلانی، کشیم های‌،‌ حواصیل های، اگرت های، پرستوهای دریایی، سلیم ها و کاکائی ها با طی هزاران کیلومتر از نواحی سردسیر شمالی به تالابهای استان گلستان مهاجرت نموده و نیمی از سال را در این تالابها سپری می نمایند.

ورود اولین گروه از این پرندگان، جذابیت خاصی به تالابهای استان گلستان بخشیده و مناظر زیبایی را جهت استفاده علاقمندان و دوستداران طبیعت به ارمغان آورده است. این درحالی است که تالابهای استان گلستان و خلیج گرگان بعنوان اولین ایستگاه این پرندگان بوده که در آن زمستان گذرانی و یا پس از توقفی کوتاه به نواحی جنوبی کشور ادامه مسیر می دهند.

مهندس ممشتی گفت: برخی از این پرندگان مانند پلیکان، فلامینگو و قو به لحاظ ارزشهای حفاظتی، حمایت شده بوده و برخی نیز همانند پلیکان پا خاکستری و عقاب دریایی دم سفید از جمله گونه های در معرض خطر انقراض به شمار می روند که همین مسئله حفظ و حراست از این پرندگان ارزشمند را بیش از پیش ضروری می نماید.

وی یاد آور شد: استان گلستان نیز با دارا بودن حدود ۳۰۴ گونه پرنده که از این تعداد ۱۰۲ گونه بومی استان و ۹۷ گونه زمستان گذران و تعداد ۱۹ گونه مهاجر عبوری و اتفاقی در زمستان دیده و ثبت شده اند که از این تعداد ۸۱  گونه نیز برای زادآوری به استان گلستان مهاجرت می کنند.

تالابهای بین المللی آلاگل، آلما گل، آجی گل و گمیشان با دارا بودن پوشش گیاهی متنوع جایگاه مناسبی برای انواع پرندگان آبزی و کنار آبزی است و از گیاهان حاشیه تالابهای استان گلستان میتوان علف شور، جارو ترکمنی، سلمه سفید، گز شاهی، خار شتر، یولاف وحشی و مرغ را نام برد.

همچنین از گیاهان بن در آب می توان به نی، جگن، لویی و از گیاهان غوطه ور در آب به بومادران و گونه گوشاب اشاره کرد. در حاشیه تالابهای بین المللی آلاگل، آجی گل و آلما گل پستاندارانی نظیر: روباه معمولی، روباه سردم سیاه ( ترکمنی )، گربه دشتی، شغالی، گراز، تشی، جرد بزرگ و موش صحرائی زیست میکنند.

مهندس ممشتی افزود: نکته حائز اهمیت راجع به جمعیت پرندگان، تنوع در اراضی پیرامون تالاب ها است که باعث شده طیف وسیعی از پرندگان آبزی، کنار آبزی و خشک زی این منطقه را به عنوان مکانی برای زمستان گذرانی، زاد آوری ویا اقامت دائم برای زیست انتخاب کنند. فلامینگو، قو، انواع اردک ها، غاز، کاکایی، پرستوی دریایی، و حواصیل ها از گروه پرندگان آبزی و خروس کولی، سلیم ها و آبچلیک ها از پرندگان کنار آبزی و پرندگانی نظیر کوکرها ( باقرقره )، کلاغ سیاه، کوکو، زنبور خوارها، سبزقبا، جغدها، سارگپه ها، سنقرها، شاهین، دلیجه، عقاب( عقاب دریائی دم سفید و عقاب شاهی)  از پرندگان خشک زی هستند که می توان به آن اشاره کرد.

از دوزیستان و خزندگانی که در تالاب های استان زیست می نمایند که میتوان به قورباغه مردابی، وزغ سبز، لاک پشت افغانی، انواع مارمولک ها، کورمار سلیمانی، مار آبی، مار چلیپر، مار آتشی، تیر مار، کفچه مار و افعی اشاره کرد.

همچنین از گونه های مختلف ماهی که در این مجموعه تالابها زندگی می کنند می توان گاو ماهی، سرگنده، پاروا، فیتوفاک، کپور، آمور، کاراس و سیاه ماهی را نام برد.حشرات این منطقه نیز انواع پروانه های شب پرواز، روز پرواز و انواع سن ها و سوسک ها را شامل می شود.

مهندس ممشتی در پایان گفت: با توجه به اصل ۵۰ قانون اساسی که در آن حفاظت از محیط زیست وظیفه عمومی تلقی می گردد از کلیه علاقمندان به طبیعت و حیات وحش و ساکنین حاشیه تالاب ها در خواست می نماییم که ما را در حفاظت از این میراث های طبیعی ارزشمند یاری نموده تا بدین وسیله بتوان محلی امن و مطمئن برای زیست پرندگان و همچنین سایر فعالیت های تحقیقاتی فراهم آورد.

http://www.iew.ir/1391/08/08/3684

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

پرنده نگرها نجیب ترین گردشگران

Written by آرش نور آقایی. 

آن ها از دیدن پرنده ها و تماشای محیط پیرامونشان لذت می برند. دیدار پرنده ها در زیست گاه طبیعی و شرایط عادی، برای آن ها شعفی عمیق را به همراه دارد.به این دسته از گردشگران می گویند پرنده نگر.

آن ها دوربین و تلسكوپشان را بر می دارند و به دل طبیعت می روند تا پرنده ها را در میان شاخسار درختان و یا لابه لای بلندی تپه ها و یا در حال پرواز بر فراز آسمان ببینند. آن ها از پرنده ها عكس می گیرند و نقاشی می كنند و می روند.

پرنده نگر

پرنده نگر


bird watcher ها به پرنده ها آسیب نمی رسانند. آن ها آرام ترین و كم دخل و تصرف ترین گردشگران هستند. پرنده نگرها مجبورند كه آرام و ساكت باشند، زیرا با هرگونه سروصدا، پرنده ای كه برای دیدارش هزینه و وقت زیادی را صرف كرده اند، از دسترسشان خارج می شود و این موضوع ممكن است حسرت بی پایانی را برایشان به همراه داشته باشد.

گردشگرانی كه به پرنده نگر معروف هستند، به اقصی نقاط جهان سفر می كنند تا به لیست پرنده هایی كه دیده اند اضافه كنند و در این میان پرنده های نایاب برایشان ارزش بیشتری دارد.

از این لحاظ، ایران برای این گونه از گردشگران جذابیت های فراوانی دارد. با 523 گونه پرنده شناسایی شده در ایران كه به گفته كارشناسان معادل تمام گونه پرنده های اروپاست، ایران یكی از بهترین مكان ها برای bird watcher ها قلمداد می شود.

هر پرنده نگر برای دیدار از پرنده های ایران ممكن است روزانه از هزار تا هزار و۵۰۰ دلار خرج كند تا یك گونه جدید را ببیند.

bird watching در دنیا برخلاف كشور ما، خیلی خاطرخواه دارد. در سال ۲۰۰۲ در آمریكا و آمریكای شمالی، مردم حدود ۱۷ میلیارد دلار پول خرج كردند تا در تورهای bird watching شركت كنند.

در كشورهای اروپایی، به ویژه هلند ایستگاه های رادیویی وجود دارند كه مدام در رابطه با پرندگان مهاجر و مسیر مهاجرت آن ها برای مردم خبر ارسال می كنند.

هر ساله، جشنواره های متفاوت برای استقبال و بدرقه پرندگان مهاجر برگزار می شود. به بچه ها یاد می دهند كه منتظر آمدن پرنده ها باشند و به كسانی كه اولین پرنده مهاجر را می بینند، جایزه می دهند.

در اروپا كمتر آدمی پیدا می شود كه عضو یك كلوب یا NGO در رابطه با پرندگان نباشد. تعداد مجلات، بولتن ها و روزنامه هایی كه در زمینه پرنده ها چاپ می شود شاید از تعداد روزنامه های كشور ما بیشتر باشد.

جالب این است كه در كشورهایی همچون انگلیس، اتریش و آلمان به اندازه طرفداران فوتبال، پرنده نگر وجود دارد.

اقلیم ایران به خودی خود دارای تالاب های بسیاری است كه پرندگان مهاجر را به سمت خود می كشانند، با این حال مورد بی مهری قرار می گیرند و شاهد نابودی این تالاب ها و در نتیجه زیست گاه پرندگان بومی و تغییر مسیر پرندگان مهاجر هستیم.

از آن طرف كشورهایی همچون امارات متحده عربی در پی این هستند كه جنگل های حرا پرورش دهند تا پرندگان مهاجر را به سمت خود بكشانند و از این راه نیز در پی جذب توریست ها هستند. امیدواریم با توجه به مطالب فوق، كارشناسان، دست اندركاران و متولیان گردشگری به پتانسیل فوق العاده برای جذب گردشگران پرنده نگر به ایران توجه كنند و در فكر معرفی پرندگان ایران از راه های متفاوت باشند.

موضوع بسیار مهم این است كه گردشگران پرنده نگر همچون بقیه گردشگران به زیرساخت های گردشگری چندان اهمیت نمی دهند. آن ها بیشتر اوقات خود را در دل طبیعت می گذرانند و موضوع هتل و حمل و نقل و رستوران خیلی برایشان جذاب نیست. آن ها تنها به یك راهنمای كاربلد و سكوت احتیاج دارند.

http://www.iranbirds.com/en/articles/general/487-birdwatchers.html


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

درنگی بر طرح انتقال آب به سمنان

    طرح‌های انتقال بین حوضه‌ای آب در بین 14 روش موجود برای استحصال آب شیرین (کاریز، رودخانه، چاه، بهره‌گیری از سطوح آبگیر، سدسازی، تصفیه فاضلاب و پساب، بازچرخانی، باروری ابرها، استفاده از یخچال‌های طبیعی، تجهیز و نوسازی شبکه آبیاری، شیرین کردن آب شور باروش تقطیر یا فیلتراسیون و استفاده از یخ‌های قطبی)، یکی از گران‌ترین و خسارت‌بارترین روش‌ها - به محیط زیست - به شمار می‌آیند و اگر با روش شیرین کردن آب هم تلفیق شوند، آنگاه گران‌ترین روش به صورت مطلق برای استحصال آب در دنیا هستند که هزینه انتقال هر متر مکعب آن، به شرط برخورداری از دانش روز و تیم کارشناسی ماهر بین 0.7 تا 2.4 دلار برآورد شده است. شاید از همین رو است که وقتی به پیشینه‌ی مهم‌ترین طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای در کشور نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که اگر یک اراده قدرتمند سیاسی حامی این طرح‌ها نبود، امکان اجرایی‌شدنش بسیار بعید می‌نمود. به عنوان مثال، نگاه کنید به طرح‌های انتقال آب به استان کرمان همزمان با ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، طرح‌های انتقال آب به یزد در دوران ریاست جمهوری محمّد خاتمی و اینک، طرح انتقال آب از دریای مازندران به استان سمنان در دوران محمود احمدی‌نژاد. این در حالی است که اگر ما بر مبنای ملاحظات اخذ شده از سند مظلوم آمایش سرزمین حرکت می‌کردیم، نباید به رابطه‌ی معنی‌داری با زادگاه هر رییس‌جمهور و انتقال آب به همان مقصد روبرو می‌شدیم!

    و شوربختانه در این میان، آنچه که زمین مانده، همانا اعتبار قضاوت‌ها و نظر کارشناسان تصمیم‌ساز و مستقل در دستگاه متولی آب، منابع طبیعی و محیط زیست کشور است که یا اغلب سکوت کرده‌اند و یا نقش محلل علمی برای توجیه کردن این دستورات را ایفا کردند! نکردند؟

    به عنوان شاهد و در این یادداشت، به آخرین نمونه از لکنت‌های جدی طرح انتقال آب به سمنان می‌پردازم، باشد که ثبت شود برای آیندگان که بدانند: بودند افرادی که سکوت نکردند ...

    خبرهای رسیده حکایت از آن دارد که بزرگترین طرح انتقال آب نامتعارف خاورمیانه در ایران در آستانه اجرایی شدن است؛ طرحی که می‌خواهد ۵۰۰ میلیون متر مکعب آب شور دریای مازندران را از طریق لوله و تونل از نواحی خاوری‌اش به سمنان برساند تا پس از شیرین کردن، مورد استفاده هموطنان عزیز ما در استان سمنان قرار گیرد.

    اما شایسته است تا طراحان این پروژه، به چند پرسش اساسی پیش از اجرایی شدن کامل آن پاسخ دهند:

    نخست آن که آیا از اندوخته‌های آبی موجود در استان سمنان، هم‌اکنون در سطح پذیرفته شده و معقولی استفاده می‌شود؟ آیا راندمان آبیاری در بخش کشاورزی به میانگین منطقه‌ای آن (حدود 60 درصد) و نه استانداردهای کشورهای شمال (بیش از 80 درصد) نزدیک شده است؟ و آیا میزان ضایعات بخش کشاورزی کمتر از 5 درصد است؟ با استناد به سخنان استاندار پیشین سمنان، پاسخ پرسش نخست، منفی است. چرا که چندی پیش ایشان نسبت به هدررفت هنگفت آب در بخش کشاورزی استان ابراز گله‌مندی کرده و راندمان آبیاری را در این بخش – با اندکی خوش‌بینی - ۳۵ درصد عنوان کردند. وی گفت: اگر فقط حدود یک پنجم (۴۰ هزار هکتار) از اراضی کشاورزی استان را بتوان به سامانه‌های آبیاری تحت فشار مجهز کرد، آنگاه سالانه ۱۱۰ میلیون متر مکعب در این بخش صرفه جویی می‌شود؛ معنی سخن استاندار محترم آن است که فقط از محل اصلاح راندمان آبیاری در بخش کشاورزی، می‌توان دست کم 50 میلیون مترمکعب بیشتر از کل آبی که قرار است از طریق دریای مازندران به سمنان انتقال داد، بدست آورد.

    دوم این که آیا سرانه‌ی آب در دسترس هموطنان ما در استان سمنان کمتر از میانگین کشوری آن است و هم‌اکنون با بحرانی جدی در تأمین آب شرب روبرو هستیم؟

    در پاسخ باید اشاره کنم که استان سمنان کم‌تراکم‌ترین استان کشور از نظر شمار ساکنینش است. یعنی در حالی که به طور متوسط سرانه‌ی زمین هر ایرانی ۲٫۳ هکتار است؛ رقم نظیر آن در سمنان به حدود ۱۷٫۱ هکتار می‌رسد. کافی است این رقم را با همین کشور همسایه، پاکستان مقایسه کنیم که از مرز ۰٫۵ هکتار برای هر پاکستانی تجاوز نمی‌کند. حتا بدون توجه به قلمرو پهناور استان سمنان که سبب شده آن را در شمار یکی از هفت استان بزرگ ایران قرار دهد، از نظر جمعیت، این استان با حدود ۵۷۰ هزار نفر جمعیت، سی‌امین استان کشور محسوب می‌شود و فقط ایلام را در پایین دست خود با فاصله‌ای اندک می‌بیند.

    در حقیقت از آنجا که سمنانی‌ها سالانه بیش از یک میلیارد و یکصد میلیون مترمکعب آب را در بخش‌های سه گانه کشاورزی، شرب و صنعت مصرف می‌کنند؛ میانگین آب قابل دسترس هر سمنانی با حدود ۱۹۲۷ متر مکعب در سال، بیشتر از میانگین آبی است که سالانه هر ایرانی (کمتر از 1750 متر مکعب) در اختیار دارد.

    سوّم این که چنانچه این پروژه عملی شود، با حجم عظیم نمک و دیگر پسماندهای خطرناک تولید شده، چه خواهیم کرد؟

    بر بنیاد مطالعاتی که دکتر داودرضا عرب، بخشی از نتایج آن را در همایش ملی انتقال آب بین حوضه‌ای دانشگاه شهرکرد در اردیبهشت ماه سال جاری ارایه داد، سالانه حدود شش میلیون تن نمک وارد دریای مازندران خواهد شد، چرا که غلظت خروجی آب شیرین کن‌ها، 50 گرم بر لیتر یعنی بیش از 4 برابر شوری معمولی کاسپین است. این در حالی است که در این مطالعه به قیمت تمام شده هر مترمکعب آب هم اشاره شده و آن را چند برابر قیمت جهانی آن دانسته است که اصولاً هر نوع توجیهی برای اجرایی شدن این پروژه را با چالش‌هایی جدی مواجه می‌سازد. جالب این که در محاسبه قیمت تمام شده آب، بسیاری از هزینه‌ی تخریب‌های محیط زیستی و اقتصادی اجرای پروژه شامل نابودی 120 هکتار اراضی فاریاب، 21 هکتار باغ، 10 هکتار دیم و 94 هکتار مرتع و جنگل اصولاً دیده نشده است.

    یادمان باشد که گونه‌های ارزشمند و اندمیکی در مناطق حفاظت شده خیبوس و انجیل سی (محل عبور لوله‌ها و تونل‌های انتقال آب) وجود دارند مانند شمشاد خزری، زربین، آزاد و اُرس که در صورت اجرای طرح، باید آنها را قطع کرد؛ آن هم در شرایطی که براساس ماده یک قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخایر جنگلی مورخ 5/7/71 ، قطع آنها ممنوع است و حتا شگفت‌آورتر آن که این طرح با بند 3 ماده 6 برنامه جامع حفاظت از جنگل‌های شمال کشور مصوب 24/6/82 به شماره 16276ت26239ه مبنی بر حذف فعالیت‌های عمرانی ناسازگار و مخرب جنگل‌های کشور هم آشکارا مغایرت دارد و البته نگارنده هنوز ندیده است که سازمان متولی جنگل‌ها در این خصوص اعلام موضع کند! چرا؟

    درمجموع به نظر می‌رسد نوعی تعجیل و شتاب نامعمول برای اجرایی کردن این پروژه، بدون لحاظ شایسته‌ی بررسی‌های مربوط به ارزیابی محیط زیستی و شاخص‌های SOE به چشم می‌خورد که ممکن است عدم توجه بایسته به آنها، فاجعه‌ای مثل انتقال آب ترکمنستان به بار آورد که سبب هدررفت 5.5 میلیارد متر مکعب آب شد و یا بدتر از آن در آرال.

http://mohammaddarvish.ir/post-2275.aspx

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:SOE, انتقال آب بین حوضه ای, سمنان, کاسپین, مازندران, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

هفدهمين شماره یوزنامه منتشر شد. يوزنامه خبرنامه رسمی انجمن يوزپلنگ ايرانی است که از سال 1384 تاکنون درحال انتشار بوده و به صورت دوفصلنامه می باشد. این دوفصلنامه با شمارگان 1000 نسخه با حمايت شرکت فراانديشان ساعی چاپ شده و برای کارشناسان، دانشجویان، محیط بانان و عاقمندان ارسال می گردد. آخرين شماره يوزنامه مربوط به بهار و تابستان 1391 بوده و در 12 صفحه به موضوعات زير می پردازد:

·       در ایران چند یوزپلنگ داریم؟

·       مهاجرت یوزپلنگ آسیایی در مرکز ایران

·       پایش جمعیت گوشتخواران در پناهگاه حیات وحش عباس آباد

·       بررسی تبارشناسی و تنوع ژنتیکی کاراکال در ایران

·       توانمندسازی جوامع محلی در درفک

·       میانگین توله های خرس در هر زایمان

·       و موضوعات دیگر


 

علاقمندان می توانند نسخه الکترونيک هفدمین شماره يوزنامه را از اينجا دريافت نمايند.

 

 


 

 

منبع: http://www.wildlife.ir/ShowInfo.aspx?Lang=1&InfoId=411

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 14 آبان 1386برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

index 

ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران سینما حقیقت، طی روزهای ۱۳ تا ۲۰ آبان ماه ۱۳۹۱ در سینما فلسطین، سینما عصرجدید و سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار خواهد شد.

 

اسامی مستندهای زیست محیطی راه یافته به بخش مسابقه «سینما حقیقت» عبارتند از :

«آخرین نفس‌های یک تالاب» سیدوحید حسینی‎نامی، «بازمانده تتیس» بابک مجیدی، «بوی نا» ساسان جوادنیا، «بهشت و ما» قدرت‎الله سلیمانی‎فر، «پرواز در آب» مازیار مشتاق‌گوهری، «پژواک سرزمین من» امیرمحمد خوارزمی، «حیات» میترا روحی‎منش، «خواب ابریشم» جواد تقوی، «در جستجوی پلنگ ایرانی» فتح‌الله امیری، «زندگی در قلب دنا» فرشاد افشین‌پور، «سفرنامه مرغ مهاجر» سیدمانی میرصادقی، «سگ» فریدون قدیمی، «غبار سرخ» پژمان مظاهری‌پور، «کالیبر ۱۲» مهدی ملک‎زاده، «کفتار راه راه»، «زندگی در لبه‌ تاریکی» علیرضا مهدوی.

http://zistboom.com/8566/

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

imagesدر خبرها آمده بود که پس از ورود یک پلنگ به یکی از روستاهای شهرستان دماوند، مسئول اداره محیط زیست دماوند و دو مامور برای آرام کردن و دور کردن حیوان به محل می روند و پس از فعل و انفعالات انجام شده در نهایت پلنگ بی نوا توسط ماموران محیط زیست کشته می شود.

با توجه به این اتفاق، نگارنده برای آزمون استخدامی سال آینده سازمان محیط زیست پرسش هایی طراحی کرده ام که امیدوارم مورد استفاده قرار بگیرد تا دیگر شاهد حضور افرادی که اطلاعاتی در مورد حیات وحش و نحوه برخورد با آنها ندارند در سطوح مدیریتی سازمان نباشیم.

 

– نمره منفی ندارد – زمان پاسخگویی: ۵ ساعت

 

1-    پلنگ چیست؟
الف: اسم یکی از نژادهای خرگوش است
ب: همان گربه خانگی (پیشی) است که دو سه کیلویی چاق تر شده
ج: حیوانی است آرام و اهلی
د: مدلی از شلوار است که کماندوها می پوشند

 

2-    علم رفتار شناسی حیوانات چیست؟
الف: علمی است که در مورد تغذیه حیوانات صحبت می کند
ب: علمی است که با فراگیری آن می توان سوت بلبلی زد
ج: علمی است که با فراگیری آن می شود مثل میمون از درخت بالا رفت
د: علمی است که به بررسی فرایند تولید شیر در گاو می پردازد

 

3-    برای دور کردن پلنگ از محیط های شهری چه باید کرد؟
الف: باید ازش خواهش کرد از محیط دور شود
ب: باید شهر را تخلیه کرد
ج: باید پلنگ را گاز گرفت
د: باید پلنگ را کشت

 

4-    گونه  در خطر انقراض چیست؟
الف: گونه ایست که در منطقه «خطر انقراض» زندگی می کند
ب: منظور همان دایناسور هاست
ج: منظور همان مرغ و گوسفند است که در اثر گرانی دیگر وجود ندارد
د: همه موارد

 

5-    چند عدد پلنگ در ایران زیست می کنند؟
الف: پانصد هزار
ب: یک میلیون
ج: صد میلیون
د: یک میلیارد

 

6-    اسلحه بیهوشی چیست؟
الف: اسلحه ایست برای افراد با ضریب هوشی کم
ب: نام یک نوع زیر دریایی است
ج: اسلحه ایست برای بیهوش کردن گاوها پیش از ذبح شرعی
د: گزینه الف و ب

 

منبع: وبلاگ دوستداران حیات وحش و محیط زیست

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

محمد درویش: چندی پیش اعلام شد که ایران در تازه‌ترین رتبه‌بندی کشورهای جهان از منظر شاخص سرزمین شاد یا HPI توانسته موقعیت خود را در سال ۲۰۱۲ نسبت به سال ۲۰۰۹ ، ۴ پله بهبود ببخشد و از رتبه ۸۱ به ۷۷ در بین ۱۵۱ کشور مورد بررسی برسد و در حقیقت خود را به صدر جدول نزدیک‌تر سازد [۱].

 

این موفقیت به ویژه زمانی بیشتر اهمیت می‌یابد که بدانیم قدرت‌های تراز اول جهان چون ایالات متحده آمریکا و روسیه در رتبه‌ای بهتر از ۱۰۵ و ۱۲۲ نتوانسته‌اند جای گیرند و حتا اغلب رقبای ما در شیخ‌نشین‌های حاشیه جنوبی خلیج فارس چون کویت، امارات متحده عربی و قطر در بین ۱۰ کشور انتهایی این جدول قرار دارند. با این وجود، تقریباً همه در برابر این خبر خوش سکوت کردند، چه رسانه‌ها، چه مردم، چه تشکل‌های مردم‌نهاد و چه حتا نهاد متولی محیط زیست کشور. انگار کسی این خبرها را جدی نمی‌گیرد، حتا اگر نامش سازمان حفاظت محیط زیست ایران باشد! چرا؟

 

در رخدادی دیگر، اشاره به حرکت ارزشی یکی از هموطنان عزیزم در منطقه سمیرم به نام غلام امیری کردم[۲] که چگونه کوشید تا یک خرس ماده را از غرق شدن در استخر باغش نجات دهد؛ این در حالی بود که اگر او آن خرس را مانند دیگر همشهری‌اش سلاخی می‌کرد، بی‌شک تا مدتها خبر نخست روزنامه‌ها و تارنماها بود! نبود؟

 

همچنین، وقتی در سالگرد پروتکل مونترال[۳] در مورد حفره ازون اشاره به موفقیت ایران[۴] کردم، انگار داشتم در خلاء سخن می‌گفتم!

 

چندی پیش با احسان محمدی، مدیر سختکوش پایگاه اطلاع رسانی زیست بوم[۵] گفتگو می‌کردم، او نیز از این مسأله شگفت زده بود و سیاهه‌ی مفصل‌تری از موفقیت‌های محیط زیستی کشورمان در طول چند ماه گذشته را به نگارنده یادآوری کرد که با کمترین عنایت و توجه رسانه‌ای و مردمی روبرو شده است. از او خواستم تا دیدگاهش[۶] را که حاوی هفت خبر خوش و افتخار محیط زیستی بود، منتشر کند تا در این باره شاید در فضای رسانه‌ای کشور بتوان بیشتر و جدی‌تر به فراکافت چرایی‌ بازتاب اندکش همت گمارد.

 

به راستی شما چه فکر می‌کنید؟ چرا کسی موفقیت‌های محمدصادق فرهادی نیا[۷]، سید محمد مجابی[۸]، فتح الله امیری[۹]، صادق صادقی‌زادگان، علی نظری دوست[۱۰]، اصغر محمدی فاضل[۱۱] و … را که جملگی نام ایران را در عرصه‌های ملی و جهانی محیط زیست طنین‌افکن کرده‌اند، نمی‌بیند؟

 

نگارنده بر این باور است که یکی از عمده‌ترین دلایل عدم توجه درخور اغلب رسانه‌ها، فعالان محیط زیست و عامه‌ی مردم به انتشار چنین اخبار امیدبخشی، ناشی از سیاست‌های انقباضی و سختگیرانه‌ی حاکم بر فضای رسانه‌ای کشور، به ویژه در طول سه سال اخیر بوده است؛ سیاست‌هایی که عامداً یا سهواً انتشار هر تحلیل تلخ و هر انتقاد جدی را با صفت نشر “سیاه‌نمایی” نهی کرده و از اصحاب رسانه می‌خواست تا برای پرنشاط‌کردن فضای جامعه به انتشار خبرهای خوش روی آورند. به سخنی ساده‌تر، با شگردی به نام “سفیدنمایی” به جنگ سیاه‌نمایی رفتند که حاصلش البته، نه‌تنها شوق و نشاط و امید مورد نظر را به همراه نداشت، بلکه نوعی وندالیسم پنهان را در جامعه گستراند. به عنوان شاهد، می‌توان به اُفت معنی‌دار فعالیت اغلب تشکل‌های مردم‌نهاد حوزه‌ی محیط زیست و کاهش چشمگیر تعداد تارنماهای محیط زیستی فعال در فضای مجازی در طول چند سال اخیر اشاره کرد.

 

شما بگویید: وقتی از قول عالی‌ترین مقام‌های وزارت نیرو (علی ذبیحی، قائم مقام وزیر) اعلام می‌شود که نقش ندانم‌کاری‌های مدیریتی و فشارهای انسانی در بروز فاجعه در دریاچه ارومیه فقط سه درصد است[۱۲]! وقتی با صراحت می‌گویند که در اثر بارورسازی ابرها، سطح آب دریاچه ارومیه ۷۰ سانتی‌متر افزایش یافته، در صورتی که در همان زمان معلوم می‌شود که ۳۱ سانتی‌متر هم کاهش داشته است[۱۳]! وقتی که اعلام می‌شود افسانه ببر مازندران را با کمک هم‌نوعان سیبریایی‌اش مجدداً زنده خواهیم کرد، اما حتا نمی‌توانیم میزبان خوبی از آن مهمانان بیگناه در تهران باشیم و جملگی را به کشتن می‌دهیم[۱۴]! وقتی با نواختن ساز و دهل از جشن خودکفایی در تولید گندم، حرف می‌زنیم و آنگاه دوباره به یکی از عمده‌ترین کشورهای واردکننده گندم بدل می‌شویم[۱۵]؛ وقتی با افتخار از طرح‌های بزرگ سدسازی و انتقال آب در سرشاخه‌های کارون و دز و کرخه سخن گفته و اعلام می‌کنیم که خوزستان دیگر هرگز با کابوس کمبود آب با کیفیت روبرو نخواهد شد، اما در همان زمان شاهد مرگ بی‌سابقه بزرگترین نخلستان کشور در اروند کنار هستیم[۱۶]؛ وقتی مشکل کمبود آب و خشکسالی در جنوب کشور را به گردن غربی‌ها و دزدی ابرها توسط ایشان می‌اندازیم[۱۷]؛ وقتی که بارها اطمینان می‌دهیم که جنگل زیبای ابر را از هر تجاوز و پروژه راهسازی جدیدی محافظت کرده و سپس آن را نقض می‌کنیم[۱۸] و ده‌ها و ده‌ها مورد نظیر آن؛ آیا شنوندگان خبرهای خوش حق ندارند تا پس از آن بمباران سفیدنمایی، به هر رویداد خوش و غرورآفرینی در کشور به دیده تردید بنگرند؟

 

به نظرم اگر آن زمان که اشتباه کرده و خطایی مدیریتی را در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی مرتکب شدیم، مردانه و صادقانه بر خطای خویش اذعان کرده و عذرخواهی می‌کردیم و به طور همزمان ظرفیت پذیرش نقد و تحلیل را در جامعه افزایش می‌دادیم، امروز هم می‌توانستیم در فضای شادمانه‌تری افتخارات خود را با مردم جشن بگیریم.

امید که یادمان نرود، اگر اعتماد از دست برود؛ همه چیز از دست خواهد رفت.

——————————————————————————–

[۱] http://mohammaddarvish.com/desert/archives/7536

 

[2] http://kazeroongeo.blogfa.com/post-304.aspx

 

[3] http://mohammaddarvish.com/desert/archives/7677

 

[4] http://hamshahrionline.ir/details/144833

 

[5] http://zistboom.com/

 

[6] http://zistboom.com/8317/

 

[7] http://zistboom.com/7197/

 

[8] http://www.momtaznews.com/%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-%D9%85%D9%84%D9%84-%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%B3/

 

[9] http://www.wildlife.ir/ShowInfo.aspx?Lang=1&InfoId=401

 

[10] http://zistboom.com/8317/

 

[11] http://old.irna.ir/News/80383009/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A2%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%A7%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%AF%D9%88%DB%8C%D9%86,%DA%86%D8%B4%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AA%D9%86%D9%88%D8%B9-%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C,%D8%B4%D8%AF/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%8A/

 

[12] http://www.khabaronline.ir/detail/171974/weblog/darvish

 

[13] http://www.khabaronline.ir/detail/152091/weblog/darvish

 

[14] http://www.tabiatbakhtiari.com/archives/655

 

[15] http://mohammaddarvish.com/desert/archives/7503

 

[16] http://mohammaddarvish.com/desert/archives/7106

 

[17] http://ibnanews.com/vdcb.zbzurhba5iupr.html

 

[18] http://isna.ir/fa/news/91040905230/%D9%82%D8%B7%D8%B9-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D9%84-%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%86%D9%83%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B3%D9%85%D9%8

 

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عملیات آبگیری بزرگ‌ترین سد بتنی دو قوسی در شمال‌غرب کشور در کمال بی توجهی به وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه با حضور رئیس‌جمهور آغاز شد. به گزارش زیست بوم و به نقل از سایت حامیان محیط زیست آذربایجان، محمود احمدی‌نژاد  که به منظور حضور در مراسم آغاز آبگیری سد شهریار بزرگ‌ترین سد بتنی دوقوسی شمال‌غرب کشور به آذربایجان‌ شرقی سفر کرده بود،از بخش‌های مختلف این سد بازدید کرد و با توضیحات کارشناسان در جریان جزئیات احداث این پروژه قرار گرفت.

مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای آذربایجان‌ شرقی از سد شهریار به عنوان یکی از سدهای بزرگ کشور یاد کرد و یادآور شد: این سد طرح‌های مدیریت جامع منابع آب وزارت نیرو را در حوزه آبریز «قزل‌اوزن» تکمیل می‌کند.

b9903
ارسلان هاشمی اثرات ملی این طرح را در حوزه اقتصادی و اجتماعی مورد تاکید قرار داد و گفت: هشت استان از منافع ملی این طرح بهره‌مند می‌شوند.

وی ادامه داد: سد بتنی دو قوسی شهریار به عنوان بزرگ‌ترین سد بتونی دوقوسی شمال‌غرب کشور در ۳۷ کیلومتری شمال‌شرقی شهرستان میانه به منظور تامین نیاز آبی اراضی و شالیزارهای استان گیلان و جبران کاهش حجم مخزن سد سفیدرود توسط شرکت آب منطقه‌ای آذربایجان‌شرقی اجرا شده است.
وی افزود: این طرح به عنوان طرح برتر بتنی سال ۱۳۹۰ کشور در رشته سدسازی در نهمین همایش بتن در محل مرکز همایش‌های بین‌المللی دانشگاه شهید بهشتی در روز جهانی بتن انتخاب شد.

هاشمی تصریح کرد: طول تاج این سد ۲۰۷ متر و ارتفاع آن از پی ۱۳۵ متر و حجم اولیه مخزن آن ۷۰۰ میلیون مترمکعب است.
مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای آذربایجان‌شرقی گفت: این سد افزون بر کاربری تامین نیاز آبی کشاورزی و صنعتی استان گیلان، ۱۲ هزار هکتار از اراضی شهرستان میانه و محیط زیست، کنترل سیلاب و ایجاد سیلاب‌های مصنوعی برای رسوب‌زدایی مخزن سد سفیدرود، برای تولید ۱۶۸ گیگاوات ساعت انرژی پیک در سال طراحی و اجرا شده است.
هاشمی یادآور شد: این سد که بر روی رودخانه قزل‌اوزن و با هدف تامین آب کشاورزی و صنعتی ۱۲ هزار هکتار از اراضی شهرستان میانه و ۱۰۰ هزار هکتار از اراضی منطقه احداث شده است.
وی ادامه داد: تولید ۱۶۸ گیگابایت برق در سال، کنترل سیلاب‌ها و ایجاد سیلاب‌های مصنوعی از دیگر اهداف احداث این سد بتنی دوقوسی است.
مدیرعامل آب منطقه‌‌ای آذربایجان‌شرقی تصریح کرد: این سد در دولت نهم و دهم ساخته شده و برای آن ۳ هزار و ۶۳۵ میلیارد ریال هزینه شده است.
هاشمی خاطرنشان کرد: از مهم‌ترین شاخص‌های سد شهریار،‌ کنترل، مهار و تجمیع سیلاب‌ها و روان آب‌های بالا دست سفیدرود است که دارای نیروگاه برق آبی است و از یک چشم‌انداز طبیعی بسیار زیبایی برخوردار است و علاوه بر آذربایجان‌شرقی، استان‌های همجوار را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.

هاشمی، کنترل روان آب‌ها در سطح استان، تغییر الگوی کشت و نیز بهسازی روش آبیاری را از جمله مهم‌ترین برنامه‌های آبی استان توصیف کرد و گفت: با اعتبارات خوبی که اختصاص یافته، توسعه شبکه آبیاری تحت‌فشار، بستن چاه‌های غیرمجاز و جلوگیری از برداشت بی‌رویه منابع زیرزمینی در دستور کار استان قرار دارد.

وی ساخت و ساماندهی شبکه‌های آبیاری زیردست سدها را یکی از مهم‌ترین اقدامات تکمیلی برای مصرف بهینه منابع آبی موجود در سدها دانست و آن را وظیفه‌ای بیرون از محدوده وظایف وزارت نیرو خواند.

هاشمی گفت: تمام مراحل تحقیقات، طراحی، تجهیزات و اجرای آن توسط متخصصان داخلی انجام شده و سدی است که به گفته هاشمی مدیرعامل شرکت منطقه‌ای آب آذربایجان‌شرقی، جزو سدهایی با طول عمر ۱۰۰ سال در جهان محسوب می‌شود.

وی با اشاره به ظرفیت‌های گردشگری طرح سد شهریار از جمله ماهیگیری، استقرار سیاحتگاه و نزدیکی به خط راه‌آهن از فراهم بودن امکانات مطلوب برای گردشگری در این محل خبر داد.
توسعه کشاورزی، صنعتی و تولید برق، بهبود ارتباطات و توسعه شبکه حمل و نقل در منطقه، توسعه گردشگری در منطقه، افزایش سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال و افزایش سطح درآمد و رفاه اجتماعی از آثار اقتصادی و اجتماعی پیش بینی شده برای طرح احداث این سد به شمار می رود.

محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران صبح امروز به منظور آبگیری سد شهریار و بازدید از مناطق زلزله‌زده آذربایجان‌ شرقی وارد استان آذربایجان شرقی شده است.
در این سفر یک روزه وزیران نیرو، راه و شهرسازی، روسای بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و شهید و امور ایثارگران رئیس جمهوری را همراهی می‌کنند.

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ابر طوفان سندی که در هفتۀ گذشته کشورهای حوزه دریای کارائیب و شرق امریکا را در هم نوردید بزرگترین طوفان تاریخ معاصر امریکا لقب گرفته است. کشته شدن ۶۸ نفر در منطقه کارئیب و ۴۶ نفر در ایالات متحده، قطع برق ۶/۶ میلیون خانه مسکونی و لغو ۱۸ هزار پرواز تنها گوشه ای از خسارات جانی و مالی این ابر طوفان بوده است.

 

به گزارش زیست بوم، تعطیلی مدارس و ادارات، تخلیه مناطق آسیب پذیر، تعطیلی مترو و شبکۀ حمل و نقل عمومی از جمله اقداماتی است که برای کاهش صدمات این طوفان اتخاذ شده است. طوفان سندی تنها عاملی بوده است که در تاریخ ۱۸۰ سالۀ بورس وال استریت، دو روز پیاپی این بورس را به تعطیلی کشانده است. همچنین در روزهای اخیر همۀ پلها و تونلهای شهر نیویورک نیز برای اولین بار پس از یازدهم سپتامبر کاملاً مسدود شد.

 

اوباما رئیس جمهور امریکا با تخصیص بودجه فدرال برای بازسازی خسارات این طوفان موافقت کرده است و از کلیه دستگاه های این کشور خواسته است از کاغذ بازی و بوروکراسی اداری برای کمک رسانی به مناطق آسیب دیده صرف نظر کنند. مایکل بلومبرگ شهردار نیویورک در توصیف این طوفان گفته است: «این طوفان نشان داد که هنوز هم طبیعت بسیار از ما قدرتمندتر است.»

 

در حال حاضر طوفان سندی با عبور از ایالات متحده به سمت کانادا در حال حرکت است.

 

طوفان سندی

 

طوفان سندی

 

طوفان سندی

 

طوفان سندی

 

b2250fbe95096d1e1f0f6a7067006852

http://zistboom.com/8578/

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

Published: November 2012

Cheetahs

Picture of an Asiatic cheetah

Cheetahs on the Edge

Most vulnerable of the world’s big cats, cheetahs are also one of its shrewdest survivors.

By Roff Smith
Photograph by Frans Lanting

Anticipation ripples through the crowd. Fingers tighten around binoculars. Camera lenses snap into focus. No fewer than 11 canopied safari buses, bright with tourists and bristling with long lenses, huddle near a solitary acacia tree in Tanzania’s Serengeti National Park. For the past half hour a mother cheetah named Etta has been sitting in the shade with her four young cubs, eyeing a herd of Thomson’s gazelles that drifted into view on a nearby rise. Now she’s up and moving, sidling toward the herd with a studied nonchalance that fools no one, least of all the gazelles, which are staring nervously in her direction.

Suddenly one of the guides shouts, as the gazelles break and run and Etta launches into an explosive sprint. The sleek cat is too fast for the eye to follow, blurring through the grass like a bullet. The drama is over in seconds, ending with a puff of dust and a stranglehold on a luckless young gazelle. As Etta drags the carcass back to her cubs, they emerge from the scrub eager to tuck into the feast. The safari buses are only seconds behind, the drivers jockeying to get the best camera angles for their customers.

Cheetahs have come to occupy a curious place in the human imagination. Beautiful and exotic, sports car fast and famously docile, they are as much media stars as denizens of the wild, darlings of filmmakers and advertisers the world over. Tap “cheetah” and “images” into your computer’s search bar, and more than 20 million results pop up—from fashion shoots to flashy car ads to photos of pet cheetahs riding in the backseats of Mercedes convertibles.

All this pop culture presence might create the impression that cheetahs are as secure in nature as they are in the popular imagination. They are not. In fact, cheetahs are the most vulnerable of the world’s big cats, surprisingly rare and growing steadily rarer. A few centuries ago cheetahs roamed from the Indian subcontinent to the shores of the Red Sea and throughout much of Africa. As fleet of foot as they are, though, they couldn’t outrun the long reach of humanity. Today the Asiatic cheetah, the elegant subspecies that once graced the royal courts of India, Persia, and Arabia, is all but extinct. In Africa cheetah numbers plummeted by more than 90 percent during the course of the 20th century, as farmers, ranchers, and herdsmen crowded the cats out of their habitat, hunters shot them for sport, and poachers captured cubs for the lucrative trade in exotic pets. In all, fewer than 10,000 cheetahs survive in the wild today.

Even within Africa’s great game parks, cheetahs are under heavy pressure. Shy and delicately built, the only big cats that cannot roar, they are bullied into the margins by lions, which are far stronger both in body and number. Consider Tanzania’s Serengeti National Park and the adjoining Masai Mara National Reserve in Kenya. Taken together the two parks are home to more than 3,000 lions, an estimated 1,000 leopards, and a mere 300 cheetahs. And despite their celebrity status, cheetahs lose out to lions in the tourism stakes as well. “Cheetahs tend to be something people look for on their second safari,” says guide Eliyahu Eliyahu. “The first time around is all about seeing lions. The trouble is, where you have a big lion population, you will never have many cheetahs.”

If cheetahs seem a breed apart, it’s because they are. Not only are they a separate species from the other great cats, but they belong to a separate genus as well, a genus with just one member: themselves. Their genus name, Acinonyx, comes from Greek words for “thorn” and “claw” and refers to the cheetah’s curious semi-retractable claw, a feature they share with no other cat. Unlike lions and leopards, whose fully retractable claws are tools designed for tearing flesh and climbing trees, cheetahs have claws that are more like the spikes on a sprinter’s track shoe and serve a similar function: solid grip and quick acceleration.

Everything about a cheetah is designed for speed—pure, raw, explosive speed. Put a cheetah and a Lamborghini side by side on a freeway, and it will be an even-money bet which will smash the speed limit first. Both can do zero to 60 in under three seconds, but the cheetah can crack 45 miles an hour in the first couple of strides. And what strides. Thanks to its flexible spine and long, fluid legs, a cheetah can gobble up turf in bounds that exceed 25 feet. An elite human athlete who could leap that far even once, after a good run, would be well on his or her way to qualifying for the Olympic Games. A cheetah sprinting at top speed might be doing that up to four times a second.

Such superhuman abilities lent cheetahs an otherworldly aura in ancient times. Egyptians were the first people to tame them as pets and immortalize them in images on tombs and temples, nearly 4,000 years ago. In India, Iran, and Arabia, coursing with cheetahs—or “hunting leopards,” as they were known—became an immensely popular sport among the aristocracy. In the courts of the Mogul emperors, cheetahs became a kind of motif, celebrated in paintings and tapestries, folklore and verse. Favorite cheetahs were adorned with jeweled collars and featured prominently in royal processions.

Cheetahs remain highly fashionable in Saudi Arabia and the Gulf states, where a cub can fetch upwards of $10,000. “A rich, young man buys himself a cheetah to go with his sports car,” says Mordecai Ogada, a Kenyan wildlife biologist who has studied cheetah-human relationships and wildlife trafficking. “It’s typically a new-money thing nowadays.”

In places such as the United Arab Emirates cheetahs occupy a kind of legal limbo. “The importation is clandestine,” says Ogada, “but once there, the trade is open. Trafficked cheetahs can easily be ‘laundered’ and made to appear as though they were legally bred in captivity. It’s difficult to determine the source of cubs unless you do genetic analysis and identify them as members of a subspecies that’s endemic to a particular area.”

How great a toll trafficking is taking on the world’s dwindling cheetah population is anyone’s guess, but evidence suggests that trade in wild cheetah cubs is a large-scale enterprise. Even a cursory trawl of the Internet turns up plenty of cubs being offered for sale by “breeders” in places like Dubai. Several cheetah smugglers were arrested last year in Tanzania and Kenya, and there were rumors of cheetah cubs being offered for sale as far afield as Cameroon.

“I suspect the problem is bigger than we imagine,” says Yeneneh Teka, head of Ethiopia’s Wildlife Development and Protection Directorate. “There is a great deal of money involved, and like the people who are smuggling drugs and guns, those who smuggle wildlife have well-established networks.”

Last year Ethiopian authorities cracked down on wildlife smuggling and instituted a training program for border guards and customs officials. The stepped-up enforcement paid off when officials intercepted a consignment of cheetah cubs as they were being smuggled into Somalia.

“While the border guards were examining the truck’s paperwork, they heard scratching sounds coming from a jerry can that was supposed to be full of petrol,” Teka says. “When they opened it up, they found five tiny cheetah cubs in very poor condition.” One of the cubs died. The other four, after weeks of veterinary care, were taken to a wildlife sanctuary operated by the Born Free Foundation an hour north of Addis Ababa, where they will spend the rest of their lives. Although it’s a happy ending for the four survivors, it’s a net loss for the species.

“They’ll never be able to return to the wild,” says Ogada. “Even if you could teach them to hunt, humans can’t teach cubs how to recognize and avoid predators such as lions and hyenas.” And although some cheetahs have been successfully rewilded on large, fenced reserves in South Africa, the wide-open grasslands are a far more dangerous place to grow up. Orphaned cubs “wouldn’t stand a chance in a place like the Serengeti,” says Ogada.

Even mother cheetahs find it difficult to raise cubs in the wild, where mortality among cubs can run as high as 95 percent. The great majority of cubs may never make it out of the den in which they’re born. They’re killed in raids by lions or hyenas, or they die of exposure, or they’re abandoned by mothers that aren’t skillful enough hunters to support them. Indeed, many female cheetahs go their entire lives without raising a single cub to maturity.

There are a rare few, however, that somehow manage to beat the odds and enjoy astonishing success in raising cubs, some even fostering the offspring of other females. Superb hunters and wise in the ways of the bush, these supermoms manage to make a kill nearly every day while keeping their brood safe on the wide-open stage of the African grasslands, beneath the very noses of lions and hyenas. One such supermom, a seven-year-old named Eleanor, is known to have mothered at least 10 percent of all the adult cheetahs in the southern Serengeti.

“I’m not aware of any other carnivore whose survival relies so heavily on the success of so few females,” says Sarah Durant of the Zoological Society of London. Durant directs the Serengeti Cheetah Project, one of the world’s longest running carnivore studies. Now in its 38th year, the project has chronicled the lives and maternal pedigrees of generations of the Serengeti’s cheetahs. It is hot, dusty work, involving long hours bouncing over the grasslands in hard-bitten Land Rovers seeking out the most elusive of Africa’s great cats. It was Durant’s painstaking research that revealed the vital importance of supermoms.

Though the matriarchal lines of the Serengeti’s cheetah population are now well documented, paternity is another matter. Wildlife biologist Helen O’Neill waits patiently in her Land Rover a short distance from where three cheetah brothers—Mocha, Latte, and Espresso, known collectively as the Coffee Boys—lie sprawled in the shade of a ballanite tree. O’Neill is on what is delicately referred to as “poop patrol,” collecting feces dropped by specific, identifiable cheetahs. Scientists at the Zoological Society of London are able to extract DNA samples and hope to fill in the paternal side of the Serengeti’s family trees.

Analysis so far suggests that cheetah females are far more promiscuous than anyone suspected: In as many as half their litters, the cubs have different fathers. “We suspect this kind of multiple mating could have genetic benefits in an uncertain environment,” says Durant. “Think of it as bet hedging by the cheetah mothers to try to ensure that some of their progeny survive.”

A world away from the sunlit grasslands of the Serengeti, late on a cold, clear winter’s afternoon, a lone male cheetah picks his way along a snow-dusted ridgeline. He pauses briefly to scent mark a tamarisk tree, then slinks out of view of the remotely operated video camera that has been recording his passage.

The concealed camera is one of 80 camera traps that have been deployed around the Dasht-e Kavir, a remote region in Iran’s mountainous central plateau, in the hopes of glimpsing one of the world’s rarest and most elusive big cats: the Asiatic cheetah.

“It’s like a dream come true when we get something like this,” says Iranian wildlife biologist Houman Jowkar of the 27 seconds of footage. Jowkar is with the Conservation of the Asiatic Cheetah Project, which was set up by Iran’s Department of Environment in 2001 in a bid to save the last remaining population of these endangered cheetahs. “These cats are incredibly rare,” says Jowkar. “We have game wardens who have lived and worked in these mountains for years but have never seen a live cheetah.”

The camera-trap program has helped Iranian scientists determine roughly how many cheetahs are left and where they live—vital information for developing a conservation strategy. “We’re lucky these beautiful cats are spotted,” Jowkar says. “By using their unique coat patterns, we can identify them individually and work out their population and distribution.”

All the same, saving the Asiatic cheetah will be a tall order. Its downfall traces back to the glory days of the Mogul Empire, when hunting with cheetahs became all the rage. One Mogul emperor is said to have collected more than 9,000 cheetahs during his 49-year reign.

Compare then and now. In ten years of setting out scores of cameras, Iranian researchers have so far managed to obtain a mere 192 fleeting images. Those images document 76 gaunt individuals, pretty much all that remains of a noble subspecies of cheetah that once roamed throughout much of Asia. Today’s survivors eke out a precarious existence. Stalking antelope and mountain sheep on steep, stony slopes, they compete with wolves and even humans, for whom gazelles and sheep are also a handy food source.

“They are living on a knife edge, at the very limit of what is ecologically possible,” says Luke Hunter, president of Panthera, an international conservation group dedicated to preserving big cats, and a collaborator on the Iranian cheetah project. “What’s intriguing, though, is that these cheetahs have not been pushed into these mountains recently. They’ve been here for thousands of years. People don’t realize how tough and versatile cheetahs really are.”

Indeed they are. Despite their vulnerability, cheetahs are one of the world’s hardiest and shrewdest survivors, enduring both the bitter winters of the Iranian steppes and the scorching heat of the Sahara wadis. “They are not just fast,” says Algerian wildlife biologist Farid Belbachir, who has been setting camera traps in Algeria’s Ahaggar Mountains, trying to capture images of the critically endangered Saharan cheetah. “They understand the landscape. They’ve figured out how to use the narrow parts of the wadis to launch their attacks, to give their prey less opportunity to escape.”

Back in Serengeti National Park, it’s now in the shank of the afternoon, with the hot taste of dust in the air and thunderheads tumbling and billowing along the horizon. For the past hour or so Etta has been creeping up on a big male gazelle, drawing to within 40 yards of him, while he has remained oblivious to her presence.

“It’s too early to tell if Etta is going to turn out to be a supermum,” Durant says. “This is only her first litter. But the fact that she has brought four cubs out of the den and has raised them this far is an encouraging sign.”

The gazelle is big and healthy, with a lot of meat on him. Etta takes another couple of quick, furtive steps forward, then crouches and waits, looking like a sprinter on the starting blocks, poised and ready for the gun.

A tense minute crawls by, then another. Suddenly, and seemingly for no reason at all, Etta just stands up and strolls away. Something doesn’t feel right to her—a whiff of hyena on the breeze or maybe the scent of lions. Whatever it is, to a mother of four young cubs alone on the Serengeti, one fat gazelle isn’t worth the risk. She beckons to her cubs to come along, and together they trot off into the violet haze.

Roff Smith wrote about Australia’s Fraser Island in September 2010. Frans Lanting has documented wildlife from the Amazon to Antarctica.

BIG CAT WEEK In support of National Geographic’s Big Cats Initiative, Nat Geo WILD presents a week of exotic felines. Prime time in December; check local listings.
email a friend iconprinter friendly icon   |   
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

يوزهای ايران در نشنال جئوگرافيک

ماهنامه "نشنال جئوگرافيک" آخرين شماره خود در نوامبر 2012 را به انتشار مقاله ای درباره يوزپلنگ اختصاص داده است. در اين شماره که برای نخستين بار تصاويری زيبا از يوزپلنگ آسيايی را نيز منتشر می نمايد، به بيان وضعيت يوزها در آفريقا و همچنين ايران به عنوان تنها سنگرگاه اين جانور در آسيا می پردازد. برای انتشار اين مقاله، بيش از يک سال دوربين های حرفه ای فرانس لانتينگ که از شناخته شده ترين عکاسان اين مؤسسه در دنياست، در مناطق دره انجير، کوير و نای بندان نصب شد تا بتواند تصاويری زيبا از اين گونه به دنيا نشان دهد. همزمان با آغاز پروژه عکسبرداری از يوزپلنگ در کوير، گروه مستندسازی انجمن يوزپلنگ ايرانی نيز به تهيه فيلمی درباره اين جانور و حضور گروه نشنال جئوگرافيک در پارک ملی کوير پرداختند که تا پايان امسال به پايان می رسد. همزمان با انتشار مقاله نشنال جئوگرافيک درباره يوزپلنگ، تعدادی از تصاوير و فيلم های گرفته شده از يوزپلنگ توسط انجمن با همکاری سازمان حفاظت محيط زيست، پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايی و مؤسسه پانترا روی یوتيوب و همچنين سايت پانترا منتشر شد.

 

گزارش مؤسسه پانترا از انتشار تصاوير يوزپلنگ ايرانی در نشنال جئوگرافيک

 

گزارش نشنال جئوگرافيک از يوزپلنگ در دنيا

 

تصاوير و فيلم های يوزپلنگ آسيايی روی سايت مؤسسه پانترا

http://www.wildlife.ir/ShowInfo.aspx?Lang=1&InfoId=407

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

InterNICHE Co-ordinator Nick Jukes visited Iran in April and June 2012 as an invited international speaker at the 17th Iranian Veterinary Congress and to conduct outreach to universities. A previous InterNICHE visit to Iran in 2011 had been the first alternatives outreach to the country. The 2012 outreach was part of a wider project that included extended stays in Uzbekistan and Kyrgyzstan.

The presentation on humane education and alternatives at the Congress in Tehran was complemented by a stall organised by InterNICHE Partners the Iranian Anti-Vivisection Association (IAVA). A range of alternatives including software, models, mannekins and simulators were presented. The positive feedback and opportunities to network with veterinary teachers and students made a very successful event. Discussions were also held to explore with veterinary students the possibility of co-organising a student-focused alternatives conference as a satellite to a larger veterinary congress in the future. Opportunities for further outreach and meetings were identified from discussions at this event. A meeting with zoologists at the Marine Sciences University was held, and talks to over 100 people were given at two branches of the Islamic Azad University – the Faculty of Veterinary Medicine in Garmsar and the Science and Research Branch in Shahriar – organised by IAVA Director Dr Ramak Roshanaie.

In the (all-male) Garmsar branch, and in Shahriar, veterinarian Dr Shahabeddin Safi presented the case for alternatives in research and testing, and Nick Jukes explored the range and quality of alternatives in education and training. Demonstrations of innovative learning tools within anatomy, physiology, pharmacology, clinical skills and surgery were given. For many teachers and students this was their first significant exposure to alternatives, and the first time that animal experiments had been comprehensively challenged. Student interest was very high, reflecting widespread discomfort with harmful animal use, and many teachers recognised the pedagogical, ethical and economic advantages of alternatives.

A subsequent important meeting with the Dean of the Veterinary Faculty at Tehran University was also very positive, with the Dean acknowledging the positive role that alternatives can play within education, and placing their gradual implementation within the process of reform. Iranian campaigners saw this as a very positive response. A seminar at the Faculty just for heads of department and other officials will now be proposed.

A number of students offered to help with promotion of alternatives, and a team of student translators was established to help translate the new InterNICHE website into Farsi. A meeting with students from different universities was held to establish a student alternatives group, and a number of meetings with IAVA campaigners were also held to strategise and build community. Such meetings are very important, particularly with Iranian censorship and international sanctions isolating the country and its people from many international connections.

In September 2012 IAVA was given the Brown Bear Award by Iran Animal Rights Watch for being the most active animal rights group in Iran. The ability of IAVA and its associated fledgling vegan movement to campaign in Iran reflects both the motivation of its members and the degree to which animals are considered by some others to be particularly unworthy of consideration. Campaigners, however, are often aware of the multiple positive impact - in terms of pedagogics, ethics and empowerment - of organising for change and establishing humane education.

The contrast with seemingly more moderate countries such as Egypt is also interesting. While Egypt has a well-established and widespread animal welfare movement, only some campaigners are vegetarian, and few are vegan. While such dietary practices are not necessary for alternatives campaigning, they can reflect greater awareness and compassion, and suggest a commitment to ethical consistency. The movement for animals in Iran is younger and very much smaller, but is more animal rights, anti-vivisection and vegan oriented. By the second half of the 20th century, Iran had developed a sizeable liberal and educated middle class, and the critical thinking and confidence that education can provide has carried through to the present day, particularly in Tehran. Egypt, by contrast, has a more agricultural base and does not have the same level of education - though during the recent revolution there was a call by some students for the implementation of replacement alternatives in education as part of a broader challenge to convention and corruption - see here.

The conditions and treatment of animals in both countries are perhaps similar. Beating to death of dogs in public is not unknown in Iran, and in Egypt the killing of animals by lacing food with poison or glass shards is also done. Iranian campaigners noticed immediately with positive surprise that a university student researcher who was helping with a seminar had a companion animal dog in his car and was treating her well.

In terms of animal use in education and training, one student provided testimony of practical labs with rabbits where the animals regained consciousness during experiments, and of horses struggling against untrained students’ attempts to insert a nasal tube. IAVA had also identified experiments performed on dogs where their limbs were broken. Other animal experiments and the dissection of purpose killed animals are widespread, but are increasingly being questioned.

One successful direct replacement took place immediately after the seminar at Garmsar. Two dogs were being held ready to be killed for use in a pathology practical class at Islamic Azad University, Science and Research Branch in Shahriar. A local group that works with stray animals, Raha Animal Rescue, provided the cadaver of a dog that had died after a road accident; another cadaver was donated by a companion animal guardian who had seen an IAVA poster promoting a body donation program in a veterinary clinic. Through connections with veterinary student members of IAVA, the cadavers were then given to the university to use as alternatives. The animals scheduled to be killed were rescued and then rehomed. Photographs can be seen here and on the timeline on 12-13 May 2012 here. Video footage can be seen here.

In 2010 IAVA performed its first rescue of dogs that were to be killed for anatomy and pathology practical classes. A female and her puppies were taken with permission from Shahriar and rehomed. Details are here. A second rescue took place in 2011 where another female with puppies was taken with permission from Islamic Azad University of Karaj, Faculty of Veterinary Medicine. They were housed in very poor conditions and were scheduled to be killed or used in experiments. In this case the university required payment for the dogs, who were successfully rehomed. Photographs can be seen here, and video footage here.

Although non-animal learning tools can bring about significant replacement in education and training, in veterinary medicine there is a genuine need for access to animal tissue in some practical classes. The default position for some universities, however, is for animals to be killed to provide their cadavers, and it is wrongly assumed that the choice is between killing animals for this purpose or not using animals at all. However, the provision of ethically sourced animal cadavers through body donation programs provides a creative, ethical solution that is increasingly being explored by universities.

The InterNICHE Policy, which IAVA follows, includes ethically sourced cadavers as an alternative because they can replace the use of purpose-killed animals. Ethically sourced animal cadavers are defined by the Policy as those that come from free living animals that have died naturally, in accidents, or that have been euthanised for medical reasons. See here for the full InterNICHE Policy.

Nevertheless, IAVA will source cadavers only from those animals who died naturally or in accidents (many dogs are indeed killed on the streets in traffic accidents), and will reject those that have been euthanised in Iran. They consider that some ‘euthanasia’ in the country is not genuine euthanasia - ie mercy killing performed for the animal’s benefit due to serious non-recoverable injury or disease - but instead comprises killing for convenience, reflecting poor veterinary principles and practice.

The decision to establish a formal body donation program in Iran was made after the 2011 InterNICHE outreach. IAVA campaigners who are veterinarians are working to establish the infrastructure for such a program, and have already begun promoting the concept to build a network of participating veterinary clinics. To be successful, such programs need good public promotion. Through this, clients will understand that donating the body of their beloved deceased companion animal will directly save the life of another animal, and that their participation will help ensure ethical and effective training for a new generation of humane vets. Feedback from clinics and animal guardians in Iran suggests that there is indeed public support for such a program. Consent forms and good record keeping will ensure that the InterNICHE Policy and other elements of best practice are followed. At the other end of the chain, good working relationships with teachers and faculties willing to use donor animals are being established, along with appropriate infrastructure such as an effective notification process, transportation solutions and cool rooms and freezer storage – funds permitting.

Such programs link an existing resource (cadavers scheduled for incineration) with an existing need (cadaver requirements for anatomy, pathology, clinical skills and surgery labs), thereby obviating the killing of animals for their cadavers. Replacement is therefore achieved. This alternative approach holds great potential not only in terms of saving lives, but also from the economic and environmental perspectives. It is recommend that shelters and clinics contribute to the establishment of a body donation program in conjunction with IAVA and InterNICHE, to help stop the catching and killing of dogs for practical classes in veterinary education and training. The ethically sourced donated cadavers can then directly replace cadavers that derive from pain and suffering and death. Dr Parisa Kiani Amin, through the Proshat Pet Clinic in Tehran, is willing to help establish and contribute to this body donation program, and is also able to offer reduced price treatment to shelters. The possibility of the clinic providing a base for training alternatives is being explored.

Already there is a mini-library of alternatives in Iran, with learning tools provided by InterNICHE, and the advanced clinical skills training mannekin Critical Care Jerry is now available for long-term use in the country. In terms of promoting alternatives, Jerry provides a very visual, hands-on tool for use in outreach at exhibitions, conferences and meetings. Functionality includes opportunities to practice intubation, injections and taking blood, and fixing broken bones, without the stress, injury and death caused to animals in practical classes. The breath and heart sounds simulator is an excellent tool that provides opportunities to listen to and become familiar with the sounds of over 20 pathologies. The mannekin can therefore not only bring about replacement of harmful animal use, but through the simulator concentrates many years of clinical experience into one learning tool. He can be of great value to universities as well as to shelters. In South Africa the NSPCA are using him not only to train vets and later to bring about replacement, but also to teach correct ways to approach and handle animals, and provide primary animal care, in the townships.

Other positive changes in Iran have included the release of frogs destined for a practical class into a forest; the ending of seizure tests in pharmacy education at Shahid Beheshti University; and the ending of experiments on dogs and rabbits by a head of physiology. The same teacher borrowed the Biopac Student Lab from the InterNICHE Alternatives Loan System and was very impressed with its potential as a self-experimentation apparatus and replacement for the last remaining animal experiments in his class. And several universities are now interested in using Critical Care Jerry as a training tool.

For many alternatives, the sanctions were identified as a barrier to their import and subsequent implementation. Local production of alternatives was recognised as one solution. Another area of interest from teachers was reflected in requests that InterNICHE and IAVA should organise a workshop on plastination. This method of dehydrating tissue and using silicone and other materials to preserve specimens can produce durable models that are alternatives to dissection. Working with this specific interest from the teachers will also provide an opportunity to open the door to the broader field of alternatives.

InterNICHE gratefully acknowledges funding support from Doctors Against Animal Experiments (DAAE) (Germany) for the activity in Uzbekistan and Kyrgyzstan; and from the Anti-Vivisection Union (South Australia) (AVU), the International Association Against Painful Experiments on Animals (IAAPEA), Animalearn and Mrs Sheelagh Graham for the whole project. The assistance of Ms Sepideh Hosseini and the members of IAVA is also acknowledged. A report on Uzbekistan and Kyrgyzstan is to follow.

http://www.interniche.org/en/news/alternatives-outreach-iran

 
 
Date: 
03/10/2012


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

Petition to Save World Heritage on the Tigris River in Mesopotamia

There is only need for 16921 more signatures to make UNICCO regard the bellow petition, as it is mentioned in the petition itself, as a credible global request putting the matter on its executive agenda. As a result, the international pressure on Turkey will be even more forcing its government to cease to construct their lethal dam on the Ilissos. Therefore, please sign it and send the link to your friends.

 

Distinguished Members of the World Heritage Committee,
We address you gravely concerned about the threat posed to potential World Heritage Sites in
Mesopotamia, a region of great cultural and natural importance which is endangered by the Ilisu
Dam Project on the Tigris River.
This area is unique in many ways. It hosts great geographical, climatic and biological diversity.
The step of transition from nomadic pastoralism to sedentary agriculture took place here.
Thousands of archaeological sites bear testimony of dozens of cultures which intermingled here
and provide the exceptional chance to gain further knowledge of humanity’s history. Nowadays
the inhabitants of Mesopotamia, particularly Kurds, Arabs, Aramaeans and Turkmen, are the
carriers of this worldwide unique cultural heritage.
However, the tremendous cultural and natural heritage is in great danger due to the construction
of the Ilisu Dam on the Turkish stretch of the Tigris River. Designed to impound an area of more
than 310 km², it would impact the right to food and water of thousands of people in and around
the planned reservoir as well as downstream. It also threatens precious riverine ecosystems
hosting numerous endangered species, hundreds of archaeological sites including the ancient
town of Hasankeyf in Turkey, as well as the Mesopotamian Marshes in Iraq.
Hasankeyf, with a history of at least 10,000 years, is unique in being continuously populated
from Neolithic times through Classical Antiquity and the Middle Ages until today. It is a world
class example of a site that combines both outstanding cultural heritage and natural landscape
features. A recent study shows that together with the surrounding Tigris valley, Hasankeyf fulfils
nine out of the ten UNESCO criteria for World Heritage Sites – a level reached by hardly any
existing site. Should the Ilisu Dam be built, this heritage will be lost forever.
Owing to their outstanding value as the largest wetland in the Middle East and their function as a
home to the ‘Marsh Arabs’ with their distinct 5,000-year-old culture, the Marshlands of
Mesopotamia are on the Tentative List submitted by Iraq to the World Heritage Committee in
2003. After severe deterioration in the past decades, a major restoration program was started
after 2003. The progress achieved is under threat now due to the construction of the Ilisu Dam.
Dear Committee Members,
We, the undersigned, urge you to assess the impacts of the Ilisu Dam construction on the World
Heritage of the Mesopotamia region and to insist on the State Party to refrain from any action
infringing upon any sites bearing the potential to become a World Heritage Site.

http://mohammaddarvish.com/english/petition-to-save-world-heritage-on-the-tigris-river-in-mesopotamia/

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 12 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 مطالعه،تفکر،آگاهی و عمل عوامل موفقیت و پیروزی در طول تاریخ بوده است. بخش نشر بوم سا با تکیه بر این دیدگاه سعی بر معرفی کتب تخصصی کاربردی موجود در زمینه محیط زیست و مثلث حیات یعنی آب،خاک و هوا دارد.

لذا دوست عزیز در صورتی که قصد معرفی کتابی مرتبط با اهداف محیط زیستی دارید برای درج در صفحه نشر این سایت، با بوم سا تماس حاصل فرمایید.

 

 

 
تازه های کتاب:


فرهنگ مصور واژه های اکولوژی / Dictionary of ECOLOGY Illustrated
کاری از: دکتر محمد رضا داوری/ دکتر محمد میرزاخانی


در مورد کتاب:
در تألیف این کتاب سعی شده است که علاوه بر گردآوری و تدوین تعریف های چکیده مربوط به واژگان گوناگون اکولوژی از منابع اصلی و مراکز علمی معتبر جهانی و برگرداندن آنها به زبان پارسی، به نکات ظریفی از بوم شناسی و محیط زیست نیز که باعث افزایش آگاهی در خواننده می شود اشاره شود که این کار مطمئناً برای همه ارکان اکولوژی سودمند خواهد بود. این واژه نامه دربرگیرنده بیش از 2700 اصطلاح علمی، تعاریف آنها و نمایش تصویری برخی از آنها می باشد. تعریف ها، تمامی بخش های مرتبط با زمینه اکولوژی را شامل می شود. در حقیقت این کتاب نه تنها برای استفاده دانشجویان و استادان اکولوژی، بلکه علاوه بر آن شامل واژه های عمومی مورد استفاده برای همه کسانی که خواهان بهبود اکوسیستم ما (کره زمین) هستند نیز می شود.
این کتاب مجموعه ای از واژه های غنی، جامع، کامل و آسان برای یادگیری و شرح آنها، به همراه نمایش تصاویر مربوط به آنها می باشد. این تصاویر نه تنها اطلاعات مربوط به هر واژه، بلکه حاوی اطلاعات اضافی است که سبب افزایش سرعت یادگیری نیز می شود. اگر چه امکان پذیر نبود که این مساله دربرگیرنده همه اصطلاحات مرتبط با اکولوژی شود، اما تلاش شده است که واژه هایی را که بیشتر با موضوع مرتبط هستند و نمایش تصویری کمک به فهم آنها می کنند، شامل شود. همچنین فرهنگ موجود نگاهی دارد به رویدادهای اخیر در اکوسیستم و در نتیجه خواننده را با آخرین اطلاعات بدست آمده در این زمینه نیز آشنا می نماید. علاوه بر این، اثر فعالیت های انسانی بر محیط های زیست طبیعی مورد توجه ویژه قرار گرفته است که این ویژگی ممکن است راه حل های اجرایی برای از بین بردن چالش های زیست محیطی در دنیای امروز و برقراری محیط زیستی سالم، غنی و پایدار در ایران و سراسر جهان را فراهم سازد.

Description: فرهنگ اکولوژی

 

                             _______________________________________________________

 پرماکالچر(طراحی کشاورزی پایدار)

ترجمه از جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست

در مورد کتاب:

پرماکالچر در فرهنگ کشاورزی جامعه ما- البته نه با این عنوان- موضوع جدیدی نیست و در نوشته هایی که وجود دارد،نشان دهنده این موضوع است که کشاورزان سخت کوش کشورمان،از دیر باز،اهمیت زمین و طبیعت را دانسته و همواره در پی مدیریت منابع و استفاده بهینه از آنها بوده اند.با هجوم سرمایه داری که به هیچ اصولی پایبند نبود و فقط در جهت کسب سود بیشتر کلیه منابع طبیعی را مورد سوء استفاده قرار می داد،موجبات آلودگی و نابودی آنها را فراهم نمود.درواقع به نحوی می توان گفت که رهنمود اصلی طراحی کشاورزی پایدار(پرماکالچر) درنظر گرفتن تصمیمات اخلاقی،پذیرفتن مسؤولیت زندگی خود و فرزندانمان است.

این کتاب دارای ۹ فصل است که در هر فصلی خواننده را با این مفهوم جدید و اصول آن،در بخش کشاورزی آشنا می کند.

Description: پرماکالچر

 


 

کتابهای الکترونیکی

 

 

 

Description: کتب سبز 7

Description: کتب سبز 4

Description: کتب سبز 5

دانستنی های زیست محیطی برای آموزشگران - کتاب اول: آب(١/٩٨مگابایت)
رایگان

 دانستنی های زیست محیطی برای آموزشگران - کتاب دوم: هوا(١/٠۶مگابایت) رایگان

 دانستنی های زیست محیطی برای آموزشگران - کتاب سوم: خاک(١/٣٣مگابایت) رایگان

 

 

 

Description: کتب سبز 1

Description: کتب سبز 6 

Description: کتب سبز 3 

دانستنی های زیست محیطی برای آموزشگران- کتاب چهارم: جنگل و مرتع(١/۴۶مگابایت)       رایگان

دانستنی های زیست محیطی برای آموزشگران-کتاب پنجم: زباله(١/٥٣مگابایت)         رایگان

دانستنی های زیست محیطی برای آموزشگران- کتاب ششم: تنوع زیستی(١/٥٢مگابایت)    رایگان

 

 

 

Description: کتب سبز 8 

Description: کتب سبز 2 

Description: book99 

دانستنی های زیست محیطی برای زنان(١/٢مگابایت
رایگان

دانستنی های محیط زیستی برای زنان روستایی(١/۵۹مگابایت) رایگان 

دانستنی های زیست محیطی برای همه (۳/١مگابایت)
رایگان 

 

 

کتابهای الکترونیکی برای کودکان

 

 

 


 

مجموعه کتاب های سبز برای کودکان و نوجوانان

(ناشر: شرکت انتشارات فنی ایران)

شامل  ١٢۸ جلد کتاب در موضوعات مختلف آموزشی ، دانستنی، داستانی و ....

 

                    Description: کتاب کودکان             

 فهرست کتابها

 

 ____________________________________________

 

 از مجموعه کتاب های فرفره برای کودکان و نوجوانان

 (ناشر: نشر کلام)

 

 با موضوعات آموزشی و داستانی درخصوص حفظ محیط زیست

 

            Description: فرفره نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 12 آبان 1391برچسب:,

׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سايپا


محمد محمد پور:سازمان محيط زيست با ارسال نامه اي به پليس راهور شماره گذاري خودروي سايپا131 بنزيني و دوگانه سوز را بلامانع اعلام کرد.

به گزارش خبرگزاري محيط زيست ايران،يک مقام آگاه در سايپا به ايرن گفت:"با ارسال اين نامه شماره گذاري اين دو خودرو از پايان هفته جاري آغاز مي شود."
وي افزود:"دليل توقف شماره گذاري خودرو132 ايرادات محيط زيستي بود که خوشبختانه مرتفع شده است.البته خودروهاي پلت فرم ايکس 100 از قابليت هاي مناسب زيست محيطي برخوردارند."
گفتني است از حدود 40 روز پيش شماره‌گذاري سايپا 132 به دليل عدم ارائه گواهي محيط زيست متوقف شده بود.
سازمان محيط زيست ابتدا گواهي محيط زيستي نوع بنزين سوز اين خودرو را صادر کرد و سپس مجاب به صدور گواهي زيست محيطي براي نوع دوگانه سوز آن شد.
سايپا 132 يکي از چهار محصول خانواده ايکس 100 سايپا است.111،131و141 نيز با اين پلتفرم توليد مي شوند.


 
کد خبر :6715   زمان مخابره: 15:19:23 - 11/8/1390
 // www.iren.ir //
 
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ميرزائي

  رئیس انجمن جمعیت شناسی در مصاحبه با امید کریمی و زهرا تالانی، حذف سیاست های تنظیم خانواده را تصمیمی نادرست دانست.




امید کریمی- زهرا تالانی: تبلیغات افزایش جمعیت در ایران، با حذف سیاست های تنظیم خانواده شروع شد. سیاست هایی که بیش از اینکه به کنترل جمعیت بپردازد، به بهداشت باروری نگاه داشت. اما پیش از اینکه تنظیم خانواده از دستورکار وزارت بهداشت خارج شود، بحث هایی سر ظرفیت های ایران برای جمعیتی دو حتی سه برابر جمعیت فعلی مطرح شد. دکتر محمودی، رئیس مرکز مطالعات جمعیت شناسی آسیا و اقیانوسیه در گفتگویی با خبرآنلاین، از قول دکتر محمد میرزایی، رئیس انجمن جمعیت شناسی عنوان کرد که ایران ظرفیت جمعیت 200 میلیون نفر را هم دارد.

دکتر محمودی از شما نقل کردند که ایران برای 200 میلیون نفرهم جا دارد. آیا این موضوع صحت دارد و آیا این امکان وجود دارد؟
چند نفری هم قبلا این موضوع را با من در میان گذاشتند. اما من آن زمان یعنی اواسط دهه 1360 این موضوع را مطرح کردم و گفتم اگر افزایش جمعیت با این نرخ ادامه پیدا کند، تا کم‌تر از 50 سال آینده، جمعیت ایران سه برابر (یعنی 150 میلیون نفر) خواهد شد. البته از نظر تخصصی و کارشناسی موضوع آهنگ (نرخ) رشد و ساختار سنی جمعیت مورد توجه است و رقم مطلق جمعیت در درجه بعدی اهمیت قرار می گیرد. آن زمان مطرح کردم که اگر افزایش جمعیت ایران با آهنگ رشد فعلی ادامه پیدا کند، خواه ناخواه رقم جمعیت ایران تا 50 سال آینده به 150 میلیون نفر خواهد رسید و اعلام کردم که ایران حتی تا 200 میلیون نفر، ظرفیت تحمل جمعیت دارد، اما باید توجه داشت، زمانی که جمعیت کشور به این رقم می‌رسد، آهنگ رشد جمعیت چه قدر است و آیا امکانات ما با چنین جمعیتی متناسب است یا خیر؟ مثلاً اگر فرض کنیم آهنگ رشد جمعیت در کشور 2 درصد باشد تا 35 سال آینده جمعیت کشور به 150 میلیون نفر و تا 70 سال آینده به 300 میلیون نفر خواهد رسید.
چون در دهه 1360 به دلیل سیاست‌های تشویقی جمعیت کشور با افزایش ناگهانی روبرو شد. در همان زمان نیز آنچه برای متخصصان علم جمعیت شناسی در اولویت توجه قرار داشت، آهنگ رشد سالانه جمعیت 3.2 درصد بود. اگر جمعیت ایران با همان نرخ، افزایش پیدا می‌کرد، در مدت 20 سال جمعیت ایران دو برابر می‌شد و اگر تمهیدات کنترل جمعیت به کار گرفته نمی‌شد، جمعیت کشور امروز از مرز 100 میلیون نفر گذشته بود و تا سال 1405 به رقم 200 میلیون نفر می رسید، که البته اینطور نشد.
فقط سیاست های کنترل جمعیت در کم شدن زاد و ولد موثر بود؟
توجه داشته باشید که تمایلات باروری و فرزندآوری، موضوع پیچیده فرهنگی، رفتاری و عقیدتی است که در بسترانتقال جمعیتی و توسعه اقتصادی و اجتماعی کاهش می‌یابد. در حال حاضر نیز در مقایسه با گذشته، نرخ فرزندآوری کاهش یافته، اما نسلی که طی یک دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی متولد شدند، اکنون به سن ازدواج و باروری رسیده‌اند و رشد جمعیت فعلی ایران متاثر از باروری دهه نخست انقلاب است. از دیگر سو به دلیل تغییر شرایط زندگی، امروزه مرگ و میر نوزادان و کودکان کاهش یافته است. اگر در گذشته از هر 10 زایمان، بیش از نیمی تلف می شدند و حدود چهار کودک به مرحله بزرگسالی می‌رسید، امروزه زوج‌‌ها به تولد نوزاد خود و سلامت او اطمینان بیشتری دارند، در نتیجه با وجود کاهش نرخ باروری، آهنگ رشد جمعیت همچنان بالاست.

باز هم اشاره می کنم به صحبتهای دکتر محمودی، ایشان عنوان کردند که اگر نرخ رشد جمعیت همینطور ادامه یاید در 50 سال آینده جمعیت بالای 60 سال کشور 52.5 می شود. آیا شما هم این موضوع را تایید می کنید؟
با توجه به اینکه جمعیت 64-15 ساله بالقوه فعال تلقی می شود بهتر است معیار سالخوردگی جمعیت 65 ساله به بالا قرار گیرد و نه جمعیت 60 سال به بالا. در هر حال این رقم، موهوم و مبالغه آمیز است و با تمهیدات لازم می توان شرایطی را فراهم کرد که 50 سال بعد حدود 15 درصد جمعیت در سنین سالخوردگی قرار گیرد. ضمنا فراموش نکنیم که کشور ما در آستانه پنجره جمعیتی و فرصت طلایی جمعیتی است که طی آن بیش از 70 درصد جمعیت در سنین فعالیت قرار می گیرند و امیدواریم بتوانیم از این فرصت طلایی برای جهش در بستر توسعه استفاده مطلوب کنیم. حتی در صورت سالخوردگی جمعیت هم باز بیش از 60 درصد جمعیت در سنین فعالیت ( 15 تا 64 ) سال قرار خواهد داشت و جای نگرانی نیست.
نکته نگران کننده برای متناسب شدن جمعیت ایران، کاهش نرخ باروری است. این روند، برگشت پذیر است؟
وقتی نرخ باروری در جامعه‌ای کاهش می‌یابد دیگر به آسانی افزایش پیدا نمی‌کند. وقتی در جامعه‌ای زوج‌های جوان به این نتیجه می‌رسند که با داشتن فرزندان معدود، خواست‌های عاطفی آنان پاسخ داده می‌شود، دیگر به سراغ فرزند‌آوری بیشتر نمی‌روند. به عنوان مثال زنان امروز با توجه به موقعیت‌هایی که به دست آورده‌اند به راحتی حاضر نمی‌شوند با فرزندآوری بیشتر در مقابل فرصت‌های اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خود مانع ایجاد کنند. وقتی مرگ ومیر نوزادان کاهش می‌یابد، محدود شدن زاد و ولد یک پاسخ طبیعی جمعیت‌شناختی است. مطابق نخستین سرشماری که در سال 1335 در ایران انجام شد، فقط 15 درصد جمعیت کشور سواد خواندن و نوشتن داشتند، اما امروز بیش از 85 درصد جمعیت کشور باسواد و بخش قابل توجهی از آن نیز تحصیل کرده هستند. به همین دلیل با ارائه برخی مشوق‌ها نمی‌توان به افزایش قابل توجه باروری امیدوار بود، چون جامعه در سطح خرد یعنی خانواده، تصمیم‌گیری‌های مستقلی فارغ از سیاستگذاری‌های کلان دارند.
برنامه های افزایش موالید در کشورهای اروپایی، امتحان شده است. آیا تاثیری در میزان زاد و ولد در این کشورها داشته؟
برنامه‌های تشویقی افزایش موالید در کشورهای توسعه یافته در فاصله سال‌های میانی جنگ اول و دوم جهانی، یعنی حدود سال 1930 آغاز شد و بیش از 80 سال است که ادامه دارد، اما چندان مورد استقبال قرار نگرفت، چرا که اگر در جامعه‌ای نرخ پایین رشد جمعیت جا بیفتند دیگر به راحتی نمی‌توان آن را افزایش داد و نیاز به فرهنگ سازی و ایجاد زمینه های لازم دارد.
نگرانی تازه ای که در یکی دو ماه اخیر بیشتر به آن پرداخته شده است، همین میزان باروری است که گفته شده منجر به کاهش جمعیت ایران می شود. واقعا این یک نگرانی و تهدید برای ایران است؟ اصلا نرخ رشد جمعیت ایران منفی می شود؟
از سال 1370 به بعد آهنگ رشد جمعیت در ایران شروع به کاهش پیدا‌ کرد، یعنی شتاب کاهش باروری در ایران بیش از تصور شد. در آغاز دهه 70 برآورد شده بود تا سال 85 تعداد نوزادان زنده‌ای که هر زن به دنیا می‌آورد، از 6.5 نوزاد به چهار نوزاد کاهش یابد، اما با کمال تعجب مشاهده شد این تعداد به دو رسید و اکنون این تعداد به زیر دو رسیده است. یعنی تعداد نوزادان زنده هر زن الان به زحمت به دو نوزاد می‌رسد. ما در جمعیت‌شناسی اصطلاحی به نام «سطح جانشینی» داریم. این یعنی هر زن در طول دوران مفید بارداری خود دست‌کم یک مادر را جانشین خود کند، اما اکنون عرض کردم با رسیدن به زیر دو، تعادل سطح جانشینی در کشور ما به هم خورده است و ما باید با اجرای برنامه‌های فرهنگی لازم باروری را به این سطح جانشینی یعنی 2.1 برسانیم. بنابراین فعلا رشد منفی نداریم، اما می‌توانیم بگوییم تا 30 یا 40 سال آینده اگر همین روند ادامه پیدا کند، هم ممکن است به رشد منفی جمعیت برسیم و هم در ترکیب سنی جمعیت‌مان، نسبت جمعیت سالخورده به صورت افراطی افزایش یافته و نسبت جمعیت جوان کشور کاهش یابد که قطعا این یک آسیب است و باید برای آن فکری کرد.

برای افزایش جمعیت چه باید کرد؟ آیا حذف سیاستهای کنترل جمعیت درست است؟
در حال حاضر متوسط فرزندان خانوار در کشور ما بین یک تا دو فرزند است و این باید به رقمی بین دو تا سه فرزند برسد، در واقع ایده‌آل شخص من این است که معدل فرزندان به 2.5 برسد. در آن صورت هم رشد جمعیت کشور آرام خواهد بود و هم از سالخوردگی افراطی جمعیت جلوگیری می‌شود. باید به طور طبیعی توجه داشت که رشد جمعیت در گرو باور خانوار از رشد موالید است. من در نظراتی که خوانندگان درباره یک گزارش دادند متوجه شدم که مردم جامعه ما بسیار هوشمند هستند و قطعا مسائل اقتصادی و چشم‌انداز آینده باید مورد توجه قرار گیرد. صریح بگویم همان‌گونه که کاهش باروری دشوار است، افزایش آن دشوارتر است، چون کاهش باروری در کشور نهادینه شده و کار فرهنگی زیادی می‌خواهد که خانوار تمایل به افزایش باروری پیدا کند. بنابراین باید هوشمندانه عمل کرد و از افراط و تفریط پرهیز کرد.

بنابراین حذف برنامه های تنظیم خانواده، از نظر شما اشتباه است.
شما به وضعیت اقتصادی خانوارهای مرفه شهر‌های بزرگ نگاه نکنید. مردم بسیاری از شهرهای کوچک و روستاها از این وسایل که رایگان در اختیار قرار می‌گیرد، استفاده می‌کنند. تصور نکنیم اگر ارائه این وسایل را قطع کنیم، رشد موالید بیشتر می‌شود. این اشتباه بزرگی است. اتفاقا ممکن است رشد موالید کم شود. چرا؟ عرض می‌کنم. این یک واقعیت است که خانوار به خاطر مسائل اقتصادی نمی‌خواهد از حدی بیشتر فرزند داشته باشد. دست‌کم جو غالب جامعه اکنون چنین می‌خواهد. حالا اگر ما لوازم کنترل در اختیار قرار ندهیم و حاملگی ناخواسته اتفاق بیفتد، در مناطق محروم به سقط جنین‌های غیربهداشتی روی آورده می‌شود و سلامت مادران و فرزندان طوری به خطر می‌افتد که احتمال کاهش رشد موالید وجود دارد. من چند روز پیش برای جلسه‌ای به مجلس دعوت شده بودم و دیدم که کمیسیون بهداشت مجلس نیز نگران همین موضوع است. این حرکت‌ها احساسی است. ما می‌خواهیم این‌گونه فرهنگسازی کنیم که خانوار‌ها از متوسط بین یک تا دو بچه به متوسط دو تا سه بچه برسند و عرض کردم به رقم 2.5 برسیم، اما این اقدام باید‌ آرام و با ارائه تشویق صورت گیرد، نه این که وسایل تنظیم خانواده ـ که درواقع وسیله بهداشت خانواده و حافظ امنیت و سلامت مادر است ـ را از خانوارهای بعضا محروم دریغ کنیم و آنان را به سوی حاملگی‌های ناخواسته و رفتارهای غیرطبیعی سوق بدهیم.

با رشد جمعیت ما مشکل اقتصادی پیدا نمی کنیم؟ یعنی کمبود آب پیدا نمی کنیم؟
کمبود آب که همیشه مطرح بوده است و نمی توان به خاطر کمبود آب مثلا اجازه باروری ندهیم. اما باید به رشد اقتصادی توجه کرد و همانطور که گفتم باید نیروی با کیفیت داشته باشیم. اما من باز هم تاکید می کنم که برای افزایش تعداد نهایی فرزندان از 1.8 فعلی به 2.5 فرزند باید کار فرهنگی کرد و زیرساختهای اقتصادی را فراهم کرد. البته مسایل زیست محیطی و اکوسیستم در ارتباط با جمعیت نیز در زمان ما اهمیت خاصی پیدا کرده که پرداختن به آن از حوصله این بحث خارج است و فرصت دیگری را می طلبد.

چطور می توان کار فرهنگی کرد وقتی مردم به دلیل مسائل مالی حاضر به ازدواج و بچه دار شدن نیستند؟
جوان بودن جمعیت سازنده است، اما این نیروی جوان باید پویا باشد تا بتواند به رشد کمک کند،برای همین کیفیت نیروی جوان بسیار مهم است. افزایش نرخ زاد و ولد جمعیت زیر 15 سال کشور را افزایش می‌دهد، اما تربیت این جمعیت و رسانیدن آن به کیفیت مورد نظر در توسعه و توسعه اقتصادی جای بحث دارد و به امکانات اقتصادی و اجتماعی موجود در کشور بازمی‌گردد. الان در محروم‌ترین نقاط کشور، خانواده‌ها استانداردهای بهداشتی و آموزشی را برای فرزندانشان می‌خواهند. الان می‌بینید که در دورافتاده‌ترین مناطق، واکسن بچه‌ها فراموش نمی‌شود. الان تمام خانواده ها به دنبال دستیابی به بهترین استانداردهای آموزشی برای فرزندانشان هستند که در ارتباط با توسعه چنین نگرشهایی نوید بخش و امیدوارکننده است.
روشن است که قبلا ازدیاد تعداد بچه‌ها به اقتصاد خانوار و رشد تولید آن کمک می‌کرد، اما الان ماجرا برعکس است، چراکه خانواده گاه تا سن ازدواج مجبور است برای فرزندانش هزینه کند و مساله اینجاست که چقدر ظرفیت این هزینه‌ کردن وجود دارد. اینچنین است که شما باید در سیاست‌های جوان کردن جمعیت به تمام راه‌هایی که می‌تواند کیفیت جمعیت را بالا ببرد، فکر کنید و اگر آن راه‌ها و امکانات برایتان وجود دارد، آن‌گاه به رشد نرخ زاد و ولد فکر کنید. توجه داشته باشید که صرف رشد جمعیت جوان کافی نیست و باید برای بسترسازی مشارکت این جمعیت در فرآیند توسعه فکری کرد و آن هم مستقیما به کیفیت جمعیت بازمی‌گردد، بنابراین در جمع‌بندی پاسخ پرسش شما باید بگویم جوان نگهداشتن جمعیت به شرط تحقق کیفیت جمعیت، ضامن رشد و توسعه اقتصادی است.

الان رشد جمعیت 1.3 درصد است. برای رسیدن به نرخ رشد مطلوب در کشور چه باید کرد؟
ما باید به نرخی برسیم که هم جمعیت کیفی مورد نظر در فرآیند توسعه را تامین کند و هم جلوی بحران پیری افراطی جمعیت را بگیرد. رشد جمعیت بالای یک درصد تصاعدی است، به طوری که با این رشد لااقل هر 70 سال یک‌بار جمعیت دو برابر می‌شود. پس برای کشوری چون ایران نرخ مطلوب رشد جمعیت حدود نیم درصد است، این رشد نمی‌گذارد جمعیت به طور انفجاری و افراطی بالا برود و ضمنا رشد آهنگینی از جمعیت ایجاد می‌کند که می تواند امکانات لازم برای کیفی‌سازی جمعیت در نظام بهداشت، آموزش، تغذیه، مسکن، اشتغال و آمادگی برای مقابله با بحران‌های اجتماعی در کشور را فراهم کند و از سالخوردگی افراطی جمعیت نیز پرهیز شود.

پس شما تصور می کنید که نرخ رشد جمعیت در کشور ما منفی نمی شود؟
در حال حاضر خیر. علت این امر همان ترکیب سنی جمعیت مانده از رشد جمعیتی دهه 60 است که عرض کردم، یعنی آن جمعیت الان به سن باروری رسیده است. احساس می‌شود رشد جمعیت ما بالاست، اما آنچه چالش ماست، این است که ساختار سنی جمعیت با توجه به کاهش نرخ زاد و ولد در حال تغییر است.اما آرام‌آرام تعداد موالید که باعث جوان ماندن جمعیت می‌شود در حال کاهش است. اینچنین است که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، دیری نمی‌پاید که رشد جمعیت ما از 1.3 درصد به زیر یک درصد و در سال‌های آینده به زیر نیم درصد خواهد رسید. بنابراین با فرهنگ سازی باروری را بین دو تا سه بچه طوری تنظیم کنیم که نرخ رشد جمعیت کشور در حد نیم درصد تنظیم شده و ثابت بماند. اگر این نرخ را تنظیم کنیم همانطوری که گفته شد هم جلوی سالخوردگی افراطی جمعیت را گرفته‌ایم و هم از رشد انفجاری و تصاعدی جمعیت جلوگیری شده است.

http://www.iren.ir/Nsite/FullStory/?Id=7699

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

مدير كل محيط زيست استان تهران: پلنگ فشار خونش بالا بود به همين دليل از سلاح بيهوشي استفاده نشد!
پلنگ به ضرب گلوله محيط زيست از پا درآمد


 

 

 بزرگنمایی
با گذشت كمتر از چند روز از رسانه اي شدن كشتار دو پلنگ در فارس و گلستان،‌اين بار ايسنا جزييات مرگ پلنگ ديگري را در دماوند تشريح كرد.

به گزارش سبزپرس به نقل از ايسنا،‌ رسول علی اشرفی پور، مدیرکل محیط زیست استان تهران جزئیات حادثه حمله پلنگ به ماموران یگان حفاظت محیط زیست شهرستان دماوند که روز گذشته در روستای آیینه ورزان آبسرد دماوند رخ داد را اينگونه تشريح كرد.

اشرفي پور گفت: «در این حادثه که روز دوشنبه رخ داد یک قلاده پلنگ وارد باغات روستای آیینه ورزان آبسرد شده و پس از برخورد و جراحت وارده به دو نفر و جمع شدن تعدادی افراد، موضوع به اطلاع اداره محیط زیست دماوند رسید. »

وی افزود: «مسئول اداره محیط زیست دماوند به اتفاق دو نفر از ماموران محیط زیست استان بلافاصله وارد صحنه شده و با توجه به تجربیات قبلی سعی در آرام و دور کردن حیوان از منطقه داشتند که متأسفانه به دلیل جریح شدن حیوان، غافلگیرانه پلنگ به مسئول اداره محیط زیست دماوند حمله‌ور شده و باعث جراحت شدید وی شد.»

مدیرکل محیط زیست استان تهران ادامه داد: «در پی این حادثه برای نجات مأمور و جدا کردن حیوان، چاره‌ای جز شلیک به حیوان باقی نماند و بی‌تردید اگر حضور بموقع مأموران محیط زیست در منطقه نبود چه بسا حیوان جریحه‌دار شده با توجه به جمعیت قابل توجه منطقه آبسرد و آیینه ورزان به افراد محلی حمله و فاجعه بدتری می‌آفرید.»

وی با اشاره به این که به دلیل دست‌اندازی انسان به طبیعت شاهد منقطع شدن زیستگاه‌های طبیعی، محدودیت‌های اکولوژیک و تخریب و گسستگی شبکه غذایی حیات وحش هستیم که این موضوع باعث پناه آوردن حیات وحش مخصوصاً راسته گربه سانان مانند پلنگ هر از چند گاهی به مناطق روستایی ، باغات و مزارع می شود افزود: البته در قریب به اتفاق موارد به دلیل تجربه خوب محیط بانان معمولا با حضور در صحنه و آرام نگهداشتن محیط، حیوان را از کانون‌های جمعیتی دور می‌کنند اما موارد نادری هم پیش می آید که بیشتر به خاطر عدم برخورد مناسب مردم با حیات وحش ، سبب ناآرامی و جریحه دار شدن حیوان می شود که گاهی حمله حیوان به انسان را به همراه دارد. این در حالی است که در شرایط عادی معمولا حیوانات از تقابل با انسان خودداری می‌کنند. 

پلنگ فشار خونش بالا بود به همين دليل از سلاح بيهوشي استفاده نشد!

مدیرکل محیط زیست استان تهران به تفنگ بی‌هوشی اشاره کرد و به ایسنا گفت: علیرغم تجهیز ادارات کل محیط زیست به اسلحه بیهوشی، این سلاح‌ها بیشتر جنبه پژوهشی و زنده‌گیری حیوانات در شرایط طبیعی دارد و شرایطی که حیوان به هر علتی جریحه‌دار شده و از فشار خون بالا برخوردار است معمولا نمی‌توان و بعضا نباید از سلاح بیهوشی استفاده شود که شبیه اتفاق افتاده در روستای آیینه ورزان آبسرد دماوند دقیقاً از این جنس است.

وی با اشاره به این که مناطق طبیعی دماوند و فیروزکوه جزء زیستگاه‌های طبیعی با کیفیت اداره کل محیط زیست استان تهران بوده و از شاخص تنوع‌زیستی منحصربفردی برخوردار است، افزود: بر اساس بررسی‌های معاونت محیط طبیعی اداره کل محیط زیست استان تهران حداقل 35 قلاده پلنگ ایرانی در برخی از زیستگاه‌های طبیعی دماوند و فیروزکوه وجود دارد که رقم قابل توجهی است.

http://isdle.ir/news/index.php?news=8854

کد خبر : 91081014

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


سمندر لرستانی  با توجه به پیگیری رسانه ها به ویژه خبرگزاری مهر برای حراست هر چه بیشتر از سمندر لرستانی میراث فرهنگی استان نیز پای کار آمد تا زمینه ثبت ملی زیستگاه این گونه اندمیک لرستان را فراهم کند.
به گزارش زیست بوم و به نقل از شفاف، با توجه به حساسیت ها در زمینه حفظ گونه ارزشمند سمندر لرستانی علاوه بر سازمان محیط زیست که با پیگیری های جدی به دنبال تبدیل زیستگاه این گونه به منطقه حفاظت شده است، میراث فرهنگی نیز به میدان آمد تا زیستگاه سمندر لرستانی را به عنوان یک جاذبه طبیعی ثبت ملی کند.
مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان لرستان در این رابطه به خبرنگار مهر گفت: با توجه به اینکه این اداره کل در زمینه اکوتوریسم و طبیعت گردی نیز وظایفی را بر عهده دارد در این راستا به دنبال استفاده از این ظرفیت برای معرفی و همچنین حفاظت از سمندر لرستانی است.

ثبت زیستگاه سمندر لرستانی به عنوان یک میراث طبیعی

سید قاسم قربانی با بیان اینکه در این زمینه میراث فرهنگی دو موضوع آگاهی بخشی به جوامع محلی و همچنین معرفی این گونه اندمیک به جهانیان را در دستور کار قرار داده، عنوان کرد: در این راستا ثبت زیستگاه سمندر لرستانی به عنوان یک میراث و جاذبه طبیعی مد نظر قرار دارد.
وی با اشاره به برگزاری دوره های آموزشی در این رابطه برای جوامع محلی گفت: با ثبت زیستگاه این گونه زمینه های لازم برای آشنایی طبیت گردان با سمندر لرستانی از یک سو و همچنین ارتقا آگاهی های مردم و گردشگران از اهمیت این گونه از سوی دیگر فراهم خواهد شد.

مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان لرستان با بیان اینکه توسعه آموزشها در این زمینه منجر به توانمندسازی جوامع محلی در حراست و حفاظت از این گونه خواهد شد، ادامه داد: این امر در نهایت زمینه انتقال این آگاهی ها به طبیعت گردان از هر گوشه دنیا را فراهم خواهد کرد.

قربانی با اشاره به مخاطرات پیش روی سمندر لرستانی از جمله قاچاق این گونه افزود: ثبت زیستگاه سمندر زمینه حراست بهتر از این گونه را فراهم خواهد آورد.

برگزاری کارگاه آموزشی برای سمندر با همکاری سازمان ملل

وی یادآور شد: همچنین در این راستا با همکاری دفتر واحدهای کوچک سازمان ملل به دنبال برگزاری یک کارگاه آموزشی در این زمینه هستیم.
قربانی یکی از اهداف برگزاری این دوره آموزشی را توانمند سازی جوامع محلی در خصوص ارائه اطلاعات در خصوص سمندر لرستانی به گردشگران و طبیعت گردان عنوان کرد و ادامه داد: این دوره آموزشی با همکاری اداره کل منابع طبیعی، محیط زیست، آموزش و پرورش و یگان حفاظت میراث فرهنگی استان لرستان برگزار می شود.

مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان لرستان همچنین در مورد آخرین وضعیت ثبت ملی زیستگاه سمندر لرستانی نیز گفت: پیشنهاد ثبت این زیستگاه در دفتر آثار منقول و غیرمنقول داده شده و کارهای مقدماتی برای ثبت موقت نیز انجام شده است.
قربانی افزود: با توجه به وجود پیشنهادات و درخواست های دیگر استانها منتظر بررسی پیشنهاد ثبت زیستگاه سمندر لرستانی هستیم که امیدواریم در آینده نزدیک با تشکیل جلسات مربوطه شاهد تحقق این امر باشیم.

زیستگاه سمندر منطقه حفاظت شده می شود

مدیر کل محیط زیست استان لرستان نیز در مورد آخرین وضعیت حراست و حفاظت از سمندر لرستانی به خبرنگار مهر گفت: سمندر در استان لرستان دارای زیستگاههای پراکنده ای است و جزیره ای زندگی می کند.
محمد حسین بازگیر با بیان اینکه زیستگاههای سمندر در استان لرستان ارتباط جغرافیایی پیوسته ای با هم ندارند، ادامه داد: در این راستا طرح تبدیل یکی از زیستگاههای اصلی سمندر لرستانی به سازمان محیط زیست داده شده است.

وی با بیان اینکه وسعت این منطقه بالغ بر ۲۳ هکتار است، عنوان کرد: در حال حاضر پاسگاه محیط بانی در این منطقه ایجاد شده و کار حفاظت از این گونه در حال انجام است.
مدیر کل محیط زیست استان لرستان با یادآوری اینکه سمندر لرستانی در لیست قرمز قرارداد حمایت از گونه های طبیعی (سایتس) قرار دارد، تصریح کرد: با توجه به وجود خطر انقراض برای سمندر لرستانی، این گونه به شدت نیازمند حفاظت است.

احداث دو پاسگاه محیط بانی در مناطق زیستگاهی سمندر

بازگیر با اشاره به پیگیریهای انجام شده برای تصویب منطقه حفاظت شده سمندر لرستانی، یادآور شد: این طرح با توجه به پیگیریهای ویژه رئیس سازمان محیط زیست مراحل پایانی خود را طی می کند.

وی احداث دو پاسگاه محیط بانی در مناطق زیستگاهی این گونه در آزادراه خرم آباد – پل زال و تنگ هفت، جمع آوری مطالعات و پژوهشهای صورت گرفته در زمینه این گونه و برگزاری نشست های مشترک با استان خوزستان به منظور حفاظت بیشتر از سمندر لرستانی را از دیگر برنامه های در دستور کار این اداره کل برشمرد.

بازگیر همچنین با اشاره به اقدامات میراث فرهنگی در زمینه ثبت زیستگاه سمندر لرستانی عنوان کرد: یکی از راههای استفاده از سرمایه های طبیعی یک سرزمین توسعه اکوتوریسم و طبیعت گردی است.

وی با بیان اینکه اکوتوریسم سالم ترین مدل بهره بردن از موهبت های طبیعی هر کشوری است، عنوان کرد: با توجه به اظهارات مسئولان میراث فرهنگی ثبت زیستگاه سمندر لرستانی در این راستا صورت می گیرد.

“فرزند آتش” چشم به راه حفاظت

بنابر این گزارش در خانواده پهناور حیات وحش ایران راسته دوزیستان دم دار شامل ۹ گونه سمندر بوده که اکثر آنها در شرایطی نامعلوم یا بحرانی به سر می برند. در بین این خانواده ۹ نفره، سمندر کوهستانی لرستان در سال های اخیر تهدیدهای بسیاری را تجربه کرده و همچنان جمعیت این گونه با خطرات مختلفی روبروست.

این گونه ارزشمند در محیطی از بقایای جنگل‌های بلوط که حاوی آب ‌های خنک باشد زیست کرده و بر پشت خود خال‌ ها یا نوارهای زرد و نارنجی چشمگیر روی زمینه قهوه‌ ای داشته و زیر بدنشان زرد یا نارنجی قرمز است.

نام این گونه ترکیبی از دو کلمه سام (آتش) و اندر (درمیان) بوده و به همین دلیل در برخی از کتب قدیمی او را فرزند آتش نامیده اند. در حقیقت جوامع محلی سمندر را نماد پاکی، شجاعت و انسان راست ‌کردار دانسته و در بین آنها از احترام ویژه ای برخوردار است.

نخستین عاملی که موجب شد سمندر لرستانی روند انقراض را آغاز کند، قاچاق بیش از حد این ‌گونه به دست سوداگران حیات‌ وحش بود. صادرات سمندر چنان رونق یافت که فروش سمندر در کنار خیابان و ماهی ‌فروشی‌ها به یک امر کاملا عادی تبدیل شد.

“سین هشتم” سفر عید به خانه بازمی گردد؟!

این در حالیست که در آستانه ایام نوروز فروش سمندر رونق بیشتری پیدا می‌‌‌کرد و در واقع هشتمین سین سفره عید سمندر بخت ‌برگشته محیط زیست ایران بود تا در نهایت در مسیر انقراض قرار گرفتن سمندر لرستانی به جلسه دو سال پیش کشورهای عضو قرارداد حمایت از گونه‌های طبیعی نیز کشیده شد.

در این جلسه بود که ممنوعیت خرید و فروش بین‌المللی سمندر لرستانی در دستور کار این اجلاس قرار گرفت و به تصویب همه کشورهای عضو نیز رسید.
سالهاست که خبرگزاری مهر پیشتاز اطلاع رسانی در زمینه این گونه اندمیک لرستان بوده است تا علاوه بر قرارگیری نام این گونه در فهرست سرخ قرارداد حمایت از گونه های طبیعی (سایتس) با حضور معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست، پاسگاه محیط بانی نیز برای “سمندر لرستانی” ایجاد شود.

با وجود کشف زیستگاههای جدید برای این گونه منحصر به فرد همچنان حراست و حفاظت از سمندر لرستانی به عنوان یکی از گونه های اندمیک لرستان موضوعی است که باید مورد توجه متولیان امر قرار گیرد.

تسریع در ایجاد منطقه حفاظت شده برای سمندر لرستانی و در کنار آن ابتکار میراث فرهنگی برای ثبت ملی زیستگاه این گونه می تواند به حفاظت از “فرزند آتش” کمک کند.

http://zistboom.com/8535/

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

فرشته سادات میرطاهری*: امروزه استفاده از تلفن های همراه بصورت فوق العاده ای در حال گسترش می باشد. اگر چه این وسیله در گذشته بعنوان یک وسیله لوکس و یا در موارد خاص مورد استفاده قرار می گرفت اما امروزه یکی از اجزاء مهم زندگی انسانها را از جنبه های اقتصادی و اجتماعی به خود اختصاص داده است. گسترش استفاده از تلفن های همراه همیشه توام با این ابهام بوده است که آیا این تکنولو‍ژی برای سلامت انسان مضر است؟

 

تلفن های همراه که یکی از مهم ترین وسایل ارتباطی و ضروری برای مردم می باشد از مهم ترین منابع انتشار امواج الکترو مغناطیس می باشند و فرکانسهای بالایی در حدود MHz900 تا بیش از GHz1(امواج مایکروویو) را ارسال و دریافت می کنند که باعث آثار زیانباری خواهند شد.اثرات این امواج به دو بخش اثرات ناشی از میدانهای الکترومغناطیس ناشی ازگوشی های متنوع همراه و تاثیر ناشی ازآنتن های) BTS (base transceiver station تفکیک می گردد.

 

اثرات تشعشع فرکانس رادیویی و مایکروویو روی بدن:

تحقیقات نشان داده که اثرات بیولوژیکی گوشی های تلفن همراه بیشتر ناشی از میدان الکتریکی است تا میدان مغناطیسی که توسط این گوشی ها تولید می شود. یکی از مهمترین اثرات این گوشی ها اثرات حرارتی می باشد که ناشی از افزایش دمای بدن در اثر میدانهای الکتریکی نوسانی جذب شده توسط بدن می باشد، همچنین بیشترین افزایش دما ( در فرکانس ۹۰۰ و ۱۸۰۰ مگاهرتز) در مغز انسان حدود ۱/۰ درجه سانتی گراد بوده است.

 

امواج الکترومغناطیس که از منابع مختلف همچون موبایل و غیره انتشار می یابد در صورتیکه بالای حد استاندارد بوده و در زمان طولانی در معرض بودن و حساسیت فردی می تواند باعث سرطان باشدو علاوه بر آن احتمال ابتلا به بیماریهای آلزایمر و پارکینسون را افزایش می دهد. هنگام حرکت در مکان هایی که سیگنال موبایل متغیر است ، گوشی موبایل سعی در بدست آوردن سیگنال بیشتر می کند، در واقع امواج بیشتر و قوی تری از خود ساطع می کند و خطرناکتر است .خطر امواج هنگام صحبت کردن از هر زمان دیگر بیشتر است . زیرا این امواج همواره در حال کم و زیاد شدن هستندو یا صحبت کردن با موبایل حتی به ازای ۲ دقیقه ، ساختار مولکولی بزاق دهان را تغییر می دهد.میدان های الکترومغناطیسی به ویژه آنهایی که در گستره فرکانس بدن هستند ، باعث تغییر عملکرد جذب مواد معدنی در بدن می شوند و سرعت گسترش تومورها را افزایش می دهند.یکی ازخطرناکترین مشکلات امواج موبایل برای خانم های باردار است زیرا بدن جنین هنوز بافت خوب و کاملی را به خود نگرفته و بسیار حساس است ، با این وجود فاصله یک آنتن مخابراتی ( BTS ) با انسان باید حداقل ۵۰ تا ۶۰ متر باشد ، تا ضرر امواج کمتر به انسان آسیب برساند.

 

بطورکلی آثار بالینی امواج فرکانس رادیویی و مایکروویو که در برخی مطالعات آزمایشگاهی گزارش شده عبارتست از :

۱- اثر روی سسیستم عصبی مرکزی، عمل قلبی- عروقی و تنظیم حرارتی (امواج مایکروویو در چگالی توان بالاتر از ۱۰ Mw/cm2 موجب حرارت در بدن شده که بواسطه انتقال گرما توسط سیستم گردش خون می تواند بربخشهای حساس بدن از جمله چشم و بیضه ها آسیب رساند)

۲- آثار برگشتی، گسترشی و ژنتیکی و انحرافات کروموزومی

۳- اثر روی بافت های منشعب شده از مغز استخوان

۴- اثر روی شنوایی احساس علایمی نظیر تیک تیک و وزوز

۵- آثار چشمی، تیرگی عدسی و کاتاراکت

 

پیشنهادات:

 

در این راستا موارد ذیل جهت کاهش پرتوگیری ناشی از تشعشعات تلفن های همراه وآنتن ها توصیه می گردد:

 

1- با توجه به اینکه بچه ها در برابر تاثیرات زیان آور تشعشع فرکانس رادیویی آسیب پذیرتر می باشند(کودک یکساله ۲ برابر و کودک پنج ساله ۶۰% بیشتر از انسان بالغ انرژی جذب می کند) پیشنهاد می گردد آنتن های BTS در نزدیکی مهدهای کودک و مدارس نصب نگردد.

۲- پیشنهاد می گردد در اطراف آنتن ها محدوده ای به صورت منطقه ممنوعه مشخص شوند و آن منطقه با موانع فیزیکی و لوگوی واضح مشخص شوند.

۳- کمیته بین المللی حفاظت در برابر تشعشعات غیر یونیزه یا ICNIRP ( – INTERNATIONAL COMMISSION FOR NON-IONIZING RADIATION ) حدود در معرض تشعشع قرار گیری بافت زنده در باند ۹۰۰ و ۱۸۰۰ مگاهرتز را به ترتیب ۵/۰ و ۱ mW/cm2 توصیه نموده است.

۴- هنگام خرید گوشی همراه، میزان نرخ جذب انرژی ویژه یا SAR (Specific Absorption Rate) مستند شده آن از فروشنده درخواست شود.

۵- میزان SAR گوشی حتما بایستی کمتر از ۲ W/Kg باشد. این مقدار هر چه کمتر باشد بهتر است.

۶- میزان SAR مرغوبترین گوشی های همراه در حدود ده درصد حد آستانه استاندارد ICNIRP یا کمتر از آن می باشد.

۷- استفاده از تلفن همراه حدالامکان در مواقع ضروری صورت گیرد.

۸- کودکان زیر ۱۲ سال از تلفن همراه استفاده ننمایند و بزرگسالان مکالمات کوتاه داشته باشند.

۹- در خصوص نوجوانان حتی الامکان به جای برقراری تماس تلفنی از ارسال متن پیام کوتاه استفاده نمایید.

۱۰-سعی کنید هنگامیکه قدرت سیگنال ضعیف است از تلفن استفاده ننمایید، این حالت اکثرا در نواحی دورافتاده روی می دهد، مکان بهتری برای برقراری مکالمه پیدا کنید.

۱۱-تلفن همراه خود را تاحد امکان دور از سر خود نگه دارید، یا آنکه از هندزفری استاندارد استفاده نمایید.

۱۲-ازتماس با آنتن تلفن همراه در حالیکه تلفن همراه روشن است بپرهیزید.

۱۳-تلفن همراه را دور از نواحی حساس بدن مانند چشم ها، اعضا تناسلی، سینه و اعضا داخلی نگه دارید.

۱۴-در زمان حاملگی حدالامکان استفاده از تلفن همراه را محدود نمایید.

۱۵-در هنگام عدم استفاده، تلفن همراه خود را خاموش نمایید.

۱۶-در شرایط غیر عادی ازجمله بیماری، سرماخوردگی، سردرد، جراحت، شکستگی موضعی، سوختگی و… از تلفن همراه استفاده ننمائید.

 

مراجع:

 

1- ICNIRP 1998.International Commission on Non-Ionizing Radiation Protection, Guidelines for Limiting exposure to time-varying electric,magnetic,and electromagnetic fields(1Hz-300 GHz) Health Physics 1998;78:494-522.

2- ICNIRP 1996.Health issues related to the use of hand-held radiotelephones and base transmitters. Health Phys,70,587.

3-سلیمانی، محمد- اثرات امواج الکترومغناطیسی بر روی انسان، مرکز انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران ، ۱۳۸۹

 

*کارشناس ارشد محیط زیست و مدرس دانشگاه

http://zistboom.com/8531/

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 32 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , mannane.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com