Environmentalist


نتايج مطالعه اخيری که توسط انجمن يوزپلنگ ايرانی و اداره کل حفاظت محيط زيست خراسان شمالي در مياندشت با استفاده از دوربينهای تله ای صورت گرفت، نشان از حضور خانواده اي متشكل از يك يوز همراه با سه توله  در اين منطقه دارد. اين خبر اخيرا در مجله اينترنتی Wildlife Extra که به انتشار اخبار مرتبط با حيات وحش اختصاص دارد، منعکس شده است.

 

Fantastic camera trap photos of three cheetah cubs in Iran

 

Miandasht02_2.jpg

Miandasht03_2.jpg

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نوشته شده در ساعت 12:32:51 , مورخ 10/07/1391
کد خبر : 91071026
منبع:http://isdle.ir/news/index.php?news=8800

مقاله اي درباره واگذاري مناطق محيط زيستي در گلستان
محيط زيست، تجارت و قدرت

 

 

 

 بزرگنمایی
الهه موسوي: واگذاري‌ها در حوزه محيط زيست و منابع طبيعي تاريخچه‌يي كهن در كره زمين دارند؛ شايد بر همين اساس پادشاهان هخامنشي نخستين منطقه حفاظت‌شده را در دنيا پديد آوردند تا بتوانند از دست‌درازي و بهره‌برداري ناپايدار از منابع جلوگيري كنند. واگذاري‌هايي كه امروز در ايران و استان‌هاي شمالي خصوصا گلستان، به يك شبكه تارعنكبوتي تبديل شده و مي‌رود تا بسياري از مناطق بي‌بديل و ارزشمند كشور را در خود فرو برد. حركتي كه سود آن به جيب گروهي اندك و آسيب‌هاي آن براي تمام مردمان سرزمين ما خواهد بود و نكته نگران‌كننده اين است كه اين حركت، از سوي خود سازمان محيط زيست كشور در حال انجام است.

«واگذاري»‌ها از عمده‌ترين شيوه‌هايي هستند كه گروه‌ها و افراد در قدرت، مي‌توانند با استفاده از آن، حتي پس از كناره‌گيري از قدرت، جايگاه و نفوذ اقتصادي خود و همفكرانشان را حفظ و از اين طريق همچنان اعمال قدرت كنند. اما در اين ميان وظيفه مسوولان محيط زيست كشورها چيست؟ آيا بايد به صرف قرار گرفتن در بدنه قدرت و صندلي دولت‌ها، با هر تصميم زيانباري در اين راستا موافقت كنند و اگر اينگونه است اين پرسش پيش مي‌آيد كه اساسا چنين تشكيلاتي به چه كار مي‌آيند و با كدام هدف برپا شده‌اند؟!

از نمونه‌هاي معاصر كه واگذاري جنگل‌ها و منابع طبيعي در آن نتايجي تاسفبار بر جاي گذاشت ماجراي دولت برزيل به‌قدرت‌رسيده در برزيل بود. در سال 1964 كه سرهنگ‌ها در برزيل، قدرت را به‌دست گرفتند و امنيت ملي را مهم‌ترين هدف خود مي‌دانستند به نواحي متروكي كه مي‌خواستند جاده كشيدند و با اين برنامه، آن مناطق را در معرض نابودي قرار دادند.

سوزانا هِشت، استاد دانشگاه كاليفرنيا كه در خاكشناسي، زيست‌شناسي و اقتصاد تحصيل كرده ماجرا را اينگونه شرح مي‌دهد: «دولت برزيل در پي وحدت اقتصاد ملي نيز بودند. آبگير آمازون بيش از 50 درصد قلمرو ملي برزيل را تشكيل مي‌دهد. سه ژنرال و سه تاجري كه اين برنامه را چيده بودند تمايل داشتند گروه‌هايي را براي سرمايه‌گذاري در آمازون جلب كنند. آقايان پي كارفرمايان پرتحرك جنوب برزيل رفتند و در حق آنها از هيچ مرحمتي دريغ نكردند. از واگذاري قطعات بزرگ زمين و وام معادل 75 درصد سرمايه‌هايي كه براي رشد منطقه گذاشته مي‌شد تا اعتبارات يارانه‌دار كه نرخ بهره‌اش با توجه به وضعيت تورم، منفي بود و معافيت‌هاي بسيار شيرين مالياتي تا سقف صددرصد براي 17 سال. هدف اين بود كه اين كارفرمايان مراكز نوين دامپروري به وجود آورند و بتوانند مردم گرسنه گوشت برزيل تغذيه كنند؛ مردمي كه زير سايه حكومت جديد نظامي مي‌رفتند كه ناآرام و عاصي شوند. اگر حاكمان مي‌توانستند قيمت گوشت را پايين نگه دارند احتمال داشت از نارضايتي مردم كاسته شود.

سرهنگ‌ها همچنين اميدوار بودند كه به بازار جهاني گوشت كه در آن زمان، به سرعت توسعه مي‌گرفت راه يابند. اما به جاي اين برنامه، اتفاقي ديگر افتاد. 350 گله‌دار بزرگ با استفاده از معافيت‌هاي مالياتي احداث شد و تعدادي كارفرماي كوچك‌تر آمدند تا از اين سفره، لقمه‌يي ببرند و از وام‌هاي سهل‌الوصول، بهره‌مند شوند. به اين ترتيب سرهنگ‌ها برنامه‌يي براي توسعه منطقه به راه انداختند كه بر دامداري و از آغاز بر جنگل‌زدايي و اسكان مهاجران و ايجاد جاده مبتني بود. اينها همه در كوره زمين‌بازي حيرت‌آوري مي‌دميد كه خود باز به جنگل‌زدايي بيشتر منجر مي‌شد.

در اين اوضاع و احوال يك راه اثبات حق مالكيت، بريدن درختان بود كه گاهي حق مالكيت را تنها بر قطعه پاك‌شده – فاقد ارزش اكوسيستمي- حتي تا شش برابر آن نيز احراز مي‌كرد و انواع مزاياي مالياتي را نيز به بار مي‌آورد. اين‌گونه بود كه در بيشتر نقاط آمازون برزيل، پيش از آنكه كشاورزان خرده‌پا سر برسند زمين‌ها پاك شده و صاحب پيدا كرده بودند. بعدها اين كشاورزان در جست‌وجوي زمين‌هاي خالي و حتي سكنه بومي، با خشونت بسيار از اين زمين‌ها رانده شدند.»

سوزانا هشت تاكيد داشت كه مساله اصلي تصرف زمين و دستيابي به جنگل در سراسر امريكاي لاتين فقط پول است و پول. همچنين از نظر اين نظريه‌پرداز اقتصاد و برنامه‌ريزي، تورم تازنده برزيل كه نزديك به 600 درصد در سال مي‌رسد انگيزه نيرومند ديگري براي به دست آوردن دارايي واقعي مانند زمين است. حالا آمازون جنگلي نيمه‌ويرانه است؛ جنگل‌هايي كه آشيانه دوسوم موجودات زنده كره ما است و اگر اين تخريب ادامه يابد بيش از نيمي از گونه‌هاي جانوري و گياهي جهان را در 10 سال آينده نابود خواهد كرد يا به خطر خواهد انداخت. همان كه شوماخر در كتاب معروفش، «كوچك زيباست» نيز مي‌گويد: تا هنگامي كه حرص و آز و پول‌دوستي مبناي سرمايه‌داري است توسعه پايدار محال است.

واگذاري‌ها در گلستان

اگر با لحاظ كردن چنين جرياني به ايران و استان‌هاي شمالي از جمله گلستان نگاه كنيم بسياري از اتفاقات در حوزه واگذاري‌ها معنا مي‌شود. از واگذاري آشوراده به عنوان منطقه نمونه گردشگري تا اراضي دشت شاد گلستان كه همين هفته گذشته خبر آن رسانه‌يي شد.

جزيره آشوراده

ماجراي جزيره آشوراده كه بخشي از پناهگاه حيات وحش ميانكاله است برمي‌گردد به دولت هفتم. همان زمان كه زمين‌هاي جزيره كه در مالكيت سازمان محيط زيست بود از سوي استانداري به قيمتي بسيار ناچيز به بنياد مستضعفان فروخته شد تا طرح‌هاي گردشگري در آن به اجرا در‌آيد. سازمان محيط زيست طرح ارائه شده توسط مجري را استاندارد تشخيص نداد و مجري و نيز استاندار وقت گلستان را به دادگاه فراخواند و محكوم كرد.

سال‌ها بعد طرح با برخي تغييرات در دولت نهم پذيرفته شد و مجري كارهاي مقدماتي آن را فراهم كرد. سپس در دولت دهم در ميانه‌راه مجري جديد پيدا شد تا طرح را پياده كند. اينكه مجري جديد يا قديم كدام قانوني هستند يا نه موضوع اين مقاله نيست؛ مساله اين است كه بر اساس قوانين حفاظت محيط زيست، هرگونه واگذاري و عمليات در اين مناطق بدون بررسي كارشناسي و اجازه سازمان، آن هم با رعايت استانداردها ممنوع است.

اكنون نزديك به يك سال است كه طرح گردشگري آشوراده به مجري جديدي سپرده شده كه آن را اجرايي كند و براي اين كار نخستين قدم، جداسازي آشوراده از پناهگاه حيات وحش ميانكاله است. بدون در نظر گرفتن اين نكته كه جداسازي مناطق حفاظت‌شده در قانون ممنوع است.

جنگل ناهارخوران گرگان

طي سال‌هاي اخير جنگل ناهارخوران بارها و بارها مورد سوءاستفاده و دست‌اندازي سازمان‌ها، نهادها و افراد حقيقي قرار گرفت. از ويلاسازي‌هاي گل‌وگشاد در اين جنگل ارزشمند و حساس گرفته تا خود سازمان حفاظت محيط زيست كه ساختمان اداره كلش را بر اجساد ده‌ها درخت در اين جنگل بنا نهاد. اخيرا موزه جنگ نيز به اين محدوده اضافه و محدوده‌يي در حدود 10 هكتار براي ايجاد آن فنس‌كشي شده كه البته به دستور مستقيم دادستان گرگان فنس‌كشي فوق غيرقانوني اعلام شد و مقرر شد طرح، تنها در محدوده تعيين‌شده به مساحت 7600 مترمربع به اجرا درآيد.

جنگل النگ‌دره در محدوده ناهارخوران در حال واگذاري به شهرداري گرگان است كه به زعم كارشناسان محيط زيست مديريت شهرداري، نه به لحاظ علمي و نه اجرايي، نمي‌تواند در راستاي حفظ ارزش‌هاي زيستي باشد؛ چراكه شهرداري سازماني با اصول، كاركردها و وظايفي گاه متفاوت با سازمان‌هاي حفظ محيط زيست و منابع طبيعي است و اين واگذاري را نمي‌توان به فال نيك گرفت.

جاده ابر

ماجراي جاده ابر و نابودي يك جنگل كم‌نظير با گونه‌هاي در خطر انقراض، كه بيش از نيم دهه از خبرسازترين موضوع‌هاي محيط زيستي بود، بالاخره با درخواست‌هاي غيرمنطقي و منفعت‌طلبانه چند نماينده و صاحبان زمين و ويلاساز به سرانجام رسيد. هر چند اين آغاز ماجرايي جدي در حوزه واگذاري‌هاست، كه به نام جاده‌سازي صورت مي‌گيرد، اما شايد ساده‌لوحي باشد اگر اراده پشت اين جاده را به چند فرد و ويلاساز محدود كنيم. يقينا برنامه‌يي بسيار فراتر از خواسته تعدادي از شهروندان و حتي چند نماينده در پشت اين طرح است، كه بايد زمان آن را روشن كند.


دشت شاد گلستان ناشاد از تكه‌تكه شدن

دشت شاد گلستان، كه نام يك‌تكه از پارك ملي گلستان در جنوب غرب اين پارك است، اكنون در خطر جداسازي و تجزيه قرار گرفته است. قرار است دو هزار هكتار از زمين‌هاي پارك ملي گلستان از منطقه حفاظتي خارج و به جاي آن به همان ميزان از ساير مناطق با ظرفيت استان اضافه شود.

هر چند در نامه‌يي كه به دو استان گلستان و سمنان ابلاغ شده، معلوم نيست مشكل عنوان‌شده چيست و كدام مشكل بايد حل شود كه براي حل شدنش لازم است دو هزار هكتار از اراضي جنگلي- مرتعي بكر و ارزشمند نگين پارك‌هاي ملي ايران قرباني شوند. جالب‌تر اينكه مديركل محيط زيست استان سمنان گفته است كه اين دو هزار هكتار فاقد ارزش زيستگاهي است. به نظر مي‌رسد ايشان گوي سبقت را از مديران سازمان‌هاي مقابل محيط زيست از قبيل نيرو، راه، صنايع و نفت و... ربوده‌اند و در سرسري گرفتن هر آنچه به محيط زيست مربوط است، از آنها نيز پيش افتاده‌اند. خجير، گلستان، پرديسان، بمو، لار و... آخرين مناطق سازمان حفاظت محيط زيست نيست كه قرار است قرباني شوند. مناطقي كه براي وجب به وجب آن خون‌ها ريخته شده و محيط‌بانان زحمتكش با دست خالي آن را طي 55 سال حفظ كرده و به ما سپرده‌اند. اينجاست كه اين گفته «سوزانا هِشت» قوت مي‌گيرد كه «جنگل‌زدايي و زوال محيط زيست، نه پويشي مربوط به زيست‌شناسي، بلكه پويشي اجتماعي است كه پادزهرش را نيز تنها مي‌توان در جريان‌ها و جنبش‌هاي اجتماعي (زيست محيطي) به دست آورد».

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

  Caracal Fishing in the Yemen

Panthera

The country of Yemen is often associated with the revolutionary waves of protests, demonstrations and government reforms of the 2011 ‘Arab Spring’ (it was also recently featured beautifully on the big screen in ‘Salmon Fishing in the Yemen’). Situated in the Southwestern portion of the Arabian Peninsula, the Republic of Yemen is far less known for its biodiversity, which includes the striking ‘Arabian Caracal.’ Recognized for the long, black tufts of hair protruding from its ears, the caracal currently persists in pockets of the Middle East and southwest Asia, and is present across much of Africa.

Yemen is the poorest and one of the least stable countries in the Middle East, and while few resources for wildlife conservation exist in the country, efforts are still undertaken. It’s no surprise given this situation that there has been a documented sharp and recent decline in the nation’s caracal populations, and those in the neighboring states of Saudi Arabia, Oman and the United Arab Emirates. In Yemen, the caracal is widely persecuted in retribution for loss of livestock, often without evidence of the culprit. Rampant poverty in a nation surrounded by wealthy neighbors, where collecting wildlife is highly fashionable, also spurs trapping and hunting of the caracal for the illegal wildlife trade. It’s not uncommon to spot dead caracals displayed from ‘hanging trees’ or live caracals offered for sale in Yemen’s major city markets, such as Sana’a, Taiz, Hodeidah, and Aden.

Despite these blistering barriers to conservation, Panthera’s Small Cat Action Fund is supporting the first-ever caracal research study in Yemen carried out by the Foundation for the Protection of the Arabian Leopard in Yemen (FPALY). Led by FPALY Executive Director and Adviser to the Yemen Minister of Water and Environment, David Stanton, the project has been active in two key biodiversity regions of northwest Yemen - the Jebel Milhan Protected Area (Mahwit) and the Wada’a Protected Area (Amran).

Yemen Caracal Range & Project Sites

Click to Enlarge

Utilizing digital camera traps, Global Positioning System (GPS) devices, field surveys and interviews with local residents, researchers are gathering data about the population size and range of the caracal, gauging local attitudes towards the species, assessing the impact of human threats on caracal populations and the species impact on local economies, and mitigating these threats in partnership with local communities.

In order to maintain credibility and effectively work with local communities to mitigate threats facing the caracal, the study’s principal investigators were strategically recruited from the tribal areas in which the project is based. This has allowed project researchers, including Bilal Al Wada’ai and Nasser Ahmed Aswot, to gather reliable information about hunting practices and local attitudes towards caracals, serve as community spokesmen to influence behavior and attitudes impacting caracal populations and recruit allies to protect this wild cat. FPALY’s reputation in-country and continued work in the Jebel Milhan community has also provided buy-in from community leaders and local residents that is helping to grow the next generation of Yemeni conservationists and to help instill a culture of wildlife conservation in Yemen. As a result of this work, Jebel Milhan was declared a Protected Area by the Yemeni Council of Ministers in November, 2011.

Since the onset of the project, nearly 200 images of caracals from five locations in the Jebel Milhan Protected Area (Mahwit) have been collected using digital camera traps (see images below). Researchers have also identified a previously unknown threat facing the caracal – local villagers’ opportunistic and over-hunting of caracal prey species, such as the rock hyrax, cape hare and Arabian partridge, which scientists suspect may be forcing caracals to feed on local livestock, increasing human-caracal conflicts.

These data are helping to inform FPALY’s scientists about the state of Yemen’s caracal populations and will be used to shape national conservation policies in these regions, raise awareness and galvanize support for caracal conservation within local communities and effectively mitigate the key threats facing the Arabian caracal in Yemen.

Unfortunately, as a result of residual turmoil from the 2011 Yemeni revolution, including closures of major roads and frequent thefts in a region deficient of police, prosecutors and courts, project activities in the Wada’a Protected Area have been put on hold. However, in addition to the work being carried out in the Jebel Milhan region, the study has been expanded and partially shifted to more stable areas of the country that are equally important for the conservation of the caracal, including the Al-Mahjar Forest and Shalal Gabilan in Ibb Governorate.


Learn more about the Foundation for the Protection of the Arabian Leopard in Yemen.

Read more about the caracal in Carnivores of the World: A Field Guide by Panthera’s President, Dr. Luke Hunter.

Learn more about the Small Cat Action Fund (SCAF) – a grants program established by Panthera with the oversight of the IUCN Cat Specialist Group that supports conservation projects on wild felids weighing less than 25 kilograms.

Donate to the SCAF to support efforts like these.

 

Map of Caracal Global Range

Click to Enlarge

   

 

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

Turning the Tide for Tigers

Panthera

A New York Times Dot Earth “Postcard” from Dr. Alan Rabinowitz, CEO of Panthera

I recently flew to Bangkok to join many of the world’s leading tiger experts, law enforcement specialists and some of my closest peers to assess the state of tigers and map out the conservation actions required to ensure the long term survival of the species.

Two years ago, I elected not to attend the International Forum for Tiger Conservation in St. Petersburg, an event at which grand promises, including a ‘new’ $330 million dollar pledge for tiger conservation, were made by international NGOs, governments, political leaders, celebrities and others (much of which had already been designated for conservation in tiger range states). Today, tiger populations are still hemorrhaging.

Inhabiting less than 7% of its historic range, the tiger has experienced the greatest range collapse of any large cat and is now one of the most endangered large mammals on earth. Numbering in the tens of thousands at the beginning of the 20th century, the most optimistic, current estimates of the world’s wild tiger population hovers below 3,200 individuals. Along with habitat loss and overhunting of tiger prey by humans, the most catastrophic tiger losses are caused by rampant poaching to feed the insatiable demand for tiger skins and other body parts that are sold on the illegal wildlife market throughout Southeast Asia.

To stop the bleeding, I, in collaboration with one of Panthera’s founding Board members, J. Michael Cline, and a group of the world’s foremost experts on tigers from the Wildlife Conservation Society launched the Tigers Forever program in 2006 to increase tiger numbers at key sites by 50% over ten years. Today, this program is driven by Panthera and Save the Tiger Fund in collaboration with a growing number of partner organizations. To achieve and evaluate our progress toward our ultimate goal, Panthera hosts a Tigers Forever conference each year, convening a suite of conservation partners from the Wildlife Conservation Society, Fauna & Flora International, Zoological Society of London, Aaranyak, Nature Conservation Foundation, Hyderabad Tiger Conservation Society and other organizations to pour over the most recent findings on tiger populations, share conservation strategies, milestones and challenges and strategically prioritize what is needed on the ground, now, to save tigers.


 

Local villagers supported by Panthera and the Hyderabad Tiger Conservation Society work in cooperation with the Andhra Pradesh State Forest Department to remove wire snares in Kawal Tiger Reserve, India.

Focusing heavily on law enforcement, measurement and monitoring, this year’s 6th Tigers Forever meeting has produced tremendous results from open, harsh and insightful discussions about our successes and failures. In Thailand’s Huai Kha Khaeng Wildlife Sanctuary, where I conducted the first field research on Indochinese tigers and other big cats in the 1990s, our partners at the Wildlife Conservation Society have found that building stronger, local informant networks and ramping up frontline enforcement patrols in vulnerable areas has significantly increased early detection and arrests for tiger poaching. These efforts are helping to grow local tiger numbers and will ultimately allow tigers to expand into the wider landscape.

We’re also seeing encouraging results in other Tigers Forever project sites in Indonesia, Malaysia, and India.

In our constant search for improvement, the Tigers Forever team is assessing the impact of patrol leadership on efficacy, examining the success of foot versus motorized patrols, and outlining crucial logistics for anti-poaching activities, such as cooperative poaching raids made with multiple NGOs and government agencies to ensure jurisdiction coverage, apprehensions and convictions. These efforts must continue across Tigers Forever sites if we are to keep ahead of the threats and ensure a future for tigers in the wild.

In Northeast India’s Namdapha Tiger Reserve, long considered an ‘empty forest’ due to widespread poaching, Tigers Forever camera trap surveys carried out with Aaranyak and regional partners have also revealed the first ever photos of a tiger, left, along with new-record photos of over 30 mammal species. Panthera's local partner in the southern Indian state of Andhra Pradesh, the Hyderabad Tiger Conservation Society, has worked with their Government partners to establish tiger reserve status for Kawaal Wildlife Sanctuary. In India’s Western Ghats, Panthera is working with Karnataka state officials and the Nature Conservation Foundation to reduce habitat fragmentation of tiger reserves and institute enhanced social security and welfare measures for forest guards.

This year, thousands of Panthera’s high-tech digital camera traps, now in the 4th generation, are being manufactured and deployed to Tigers Forever project sites across Asia to help identify, monitor and measure trends in the world’s remaining tiger populations.

Of all the big cats, we are undoubtedly in full crisis-mode when it comes to saving tigers. But hope remains for the species because of programs like Tigers Forever, which are constantly and vigorously improving conservation actions by maintaining transparency, supporting effective partnerships, using the best possible science and investing in the best people. Together we are determined to ensure that tigers thrive now, and long into the future.

To help tigers in the wild, please donate to
the Panthera-Save the Tiger Fund’s Tigers Forever Program.


Read a personal appeal from Dr. Alan Rabinowitz to help turn the tide for tigers.

View Panthera’s Tiger Infographic.


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

زنـدگی و کوچ عشایـر ایـرانی در یک نـگاه


كوچ نشینی كهن ترین شیوه زیست بشر است كه پابرجا بودن آن تا عصر حاضر از بزرگ ترین جاذبه های این شیوه معیشت محسوب می شود و همین شیوه خاص زندگی سبب شده ایلات و عشایر به "دیدنی ترین جاذبه عصر تكنولوژی" لقب بگیرند. عشایر به شیوه ای جذاب و باورنكردنی طی قرن ها و سال های طولانی اقدام به حفظ سنن و آداب و رسوم گذشته خود نموده اند و این اصالت به جاذبه ای برای صنعت گردشگری تبدیل شده است. مسكن عشایر و سبک زندگی آن ها، زبان، موسیقی، غذاهای محلی، صنایع دستی، رقص و لباس های محلی به همراه آیین های به جای آوردن جشن های عروسی و محلی از مهم ترین جاذبه های ایلات و عشایر است. بارزترین مشخصه ایلات و عشایر شیوه زیست آنان است كه بر خلاف یك جا نشینان روستایی و شهری، در كوچ و نقل و انتقال دایمی سیاه چادرها و رمه های خود هستند.

عشایر كوچ رو ایرانی كه یكی از جاذبه های مهم گردشگری فرهنگی به شمار می آیند در همه نقاط ایران، در حوزه های غرب و جنوب غرب، شرق و جنوب شرق، شمال غرب، شمال شرق و مركزی ایران ایلات و عشایر پراكنده شده اند که در این ایمیل نگاهی تصویری داریم به زندگی عشایر برخی مناطق ایران که به لحاظ حجم زیاد تصاویر، طی دو قسمت، شما دوستان آن را مشاهده خواهید کرد.



 لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکسها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture و یا Reload Image را انتخاب كنید

زندگی عشایر عرب خوزستان

عشایر عرب خوزستان از قبایل بسیار کهن و بزرگ عرب است که در حمیدیه، سوسنگرد، هویزه و شادگان اقامت دارند. این عشایر در ماه های اول سال برای استفاده از چراگاه های دشت های سوسنگرد به این منطقه می آیند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

زندگی عشایر دشت مغان

عشایر دشت مغان که زندگی خود را با خودکفایی مبتنی بر دامداری و کشاورزی و نیز ساده زیستی در دشت مغان ادامه می دهند، در نیمه دوم خرداد به منطقه باداگل کوچ می کنند. مدت اقامت این عشایر به مدت سه ماه است و پس از آن به سوی روستای خود در اردبیل بازمی گردند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

زندگی عشایر رائینی کرمان

عشایر رائینی کرمان از مهمترین عشایر تولید کننده پشم و کرک هستند که سالانه ٨٠٠ هزار راس بز کرکی در شهرستان بافت استان کرمان معمولا توسط عشایر این منطقه نگهداری می شود و الیاف تولیدی این نژاد کرک است که تنها نژاد دام کرکی کشور به شمار می آید.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

زندگی عشایر جوانرود

در استان کرمانشاه کوچ نشینی هنوز رواج دارد. عشایر جوانرود جاف، کلهر، قلخانی، سنجابی، گوران و کرند در این منطقه پراکنده شده اند. ایلات و عشایر کرد ایران نیز به عنوان حافظان آداب و رسوم و سنت های این قوم بزرگ از اهمیت خاصی برخوردار هستند و دارای جاذبه های گردشگری فراوانی هستند. جامعه عشایری جایگاه ویژه ای دارند. قوم کرد از لحاظ فرهنگی سابقه چشمگیری دارد. زبان، شعر، رقص، موسیقی، آداب و رسوم به جای مانده در این پهنه از سرزمین ایران قدمتی دیرینه دارند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

زندگی عشایر مرز نشین کرمانشاه

عشایر مرزنشین استان کرمانشاه زندگی خود را با خودکفایی مبتنی بر دامداری و کشاورزی و نیز ساده زیستی ادامه می دهند.

گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

زندگی عشایر مشگین شهر

عشایر مشگین شهر زندگی خود را با خودکفایی مبتنی بر دامداری و کشاورزی و نیز ساده زیستی ادامه می دهند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

زندگی عشایر آذربایجان در دامنه کوه سهند

همزمان با فرا رسیدن خرداد، آخرین ماه فصل بهار عشایر آذربایجان برای گذراندن تابستان به ییلاق های خود در دامنه کوه سهند کوچ می کنند و تا اوایل پاییز در آنجا زندگی می کنند. عمده درآمد آنها از دامداری، پرورش گاو و گوسفند و فروش شیر دام های خود به کارگاه های فصلی لبنیات است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

زندگی عشایر دشت لالی

بخش لالی از دیرباز زیستگاه بشر بوده و در سده های اخیر، به عنوان منطقه گرمسیری و قشلاقی بختیاری های کوچ رو، بویژه شاخه های هفت لنگ بختیاری، اعتبار و ارزش بیشتر یافته است. قدیمی ترین آثار سکونت انسان در نجد ایران در غار پبده در شمال لالی کشف شده است یا این که لالی بخشی از اولین حوزه شناخته شده نفت در ایران به شمار می آید و از این رو، در دهه ۳۰ یکی از حوزه های فعال استخراج نفت بوده است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 


منبع تصاویر: خبرگزاری مهر
باز نشر: گروه پرشین استار

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


یک ايرانی برنده جايزه معتبر بين المللی "رابينويتز – کاپلان برای نسل آينده در حفاظت از گربه سانان Rabinowitz-Kaplan Prize for the Next Generation in Wild Cat Conservation" در سال 2012 شد. محمدصادق فرهادی نيا در مهرماه سال جاری به عنوان برنده اين جايزه ارزشمند در سال 2012 انتخاب گرديد. اين جايزه که از سال 2007 توسط موسسه پانترا از آمريکا اهدا مي شود، هر سال به تنها يک نفر از سرتاسر دنيا که جوانتر از 40 سال بوده و فعاليتهای زيادی در زمينه حفاظت از گربه سانان انجام داده است، اعطا مي شود. به نقل از وب سايت مؤسسه پانترا، "اين افراد معمولا نماينده نسل آتی دانشمندان، متخصصين امور حفاظتی، سياست گذاران، طراحان و سياستمدارانی هستند که کمک کننده برای تضمين آينده حفاظت از گربه سانان هستند. اين افراد به شيوه ای مؤثر، تلاش های خستگی ناپذيری انجام داده و می دهند تا گربه سانان حفاظت شوند". مسئوليت بررسي اين جايزه برعهده تيمي از برترين متصصين حيات وحش دنيا از سازمانهای مختلف بخصوص اتحاديه جهاني حفاظت مي باشد و از همين رو، متخصصين مختلفي از سرتاسر دنيا که تلاشهاي زيادي در زمينه حفاظت از گربه سانان نموده اند براي دريافت آن کانديد مي شوند. در سال گذشته يکي از اساتيد دانشگاه آکسفورد موفق به کسب چنين مهمي شد و در سال جاري براي نخستين بار يک نفر از ايران و غرب آسيا، برنده اين جايزه ارزشمند و معتبر بين المللي گرديد.

 اطلاعات تکميلی در وب سايت www.panthera.org

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

امیدی که پروتکل مونترال به جهانیان داد

    هفته گذشته، پروتکل مونترال، جشن بیست و پنجمین سال موجودیتش را برگزار کرد؛ پروتکلی که در 16 سپتامبر سال 1987 در مونترال کانادا از تصویب حدود 50 کشور جهان گذشت تا بلکه بتوانند با رعایت برخی تمهیدات فنی و مدیریتی، از تخریب بیشتر لایه اوزُن جلوگیری کرده و بدین ترتیب، این مهم‌ترین و حیاتی‌ترین سپر دفاعی نیوار (اتمسفر) را در برابر آثار خطرناک گروهی از پرتوهای خورشیدی (مانند ماوراء بنفش) مجدداً ترمیم کرده و محافظت کنند. در آن زمان، یعنی در سال 1985 گروهی از دانشمندان انگلیسی، به صورتی کاملاً تصادفی دریافتند که مساحت قابل توجهی از لایه اوزن در منطقه جنوبگان (قطب جنوب) به شدت تخریب شده و بیم آن می‌رود تا با گسترش این حفره، حیات همه‌ی زیستمندان ساکن در کره زمین به مخاطره افتد. آنها اعلام کردند گازهای کلروفلوئوروکربن (FCKW) که اثر گلخانه‌ای دارند، مسبب ایجاد این سوراخ مرگ‌آور هستند؛ گازهایی که عمدتاً موارد مصرف آنها در یخچال‌ها و دیگر سازه‌های سرمایشی‌، برخی افشانه‌ها و مواد ضد عفونی‌کننده بود. وضعیت چنان بحرانی می‌نمود که گروهی از دانشمندان به صراحت اعلام کردند در صورت تداوم روند کنونی، گازهای کلروفلوئوروکربن‌ قادرند تا سال ۲۰۵۰ لایه اوزن را کاملاً نابود کرده و رخداد سرطان پوست را از آستانه‌ای خطرناک و برگشت‌ناپذیر عبور دهند.
    از همین رو، اهمیت این کشف چنان بود که بلافاصله رهبران جهان در سازمان ملل متحد تلاش کردند تا معاهده‌ای را برای مهار این بحران مرگ‌آفرین به امضا برسانند؛ معاهده‌ای که به رغم بدبینی‌های اولیه و معمول، توانست به تدریج سودمندی‌های خود را به نمایش نهاده و به سرعت شمار کشورهایی را که از آن حمایت کردند به 197 برساند. از جمله، جمهوری اسلامی ایران هم یکی از نخستین کشورهایی بود که در سال 1989 به امضاء کنندگان این پروتکل مهم پیوست تا در اجماعی کم نظیر، کشورهای جهان بکوشند با کاهش کاربرد گازهای کلروفلوئوروکربن، نسبت به ترمیم حفره‌ی ایجاد شده در لایه اوزن اقدام کنند. موضوعی که برای ایران یک
 تقدیرنامه از سوی سازمان ملل را هم در سال گذشته به همراه داشت.
    خوشبختانه آن چه که مبارزه با بزرگ‌تر شدن حفره لایه اوزن را آسان‌تر می‌نمود، هم شناخت علت این پدیده بود و هم آگاهی از روش‌های ترمیم آن؛ چرا که از همان ابتدا معلوم بود چه گازهایی را باید جایگزین گازهای مخرب کرد. به موازات آن هم تلاش شد تا در محصولات جدید، مواد تخریب‌کننده لایه اوزن کمتر استفاده شود. چنین است که مطابق گزارش رسمی سال 2009 برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد (UNEP)، در طول حدود دو دهه پس از تصویب پروتکل مونترال، استفاده از مواد مخرب لایه اوزن در محصولات جدید در سراسر دنیا، 
حدود ۹۷ درصد کاهش یافت ؛ دستاوردی که سبب شد، نه تنها گسترش حفره در لایه اوزن متوقف شود، بلکه اینک وضعیت این حفره به مراتب بهتر از سال 1985 است و دانشمندان پیش‌بینی کرده‌اند که با ادامه این روند و اتحاد و هم‌افزایی ایجاد شده بین 197 کشور عضو این پروتکل، تا نیمه‌های قرن جاری، لایه ‌اوزن کاملاً ترمیم خواهد یافت.
    و این همان درس و امیدی است که اجرای دقیق ضوابط پروتکل مونترال در بین طرفداران محیط زیست در سراسر جهان ایجاد کرده است؛ زیرا وقتی بشر ثابت می‌کند از این توانایی و هم‌افزایی برخوردار است تا در اجماعی خیره کننده، دولت‌های 
197 کشور از مجموع 234 کشور موجود در کره زمین را گرد یک میز جمع کرده و آنها را وادارد تا سیاست‌های تجاری خود را به نفع پایداری زیست در زمین و ترمیم لایه اوزن تغییر داده و اصلاح کنند؛ به همین ترتیب هم، اگر بخواهند می‌توانند بر دیگر بحران‌های محیط زیستی از جمله تغییر اقلیم، جهان گرمایی، کمبود آب شیرین، گسترش سلاح‌های هسته‌ای و تشدید بیابان‌زایی نیز غلبه کنند.
    
انشاالله ...

منبع: http://darvish100.blogfa.com/post-2250.aspx

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره نقش شکارچیان در پایداشت گونه ها و زیستگاه ها
انصاف بده کدام مخرب تر بحال زیستبوم کشوریم؟


 

 

 بزرگنمایی
 كوشان مهران : در سال 1914 ( نخستین سال جنگ جهانی اول) نبرد تاننبرگ در لهستان تحت اشغال روسیه تزاری به راستی آبرو ریزی بزرگی برای آرتش روسیه بود. در برابر تلفات ده هزار نفری آرتش آهنین امپراتوری آلمان(رایش دوم) به فرماندهی فیلدمارشال هیندنبورگ ، تلفات روس ها به حدود نیم میلیون نفر رسید و با شروع نبرد در کرانه های دریاچه مازوری تسلط روسیه بر بخش بزرگی از لهستان خاتمه یافت. یکی از مناطق تحت سیطره آرتش آلمان جنگل باستانی و شکارگاه کهن بیالووزیسکایا بود که به عنوان آخرین پناهگاه بیزون اروپایی قرن ها تحت مدیریت و حفاظت قرار داشت.

در قرن چهاردهم یکی از پادشاهان دودمان پیاست لهستان شکار بیزون و گاو وحشی اوروش را در این جنگل ممنوع نمودند و در قرن شانزدهم هم پادشاهانی چون زیگموند دوم این فرامین را تجدید نمودند. هرچند سابقه چندین قرنی حفاظت نتوانست از کاهش شدید گونه گاو وحشی اوروش در قرن شانزدهم و شکار آخرین نمونه ماده بدست یک شکار دزد در سال 1627 جلوگیری نماید ولی توجه ویژه به این زیستگاه جنگلی در کنار پاسداشت گونه هایی چون بیزون و گوزن الک اروپایی باعث پاسداشت یکی از آخرین نمونه های جنگلی نسبتا بکر و دست نخورده اروپا گردید.

اما همواره مدیریت شکارگاهی برای تمامی زیستکندان یک زیستبوم مناسب نیست. پس از پایان طغیان آزادی خواهانه لهستان برای رهایی از قید روسیه تعداد بیزون ها به 800 سر کاهش یافت و به همین دلیل تزار الکساندر دوم فرمان نابودی تمامی گوشتخواران جنگل( گرگ، سیاه گوش و خرس) را برای افزایش جمعیت بیزون ها صادر نمود. هرچند تا اواخر قرن نوزدهم تنها معدود سیاه گوش و گهگداری گرگ در جنگل وجود داشت ولی به دلیل افزایش شدید جمعیت گوزن های سرخ فشار بر منابع غذایی بیزون ها افزایش یافت.

پس از ورود آرتش آلمان به زیستگاه جنگلی بیزون ها افسران علاقه مند به شکار پیشنهاد ممنوعیت شکار بیزون را داده و این قانون به شیوه آلمانی وار و بدور از اغماز اجرا می گردید ولی در سال 1918 و شکست و عقب نشینی آلمان در کنار سربازان بی نظم ، مردم محلی نیز از این فرصت برای شکار دزدی استفاده نموده و با وجود تلاش دولت نوپای لهستان آخرین نمونه بیزون در سال 1923 شکار شد.

پس از توافق محرمانه هیتلر و استالین بر سر حمله دو جانبه به کشور لهستان و اشغال جمهوری های بالتیک( لیتوانی، لتونی، استونی و خلیج کارولی فنلاند) بوسیله روس ها، مجدد وضعیت جنگی در این جنگل حکمفرما شد. آلمان ها به شدت از شکار بیزون در بخش اشغالی خود جلوگیری نموده ولی فرماندهی آرتش سرخ با تیرباران سربازان متخلف که برای نمونه یک بار در برابر یک بیزون شکار شده، سه سرباز متخلف تیرباران شدند، به شیوه ای قابل درک برای روس ها به حفاظت همت گماشتند.

در اوایل قرن شانزدهم از کوه های آلپ شرق فرانسه و شمال ایتالیا و جنوب آلمان و سوئیس و تیرولی اتریش گونه آیبیکس اروپایی به فراوانی وجود داشت ولی به تدریج با رواج سلاح گرم و پیشرفت فناوری های شکار و جوامع انسانی سال به سال از تعداد و قلمرو پادشاه آلپ کاسته شد و در اواخر قرن هفدهم نسل این گونه در کوهستان های تیرولی اتریش نابود شد. در نیمه دوم قرن هژدهم آکادمی علمی پادشاهی پیه مونت به نابودی قریب الوقوع آیبیکس در کوه های آلپ این منطقه هشدار داد. ( پس از سقوط امپراتوری روم تا سال 1860 شبه جزیره ایتالیا به شاهزاده نشین ها و جمهوری های کوچک و بزرگی چون ونیز، دو سیسیل پیه مونت تقسیم شده بود. در سال 1821 تنها تعداد 50 تا 60 سر در منطقه ای کوهستانی بنام گران پارادیزو( بهشت بزرگ ) برجای مانده و در این سال یک شکارگاه سلطنتی برای پاسداشت و بقای این گونه ایجاد گردید و در سال 1836 مجدد قانون بر اهمیت این زیستگاه منحصر بفرد در اروپا و دنیا برای بقای آیبیکس ایتالیا تاکید نمود. ولی با همه تمهیدات هنوز شکار دزدان دزدانه به شکار می پرداختند تا اینکه در سال 1856 ویکتور امانوئل دوم نخستین پادشاه ایتالیای یکپارچه در سال 1860 که از دوست داران دلباخته شکار بود زیستگاهی در حدود هفتاد هزار هکتار را به عنوان شکارگاه سلطنتی آیبیکس اروپایی مشخص و با استخدام شکار دزدان و شبانان محلی به عنوان شکاربان و نظارت بر عملکرد آنها باعث افزایش تعداد این گونه تا حدود سه هزار سر در اواخر قرن نوزدهم گردید. در هر فصل شکار خاندان شاهی ایتالیا و مهمانان بین صد تا صدو بیست آیبیکس نر را شکار می نمودند و در سال 1922 ویکتور امانوئل سوم( نوه ویکتور امانوئل دوم) از حقوق درباری بر این منطقه دست کشیده و نخستین پارک ملی ایتالیا در سال 1922 در گران پارادیزو با هدف احیای این گونه در زیستگاه های آلپی ایتالیا ایجاد شده و در دوران موسولینی بویژه دهه 1930 به شدت بر حفاظت و احیای این زیستگاه و گونه شاخص آن یعنی آیبیکس تاکید می گردید.

اقوام روزگار به اخلاق زنده اند

شکار و طبیعت مهر ۱۳۴۳ صفحه ۱:

با مراعات جنبه های مروت و انصاف و درنظر گرفتن مراتب فضیلت و اخلاق در امر شکار پایه های این هنر اصیل تا عالیترین مدارج اخلاقی بالا می رود و با احساس عطوفت نسبت به شکار علیرغم تعداد قابل ملاحظه شکارچیان و فدرت کشندگی سلاح های آتشین موازنه و تعادل حیوانات وحشی کاملا حفظ می شود و گاهی با توجه به کمبود علوفه و خشک سالی ها و سرد مهری برف و بوران ها و بی پناهی این جانداران زیبا لازم می شود که به شکارچی اجازه بیش از حد نصاب شکار را داد و یا اینکه زمان فصل مجاز را تمدید نمود ولی بهرصورت و بهرحال شکارچی خرفه ای بی انصاف که از شقی ترین مخلوقات خاکی است حق استفاده از این لذا معنوی را ندارد.

او نمونه شقاوت و شرارت است و عرصه طبیعت و استفاده از زیبایی های آن جولانگاه این اشقیا نمی تولند باشد، او بی انصاف است و بی انصافی در همه حال و همه کار مذموم و ناپسند است، او در حقیقت به شکار نمی رود و شایستگی این کار را ندارد، او نمی تواند بفهمد بفهمد که نسل های آینده و همه کسانیکه از این ورزش اصیل لذت می برند فراخور لیاقت و استطاعت خود بایستی از آن استفاده نمایند.

شکارچی حقیقی شجاع، زئوف و مهربان است او سمبل آزادی و آزادگی است و طبیعت و راز های آن را درک می کند و انچه را که به طبیعت تعلق دارد دوست دارد، خوب می اندیشد و درست استدلال می کند و افکارش همپایه ارتفاعات قللی که پا بر سر آنها می گذارد منیع،آزاد و وارسته است. شکارچی اصیل با مروت و با انصاف بوده و همچون آزادمردان به میدان مبارزه می رود و به شکاش اجازه می دهد که از همه شرایط طبیعی به منظور دفاع از خود اسنفاده نماید و آنگاه که طبیعت به عللی قدرت دفاع را از حیوان سلب نموده باشد شکارچی اصیل با اتکا به مناعت طبیعی که لازمه این ورزش است از شکار حیوان بیچاره که احیانا باری در دل و یا بره و میشی در پس و پیش دارد چشم می پوشد و به لذت تماشای اندام زیبای انان اکتفا می نماید.

در چند مدت گذشته هجمه نابجایی دربرابر جامعه شکارچیان و نه شکارکشان شکل گرفته که هدف واقعی آن منحرف نمودن افراد از زدن چوب حراج بر عرصه و اعیان زیستگاه ها همچون واگذاری های گسترده مناطق و حتی پارک پردیسان و بخشی از دانشکده کشاورزی کرج است.چرا در همین منطقه دنا نسل قوچ اصفهان نابود شد چون در کنار شکار قاچاق قطع ارتباط زیستگاه های این گونه مهاجر به دلیل جاده کشی و تغییرکاربری زیستگاه ها باعث نابودی نسل این گونه گردیده است.خون آشام معرفی کردن شکارچیان و تیلیغات ناگهانی و گسترده گیاهخواری را می توان بهانه هایی عوام پسند برای ایجاد رویکرد منفی نسبت به شکارچیان واقعی دانست.در تمام کشورهای متمدن مدیریت شکار صدها سال سابقه داشته و اکنون از دیدگاه اقتصادی و کارآفرینی بسیار حائز اهمیت است که یکی از کاراترین نمونه ها بریتانیا و سوئد می باشد.

یک شکارچی واقعی خود در درجه نخست پایبند اخلاق حرفه ای است. یکی از شکارچیان معروف انگلیسی( جیمز کوربت) در شمال هند درپی ببر آدمخوار معروفی بود و پس از مدت ها او را خوابیده یافت. با وجودی که چندین بار از تیررس او خارج شده بود ولی راضی به تیراندازی به جانور خوابیده نشد بلکه با سوت او را بیدار کرده و آنگاه شلیک نمود.( و همین منش و کردار در شکارچیان اصیل ایرانی و نه شکارکشان نوکیسه وجود دارد.)

در نقطه نقطه جنگل های آمریکا و خلنگزار های اسکاتلند شکاربان وجود نداشته و بویژه در آمریکا قانون اساسی بر اساس زمان تصویب که در کوران جنگ های استقلال از بریتانیا بود داشتن سلاح را برای افراد مجاز دانسته است.

پس چرا جمعیت کبک چیل اسکاتلند و گوزن دم سپید آمریکا جز در مواردی خاص چون بیماری و خشکسالی ، پایدار و سالم می باشد؟در بسیاری از کشورها مدیریت شکار و حفظ محیطزیست دو مقوله جدا از هم نیستند.

با غش و ضعف کردن و اشک تمساح ریختن و عشوه های شتری و ...، تنها پول ها را به عنوان آموزش جوامع محلی ( بشیوه ای غیر کارا و تنها برای تبلیغ و استفاده شخصی) و مقاله نویسی و انجام پروژه( ارزیابی و آماده سازی زون گردشگری حکیم فرموده )  بالا می کشند و چشم بر واگذاری مناطق می بندند.شکارچی قاچاق محلی پازن و آهو و خرس منطقه را نابود کرد ولی فلان شخص با یک حرکت قلم سدی بر رود زده و کل زیستبومی را به دلیل تغییر رژیم آبی نابود کرده و یا هزاران هکتار مرتع را به عنوان خودکفایی در تولید گندم به دیمزار های کم بازده بدل می کند.

چه کسی بیشتر ریشه بر تیشه محیط زیست می زند؟

شاعر شیرین سخن اینگونه سروده است

ای مفتــــــــی شهـــــــــــر از تــــــو بیــدارتـــــریــــم          بــا ایـــــن همـــــه مستی ز تــــو هشیارتـــــریــــم
تـــو خـــون کســــــان نوشـــــی و مــــا خـــون رزان          انصـــــــــــاف بـــــــــــده کــــــــــــدام خونخــــوارتریم

حال با وضعیت مناطق واگذار شده و پژوهش های انجام شده چون نگهداری سه سر گورخر در فنس بدون حضور نریان و انتظار زادوولد و دیگر سیه کاری ها باید اینگونه سرود:

 

ای منطقه فروش، ما ( شکارچیان خردمند) از تو بیدار تریم
با این همه خیانت و در بهترین حالت چشم بستن از تو هشیار تریم
تو بمو و خجیر و کلاه قاضی می فروشی و ما شکار می کنیم
انصاف بده که کدام مخرب تر بحال زیستبوم کشوریم؟


نوشته شده در ساعت 09:35:32 , مورخ 09/07/1391
کد خبر : 91071022

منبع: http://isdle.ir/news/index.php?news=8797


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

وشته شده در ساعت 09:55:21 , مورخ 08/07/1391
کد خبر : 91071020
منبع: http://isdle.ir/news/index.php?news=8795

مقاله محمد علي اينانلو درباره علل کشته شدن محیطبانان و شکارچیان
آری برادر! این چنین است که کشته می شوید...


 

 

 بزرگنمایی
محمد علي اينانلو

  

تنها راه نجات و حفاظت طبیعت ایران، گفتگوی صریح و صادقانه با مردم، ارتباط درست و صمیمانه با مطبوعات و رسانه ملی و اجرای سریع و صحیح، عادلانه و بی شائبه اصل 44 قانون اساسی است.

  قوانین و مقررات سازمان حفاظت محیط زیست می بایست هر چه زودتر بازنگری و به روز شود.

  مدیریت طبیعت می بایست مثل طبیعت، همزمان لطیف و خشن باشد، مدیریت طبیعت ایران نیاز به احساسات لطیف بیهوده ندارد.

  خانه از پای بست ویران است***خواجه در بند نقش ایوان است. یعنی که مدیران محیط زیست در اندیشه ندادن پروانه اند در حالیکه تفنگ ها در سراسر کشور شلیک می کنند.


  علاوه بر " عملکردها " می بایست " عمل نکردهای !" سازمان حفاظت محیط زیست نیز مورد بررسی قرار گیرد.

  این مطلب، صرفا یک مطلب کارشناسی است، لطفا بر نیاشوبید و واکنش سریع نشان ندهید.

  به جای فکر انحلال اداره " شکار و صید" باید در پی تقویت آن باشید چرا که نبض " کشتن"ها و " کشته شدن" ها در این اداره می تپد.

در زنجیره حیاتی، حیوانات در فضای صورتی رنگ والت دیسنی با صلح و صفا در کنار هم زندگی نمی کنند، آنها مجبور اند که همدیگر را بخورند.

  کشورهائی نظیر مجارستان و لهستان و رومانی و بلغارستان و سوئد و دانمارک سالیانه دهها هزار پروانه شکار صادر می کنند، بی آنکه تعداد حیات وحششان ذره ای کمتر شود.

  خانمهای مسنی که با چهره ای مهربان و چشمانی بیگناه در پارکها به کلاغها و گربه ها غذا می دهند در واقع حکم قتل بلبل ها را امضاء می کنند، چیزی در ردیف برخی از تصمیمات مدیران محیط زیست.

  تجربه نشان داده هر جا که شکارچی مجاز گشت می زند شکارچی غیر مجاز می گریزد.
 

خداوند همیشه نعمت منشاء اثر بودن را عطا نمیکند پس تا زمانیکه مسوولیتی دارید منشاء اثر باشید، درست بیاندیشید و درست عمل کنید.

  اجرای درست و بی شائبه اصل 44 قانون اساسی، اساسی ترین راه نجات محیطبانان از کشته شدن است.

  جوامع محلی و ایلی بسیار پیچیده اند، خون، خون دیگری درپی دارد، رسم "خون بس" هنوز در برخی از عشیره ها جاریست، جوانان را به جان هم نیاندازیم.

 

مقدمه


این مطلب بی تردید گروهی را خواهد آزرد چرا که گاهی پهلو به انتقاد می زند و اکثر ما علیرغم حرفهایی که میزنیم با انتقاد میانه خوشی نداریم، از آن میرنجیم، زود هم میرنجیم،گاهی نیز بر می آشوبیم و واکنش نشان میدهیم و اگر زورمان برسد تلافی میکنیم و گاهی هم "دوز" این تلافیها بسیار بیشتر از میزان انتقاد است اما باید نوشته می شد، یکصد و سیزدهمین محیطبان نیز کشته شد و لابد سیصد وشصت و ششمین "قاتل" نیز به قصاص محکوم خواهد شد هر چند که تعداد کشته شده های هر روزه اخبار رادیوها، تلویزیون ها و روزنامه ها آنقدر هست که یک کشته بیشتر در آنها تاثیری نداشته باشد اما سخت است خبر کشته شدن کسی را، کسانی را بشنوی که با او، با آنها روزهای متوالی در طبیعت به گشت رفته باشی از دیدن دشتی گسترده، رودی خروشان، آبگیری پر طراوت، آبشاری پیچان، پلنگی پنهان، یوزی گریزان، آهویی خرامان به هیجان آمده و در شبی تاریک و طولانی که ماه پنهان است و ستاره های درخشان همچون الماس در پهنه سپهر لاجوردین می درخشند دور آتشی زلال بنشینی و "او" در حالیکه برایت چای دودی ریخته و پیاله ای نیز خود در دستان زمختش می چرخاند برایت از کارهایش، هیجانهایش، کمبودهایش، امیدها و آرزوهایش بگوید و از کودک دوساله اش و از مادر پیرش که به عنوان آخرین آرزوی زندگی پای بوس ضامن آهو را می خواهد و حال می شنوی که مرده است، به همین سادگی، اتفاقی مکرر، کسی به شکار قاچاق رفته، محیطبان تعقیبش کرده، تیراندازی شده و تمام... می-اندیشی که کدام مصلحت است؟ مصلحت اندیشی که کسی، کسانی از مطلبت آزرده نشود، خشم نگیرد یا که به پشتوانه تجربه نیم قرن در طبیعت بودن راه هایی را میدانی که اگر به کار بسته شود شاید از تعدادی از این قتلها جلو گیرد، آیا می شد که "عبدالله" کشته نشود و " اسعد" محکوم به اعلام نباشد؟

خبر کشته شدن محیطبان "عبد الله یاری" در همدان، انعکاسی کم پیدا کرد، چند تن از همکارانش در مراسم شرکت کردند، مدیرش سعی کرد که در قطعه شهداء دفن شود، چند خبر کوتاه و چند مطلب احساساتی در روزنامه ها، همین و دیگر هیچ، همچنان که پیش از این نیز اتفاق افتاده بود، چند خبر و چند مطلب که همگی به "خود" موضوع پرداخته بودند بی هیچ کنکاشی در ریشه یابی و هیچ بحثی در چاره جوئی، آیا هیچ راهی نبود که "عبدالله" کشته نشود؟

این مطلب مستقیما به مدیریت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست می پردازد اما نه لزوما مدیریت فعلی شاید حداقل از بیست سال پیش به این سو، از زمانیکه تعداد محیطبانان شهید از صفر به ده و بیست و پنجاه و صد و سیزده رسید، تعداد نامعلومی نیز در زندان و محکوم به قصاص و دیه و تعداد نامعلومی نیز شکارچی کشته شده که به هر روی از جوانان همین کشورند و مسلما جریمه شان کشته شدن نبوده است. بی-تردید این مطلب گروهی را خواهد آزرد چرا که گاهی پهلو به انتقاد می زند و برخی از ما تحمل انتقاد را نداریم اما امیدوارم این "برخی" که شاید هم از مقامات باشند برخالف رویه معمول این بار برنیاشوبند، این مطلب را یک نظر کارشناسانه تلقی کرده و آن ها نیز برای پیشگیری از قتل های بیشتر در پی چاره جویی باشند و بیاندیشند حتما راه هایی بوده است  که "عبدالله" کشته نشود و "اسعد" در زندان نپوسد، راههائی که پیش از این اندیشیده نشده، مسلما راه چاره بسیار است اما یکی از اصولی ترین و اساسی ترین راهها برای پیشگیری از درگیری ها اجرای درست، واقعی و به دور از شائبه اصل 44 قانون اساسی است.

معمولا برای قضاوت در مورد اشخاص، بیلان "عملکرد" آنها را در نظر می گیریم اما در این میان چیزی هم هست با عنوا ن "عمل نکرد!" که بی تردید آن نیز میبایست مورد ارزیابی قرار گیرد و در این مقال در مورد مدیران تصمیم گیر سازمان حفاظت محیط زیست هر دو در نظر گرفته شده است، کارهایی که این مدیران می-بایست انجام میدادند و نداده اند و کارهایی که نمی بایست انجام می دادند و داده اند که مجموع این "عمل کرد"ها و "عمل نکرد"ها، کار سازمان را به این وضعیت اسف انگیز کشانده که مجبورند برای چرخش امور سازمان دست به فروش پارک پردیسان بزنند.


به نام خدا

خبر خیلی کوتاه بود و در هیاهوی المپیک گم شد "یک محیط بان در همدان کشته شد" آهی و افسوسی و طبق معمول چند مطلب احساساتی در روزنامه ها و دیگر هیچ. محمد بنا  تا اطلاع ثانوی قهرمان ملی شد. یوسف کرمی خراب کرد. حق عبدولی را داوران خوردند اما مقامات بلند مرتبه کشور دستور دادند که او را هم طلائی کنند و برابر دیگران که مدال طلا گرفتند تشویق شود، که حق هم همین بود. رباط  صلیبی، کشتی گیر ما پاره شد اما باز هم با غیرت و همت مثال زدنی به کشتی ادامه داد و همه تحت تاثیر قرار گرفتند. چرا که مایه گذاشتن از جان در راه انجام وظیفه واقعا مقدس است و مردم را تحت تاثیر قرار می دهد و این محیطبان هم همین کار را کرد. جانش را گذاشت اما بدون هیچ بازتابی. آیا حقش کمتر از حق "عبدولی" بود و یا اینکه دهندگان طلا به عبدولی می توانستند از پوشش رسانه ای  بهتری بهره مند شوند به امید آینده ای  بهتر، وزارتی، وکالتی، سفارتی. البته اندیشیدن به آینده بهتر، حق هر کسی است. اما در این میان حق "عبدالله" کجا رفت؟ آیا حق بنده خدا کمتر از حق بنده ولی است؟ بگذریم. 

خون این جوان بد جوری اذیتم میکند. همه مردم ایران از طریق تلویزیون در جریان قهرمانیهای  المپیک قرار گرفتند اما چند نفر، تنها چند نفر از طریق تلفن خبر قتل محیطبان را شنیدند، گریستند و نوشتند و در تشییع جنازه غم انگیزش شرکت کردند. اما کودک دو ساله عبدالله هیچیک را نشنید چرا که مادر داغدار در داغ شوی، با چشم اشکبار به وظیفه لایزال مادری خود عمل می کرد. در گوش کودک تازه ی، تازه بی پدر، لالائی میخواند، خبر خیلی کوتاه بود و در هیاهوی المپیک گم شد:
محیطبان "عبدالها یاری" سرپرست منطقه حفاظت شده خان گورمز همدان طی یک درگیری با شکارچی غیر مجاز کشته شد.

همچنان که خبرهای پیشین چند روزی هیجان ایجاد کردند و رهاشدند، محیطبانی که در خراسان کشته شد،  دیگری در سمنان و دیگری و دیگری و دیگران در سراسر کشور و آن دیگری که کشته نشد، کشت و حالا دارد در زندان یاسوج می پوسد و دلخوشی اش اینکه گاهی از زندان به من و دیگری تلفنی بزند و درد دلی و گریه ای که: به خدا فقط ده روز بود عقد کرده بودم و چه آرزوها و چه ها که در دل و در سر داشتم، راستی الان چند نفر از احوال "اسعد تقی زاده"، خبر دارند در زندان یاسوج، مگر در اعتراض به حکم اعدام همین محیطبان نبود که مقاله های سوزناک نوشته شد و سایتها و راه پیمائیها و تجمعها و .... پس چه شد؟ چرا رها شد، چرا فراموش شد، چرا آتش هیجان ها خوابید؟ راستی چرا ملتی این چنین هیجانی هستیم؟ چرا ناگه جوگیر میشویم، گاو و ماهی را به هم می¬دوزیم، سر و صدا به پا می کنیم و بعدا انگار نه انگار که نه خانی آمده و نه خانی رفته، انگار نه انگار که برای محیطبان یاسوجی این همه پستان به تنور چسباندیم انگار نه انگار که آن  همه سر و صدا کردیم. ای شمایی که آن همه مقالات سوزناک نوشتید، سایت راه نداختید، امضاء جمع کردید، تف و لعنت کردید، راهپیمائی راه انداختید، آیا می دانید که "اسعد" دارد در زندان یاسوج می پوسد؟ به همین زودی یادتان رفت؟ آن همه هیجان، آن همه احساس و دلسوزی ...

دستم به نوشتن نمیرود اما خون این جوان و جوانهائی که پیش از او کشته شدند و محکومیت اعدام دیگری، قلم را بدون من روی کاغذ می دواند، آخر بنویسم که چه؟ با امید به چه نیتجه ای، مگر بیست سال پیش ننوشتم و رئیس، زنگ نزد که: "من در این مجله را تخته می کنم!" منظورش مجله شکار و طبیعت بود که آن زمان سردبیرش بودم و مطلبی نوشتم "امکان اجرای قانون"، نمی دانم این جمله از کیست، بسیار پر معناست : "قانونی را که نمی توایند اجرا کنید وضع نکنید" من هم همین را نوشتم، آن زمان یعنی در سال هفتاد و یک -درست بیست سال پیش- تعداد کمی محیطبان و شکارچی کشته شده بود اما من به عنوان کسی که عمرش را در طبیعت سر کرده  و با زیر و بالای آن آشناست هشدار دادم، می دانستم که وضع مقررات ناپخته و غیر کارشناسانه خطرناک است، واضعینی که در اتاق¬های راحت ریاست و مدیرت و معاونت در امانند، اما مجری همان قانون  یعنی محیطبان در خطر، در طبیعتی خشن که "واضعین" هرگز آن را تجربه نکرده¬اند.

در آن زمان تعداد کمی محیطبان و شکارچی کشته شده بود اما مسئولان اسبق و سابق و لاحق  بی توجه به هشدارها راه خودشان را رفتند و می روند و اینگونه است که با قتل عبدالله یاری، تعداد محیطبانان شهید یکصد و سیزده نفر و به قولی تعداد شکارچی کشته شده سیصد وشصت و پنج نفر، تعدادی نیز از هر دو طرف در زندان و محکوم به دیه و در انتظار اعدام در یک قدمی چوبه دار، و جالب تر از همه واکنش همکاران خودم بود که ای قاتل، ای جانی، ای شکارچی! تو داری از شکار و شکارچی طرفداری می کنی و با این طرفداری اگرخودت هم اسلحه را کنار گذاشته باشی ترویج قتل و کشتار می¬کنی، مقالاتی به شدت احساساتی البته از سر دلسوزی اما کاملا غیر کارشناسانه و جالب اینکه برخی از مقامات محیط زیست هم که شاید میتوانستند کاری بکنند از ترس همین قلمهای دلسوز احساساتی کاری نکردند و اینگونه شد که همواره احساسات، منطق را تحت الشعاع قرار داد و به جای اینکه علت قتل محیطبان کارشناسانه ریشه یابی شود و چاره ای پدید آید در لفافی از حرف های سانتی-مانتال مقطعی گم شد و بی آن که علتها واکاوی شوند مثل هر تب تند دیگری زود به عرق نشست. و اما در این مطلب به هیچ وجه در پی گله گذاری و ذکر مصیبت و پرداختن به گذشته نیستم. حتی این مطلب یک مقاله انتقادی هم نیست، لطفا دوستان طبق معمول بر نیاشوبند و دست به تهدید و تحریم نزنند فقط کمی بیندیشند ضرر ندارد، این مطلب یک مطلب صرفا کارشناسی است و برآمده از دل نیم قرن تجربه در بیابان، ای کاش که اینطور نبود اما خون "یاری" و محکومیت اعدام "تقی زاده" و چند تن دیگر موجب نوشتن این مطلب است.

لطفا بیائید به جای احساساتی شدن برای یکبار هم که شده بی¬طرفانه، عاقلانه، موشکافانه و کارشناسانه به موضوع نگاه کنیم، به جای "معلول" این بار"علت" را دریابیم، علت قتل محیطبان. حال ببینیم که برای این تحقیق چه داریم:

1. علت همه قتل ها : "شکار غیر مجاز"

2. آمار رسمی یکصد وسیزده محیطبان شهید.

3. آمار غیر رسمی، سیصد و شصت و پنج شکارچی کشته شده.

4. آمار اعلام نشده، تعداد محیطبان زندانی و محکوم به اعدام و دیه.

5. آمار اعلام نشده، تعداد شکارچی محکوم به قصاص و زندان ودیه.

ای کاش که به آمار و گزارشهای این قتلها که در سازمان محیط زیست مضبوط است دسترسی داشتم، آنگاه با نگاهی دقیقتر می توانستم تک تک آنها را واکاوی کنم، در هر حال با همین داشته های کم، مطلب را می شکافیم، اما نه مفصل بلکه خلاصه و مجمل. چرا که حوصله این چنین مقالی از حوصله روزنامه و خواننده خارج است، آماده ام  تا موضوع را در یک جلسه کارشناسی با حضور کارشناسان، مسئولان محیط زیست، رسانه ها و حتی مجلس و دیگر و دیگران به بحث بگذارم، شاید که راهی باشد برای پیشگیری از قتل های بیشتر و مسلما "در این شکافتن موضوع، اول از خودمان آغاز می کنم – از رسانه ها و رسانه ای ها  چرا که اول باید سوزن را به خودمان بزنیم تا بعد دیگران نیش جوالدوز را تاب بیاورند، نقش ما در این قتلها و شاید پیشگیری از آنها چه حد بوده است؟ :

الف- رسانه ها :

مروری در پرونده قتل محیطبانان، بخصوص در بیست سال گذشته، تنها تعدادی مطلب و مقاله احساساتی به دست میدهد در طعن و لعن شکار و شکارچی و مقداری حرفهای احساساتی بی هیچ ریشه یابی و تحقیق و علت و معلول و راه حل و غیره  و بعد فراموشی و نسیان و سپردن موضوع به عهده تعویق تا قتلی دیگر و احساساتی شدن از سر نو تا اطلاع ثانوی، واقعا وظیفه حرفه ای رسانه و رسانه ای چیست؟ نمی خواهم درس مطبوعات بدهم اما این وظیفه هر چه که باشد گرفتار شدن در جو هیجان موجود و هیجانی شدن مقطعی نیست، یک رسانه ای حرفه ای بی تردید می بایست از موضعی بالاتر از مردم عادی به قضایا بنگرد، حتی گاهی می بایست هیجان را بخواباند نه که به آن دامن بزند چرا که این هیجانی شدن، گاه نتیجه عکس می دهد، چنان که در موضوع "اسعد تقی زاده" نتیجه عکس داد و احتمال رضایت خانواده  مقتول را به تعویق انداخت و در این میان مدیر کل حقوقی سازمان حفاظت محیط زیست هم به کمک رسانه ها  و رسانه ای های غیر حرفه ای آمد و با "اراذل و اوباش" خواندن خانواده مقتول در یاسوج عملا امکان هر گونه رضایت و مصالحه ای را زیر سوال برد. در حالیکه خانواده "رضائی" در یاسوج خانواده ای سرشناسند، فرهنگی اند، خانواده شهیدند. حال، پسر جوانشان به هر دلیل با عده ای شکارچی همراه شده و تیر قضا به زندگی اش پایان داده، این دلیل نمی شود که این خانواده محترم را "اراذل و اوباش"  بنامیم، نتیجه همین میشود که شد؛ اسعد تقی زاده  پنج سال است که در زندان است، زیر چوبه دار بی هیچ نشانه ای از مصالحه ای، مادر مقتول رضایت نمیدهد، این خانواده از سوی روزنامه ها و کارشناسان کارنشناس احساس حقارت میکند، حق هم دارد، جوانش را از دست داده  و به جای دلجویی به او توهین هم شده است، اما با همه اینها من اطمینان دارم که خانواده محترم رضائی راضی به مرگ اسعد نخواهد شد. بپذیریم، واقعیت این است که رسانه ای های حرفه ای چه در مطبوعات و چه در رسانه ملی در زمینه طبیعت و محیط زیست بسیار کم داریم، آنها به مقوله طبیعت بیشتر به شکل سیزده بدر نگاه می کنند، بسیار احساساتی، زود تحت تاثیر قرار می گیرند. جو گیر می شوند و عجولانه می نویسند، می گویند و اظهار عقیده می کنند. "عقیده ای که بیشتر القائی است تا ذاتی و در این میانه به اصطلاح کارشناسانی که تنها در کلاس های دانشگاه درس طبیعت خوانده اند به کمک می آیند و به این جو ملتهب احساساتی دامن می زنند و با گفتن و نوشتن مطالب احساساتی و سانتی مانتال و مردم پسند با تاریخ مصرف کوتاه کار را بدتر می کنند؛ دوستان عزیز، سروران، کارشناسان و همکاران!

باور بفرمائید ما در دنیای کارتونهای والت دیسنی زندگی نمیکنیم  که در یک جنگل  رنگارنگ همیشه بهار همه موجودات از گوزن و ببر و آهو و پلنگ و میش و خرس و کبک و عقاب و قرقاول و شاهین و بلبل و سنجاب و خرگوش در یک فضای لطیف صورتی با هم آواز می خوانند و حرکات موزون انجام میدهند و از چشمه سفید برفی و زیبای خفته آب میخورند و هیچکدام نظر بدی به هم ندارند. ما در دنیای واقعی زندگی می کنیم که خداوند زنجیره حیات را آفریده است که دانشمندان به آن اکوسیستم میگویند و در این اکوسیستم طبیعت همه باید و مجبورند که همدیگر را بخورند و گرنه نظام هستی از هم میپاشد، آری عزیزانم  دنیای واقعی کمی خشن تر از دنیای فانتزی است. لطفا دقت کنید در این دنیای واقعی چشمان علفخواران در دو طرف سر قرار گرفته که اطراف را بپاید تا خورده نشود و چشمان گوشتخواران پهلوی هم و رو به جلو که مستقیم به دنبال شکار باشد؛ آخر من چه بگویم، این الفبای دانش قلم زدن درباره طبیعت است و در این میان اگر ما بخواهیم همه آنها را در یک صف قرار دهیم و نخواهیم که هیچیک دیگری را بخورد نظم هستی رابه هم زده ایم و اگر در مدیریت طبیعت احساساتی و غلط عمل کنیم آنگاه است که عبدالله و مجتبی کشته می شوند و اسعد پای چوبه دار میرود. چه بخواهید و چه نخواهید واقعیت این است. بی پرده بگویم در این چند سال به  جز  چند مطلب از "مژگان جمشیدی" که ریشه در ریشه یابی داشت مطلب دیگری از رسانه ها ندیده و نشنیده ام.

ب- مردم :

مردم ما هم که ماشاءالله احساساتی و زود رنج و جوگیر؛ زود و سریع و با درجه بالا تب میکنند و سریع هم عرق میکنند، تلفن میکنند، پیامک میزنند، گروههای مردم نهاد درست میکنند، در پارکها تجمع میکنند، راهپیما ئی میکنند، شعار میدهند، بعد هم خیلی زود متقرق می شوند و فراموش میکنند تا هیجانی دیگر، المپیکی، لیگ فوتبالی، استقلالی، پرس پولیسی ... راستی الان چند نفر از آنهائی که برای محیطبان زندانی تجمع کردند یادشان هست که "اسعد تقیزاده" در زندان یاسوج می پوسد؟ چند نفر ازآنها در میان هیاهوی المپیک به قتل "عبدالله یاری" واکنش نشان دادند؟ واقعیت این است که زود تب می کنیم و زود عرق.

ج – سازمان حفاظت محیط زیست:

نگاهی به آمار بکنیم، یکصد و سیزده  محیطبان شهید، در آمار کمی دقیقتر بشویم، از این صد و سیزده نفر چند نفر محیطبان معمولی و چند نفر از مقامات بالای سازمان هستند؟ حال درست در همین جا باز هم مطلب "امکان اجرای قانون" ، پیش می آید، از آنهایی که مقررات وضع میکنند هیچ نامی در میان کشته شدگان نیست، شهیدان فقط و فقط در پائین ترین سطوح طبقات اداری سازمان محیط زیست اند، یعنی محیطبانان ساده، حداکثر سرپرست پاسگاه، که در این میان در درگیریها محیطبانان ساده می کشند و به قصاص و دیه محکوم میشوند یا کشته می شوند؛ رده بعدی که گرفتار می شود روسای ادارات شهرستانها و یا مدیران کل استانها هستند که می-بایست به دادگاه بروند، خانواده محیطبان شهید را دلداری بدهند، خدمت ولی دم شکارچی کشته شده برای گرفتن رضایت ریش گرو بگذارند، در هزار توهای سازمان دوندگی کنند، به هزار و یک نفر رو بزنند تا پول دیه محیطبانشان را جفت و جور کنند و باز هم از این یکی نیاسوده، یکی دیگر، چرا؟ روشن است که عواقب این گرفتاری ها از سطح مدیرکل بالاتر نمی رود، واقعیت این است که در این میان "پوتین"، نقش مهمی بازی میکند، منظورم رئیس جمهوری روسیه نیست، منظورم پوتینی است که به پا می کنند؛ گفته ام و می گویم :"کسیکه در زندگی، پوتین به پا نکرده حق ندارد برای کسیکه دو ماه یکبار پوتین از پا در نمی آورد قانون وضع کند" و همین فرمول ساده یعنی پا کردن پوتین فرهنگ خاصی را داراست که از محیطبان ساده آغاز شده، از رئیس پاسگاه و رئیس اداره شهرستان   می گذرد و حداکثر به مدیرکل ختم می شود.

شاید به همین دلیل است، پرونده ای که در پاسگاه بیابانی تشکیل میشود، به شهرستان و بعد به مرکز استان می آید. به محض اینکه به سازمان مرکزی حفاظت محیط زیست میرسد دیگر یک پرونده سراسر احساس با واقعیتهای ملموس بیابانی که احتمالا با سواد کم اما خلوص و یقین بسیار نوشته شده نیست؛ در سازمان مرکزی تنها به یک "مورد" تبدیل میشود، حتی اگر یک محکومیت به اعدام باشد،  قانونی که بالاییها در اتاقهای در بسته گرم و نرم و راحت وضع  کرده اند و محیطبان میبایست در محیطی خشن  اجرا کند، ای کاش آنهائی که این قوانین را مینویسند پیش از نوشتن دو ماه، فقط دو ماه، در پاسگاه "زمان آباد و طرود و سرباز و سهرین" خدمت میكردند؛ در هوای شصت درجه بالای صفر یا بیست و سه درجه زیر صفر، با موتور سیکلت محیطبانی به گشت میرفتند و در درگیریهای احتمالی شرکت میکردند، گاه با بدن جمع شده از ترس تیر و مخفی شده در پشت سنگ به مقررات غیر قابل اجرایی که بخشنامه کرده اند میاندیشیدند، رها کنم .... این همه پُر چانگی که کردم، از سر درد روی کاغذ آمد، همان دردی که پردیسان نشینان باید در آن شریک باشند با محیطبانانی که در سختترین شرایط و با کمترین امکانات و در دورترین مکانها خدمت میکنند و سر آخر هم یا میکشند و یا کشته میشوند و عاقبت در دفتر مدیران به عنوان یک "مورد" بررسی میشوند.
واقعیت این است که سازمان حفاظت محیط زیست سازمان خاصی است، کارش با اکثر ادارات و وزارتخانه ها  فرق دارد، مسئولیت  آن هم مسئولیت خاصی است، فرق دارد با همه این ها.

کسیکه مسوول محیط زیست میشود، از رئیس گرفته تا محیطبان معمولی می بایست آدم خاصی باشد، علاوه بر عشق و علاقه و شناخت و علم مدیریت باید صاحب هزار و یک تخصص دیگر هم باشد و یا بر اساس نخستین اصل علم مدیریت می بایست از متخصیین بسیاری استفاده کند، از متخصص طبیعت و حیات وحش گرفته تا حقوق و جامعه شناسی و مردمشناسی و روانشناسی کلی و قومی و بین المللی و از همه مهمتر استفاده به جا و به مورد از آنها؛ هیچ تردیدی نیست که آمدن دانشگاهی ها به سازمان محیط زیست اتفاق میمونی است، بار علمی سازمان را بالا میبرد، همچنین آمار برخورداری سازمان از مدارک دانشگاهی را، اما در برخی موارد کافی نیست، بخصوص در معاونتها و ادارتی که نیاز به دانش و تجربه و تخصص توام دارد در غیر این صورت حداقل باعث خنده  می شود و این خنده در فرهنگ بیابان یعنی بی اعتمادی به "رئیس" و دستورهایش، حکایت مدیر کلی که از دانشگاه آمده بود و در هنگام بازدید، دلسوزانه و واقعا از سر اخلاص گفت که: "این حیوانها را نترسانید از شکمشان معلوم است که حامله اند!" غافل از اینکه "کل" ها تازه آب خورده بودند و برجستگی شکمشان از آب زیاد بود، دوم اینکه حیوانها با داشتن شعور و غریزه خدادادی برعکس ما انسانها همیشه حامله نمیشوند، بخصوص در تابستان، چرا که در این صورت باید در زمستان بزایند که در آن فصل بچه هایشان میمیرند، اضافه بر این "کل" اصولا نوع نر"کل و بز" است و تا  جائی که  تجربه و علم ثابت کرده نرها معمولا حامله نمی¬شوند!

از این دست مثالها در مدیریت محیط زیست بسیار است اما اکثر مدیران  سازمان این را نمیدانند و به همین دلیل است که شخصی مانند"دکتر صدوق" که عمری را علمی و عملی در طبیعت گذرانده از معاونت برکنار و شخصیتی دیگر که از دانشگاه آمده جایگزین میشود، بی تردید معاون فعلی محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان از نظر علمی شخصیت ارزشمندیست اما در جای خود، ایشان در همان پست آموزشی میتواند با تکیه بر دانش دانشگاهی منشاء اثر بسیاری باشند، اما محیط طبیعی، محیط خاصی است، به همان اندازهای که زیباست، خشن است، احساسات بیهوده را بر نمی تابد، احساساتی شدن در یک زمینه، پیامدی خشن در زمینه ای دیگر دارد که کشته شدن محیطبان یکی از آنها است. مدیریت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست ایران با این همه تنوع طبیعی و قومی و فرهنگی نیاز به سالها تخصص و تجربه  علمی و عملی دارد. گاهی بسیار خشن است و احساسات لطیف را بر نمی¬تابد.  به سرعت  از لطافت و زیبائی به خشونت میگراید و علاوه بر احساسات لطیف و تفکر ثواب و گناه احتیاج به تجربه¬های خاص دارد، به ویژه در زمینه شکار. در این زمینه می توانید از دانش و تجربه شخصی مثل مهندس "مزینانی" استفاده کنید که چم و خم کار را خوب میداند. سازمان می-بایست حتما از تجربیات چنین مدیرانی که در بدنه محیط زیست کم هم نیستند نهایت استفاده را ببرد و به جای فکر انحلال اداره "شکار و صید" میبایست در پی تقویت آن باشند چرا که نبض "کشتن" و"کشته شدن"ها در این اداره می تپد.

د – شکار

لطفا عصبی نشوید، سعی در ترویج کشتار حیوانات ندارم، قانون همه چیز را حساب کرده است. از خلاف و تخلف و جنحه و جنایت؛ از قتل گرفته تا تجاوز به عنف و لواط تا تخلفات رانندگی که همه آنها را به عنوان واقعیتهای موجود و معمول اجتماعی پذیرفته و به جای نادیده گرفتن سعی در قانونمندی آنها کرده، تخلفات، واقعیت¬های اجتماعی¬اند و تخلف در شکا ر نیز، اصولا مقوله "شکار" یک واقعیت اجتماعی در جهان است. یک پدیده واقعی اجتماع، چه بخواهیم و چه نخواهیم میلیون¬ها نفر در دنیا به شکار می¬روند حال کدام بهتر است؟ آن را نادیده بگیریم، صورت مسئله را پاک کنیم و با "انشاءالله گربه است" از کنار آن بگذریم و یا به عنوان یک واقعیت واقعی اجتماع بپذیریم؟ در صورت اول همین است که هست. یعنی به شکار میروند، حیوان کشته می-شود، درگیری میشود، شکارچی و شکاربان هم کشته میشوند، آیا بهتر نیست که این واقعیت را چه بد و چه خوب بپذیریم و سعی در قانونمندی آن کنیم و در این صورت مثل مسوولان محیط زیست ساده اندیش نباشیم، یک کلام، "پروانه شکار نمیدهیم"، همه تفنگ به  دستها تفنگهایشان را غلاف میکنند، بعد از مسواک، به پاپا و ماما شب به خیر میگویند و لالا میکنند و خواب رنگی می بینند، دشتهایی پر از آهو، صخرههایی مملو از کل و بز، کوههایی سراسر گله های قوچ و میش و یکی از مسئولان محیط زیست با چشمانی مهربان و حرکاتی آرام و موزون نی لبک میزند، در دستگاه شور، خیلی شور... پس چرا این همه آدم کشته می شود؟ کمی واقع بین باشیم، ندادن پروانه، ساده اندیشیها و وضع مقررات و قوانین غیر کارشناسانه راه  به جایی نمی برد؛ در صورت عدم اجرا،  قانون بی اعتبار میشود و در صورت اجرا، درگیری پیش  می آید، واقعیت این است، برخی از مردم به غلط و یا به درست شکارچی اند، ندادن پروانه فقط سازمان را  از یک درآمد مشروع که می تواند به حفظ محیط زیست کمک کند محروم میکند و از سوی دیگر آمار تخلفات را بالا میبرد؛ تخلفاتی که گاه منجر به درگیری، تیراندازی و قتل می شود. در ایران بیش از یک میلیون نفر اسلحه مجاز دارند و بسیاری نیز سلاح غیر مجاز، از یک سو جواز میدهید، سلاح شکاری مجاز به مردم میدهید، سهمیه فشنگ می دهید و از یک سو شکار را به بهانه حفاظت از حیات وحش قدغن میکنید؟ این یک بام و دو هوا چه معنایی دارد؟ آیا میدانید که در ایران چند نفر از فروشگاههای سلاح گرفته تا مهمات سازی و توریسم  و بلد محلی و راننده و غیره به صورت کاملا قانونی و حلال از طریق شکار ارتزاق میکنند؟ تکلیف آنها چیست؟ بهانه - از دلسوزی های سانتی مانتال که بگذریم- حفظ جمعیت حیات وحش است. ما هم قبول داریم شکار بی رویه جمعیت حیات وحش را به خطر می اندازد، اما آیا ندادن پروانه چاره کار است؟

مگر نه اینکه سازمان حفاظت محیط زیست هرگز برای پارکهای  ملی و پناهگاههای حیات وحش پروانه صادر نکرده است؟ در این صورت میبایست پناهگاهها و پارکهای ملی مملو از حیات وحش باشد. پس چرا نیست؟ چرا جمعیت قوچ و میش و کل و بز پناهگاه حیات وحش خوش ییلاق از پانزده هزار به زیر دو هزار رسیده است؟ چرا جمعیت حیات وحش پارک ملی گلستان از بیست هزار به دو هزار رسیده است؟ چرا موته، چرا پرور، چرا قمیشلو، چرا کلاه قاضی، چرا بمو، مگر در این جاها پروانه داده اید که جمعیت حیات وحشش این همه کم شده؟ از دیگر سو در ایران بالغ بر یکصد و هفتاد گونه پستاندار و بالای پانصد گونه پرنده زندگی میکند، در حالیکه حیوانات قابل شکار پستانداران کمتر از بیست گونه است که از میان آنها قوچ و میش از آمار بالاتری برخوردار است و از میان پانصد گونه پرنده  کمتر از پنجاه گونه آن قابل شکار است، اگر شکار به تنهایی عامل انقراض نسل حیات وحش است پس چرا تعداد حیوات غیر قابل شکار این همه کم شده؟ مگر روباه و شغال و گرگ و و کفتار و گورکن و فلامینگو و کاکائی و سلیم و چکاوک و عقاب و دلیجه و دیگر و دیگر حیوانات هم  قابل شکارند که تعدادشان به طرز محسوسی کم شده؟ خیر دوستان علت جای دیگریست و ندادن پروانه شکار نوعی ساده اندیشی، رفع مسئولیت و پاک کردن صورت مسئله است، و متاسفه نتیجه بی تردید آن کشته شدن "یاری" و "یاری ها" است.

بهتر است جغرافیای نگاهتان کمی گسترده تر باشد. مثلا کشورهای بلوک شرق سابق اروپا، نظیر مجارستان و لهستان و رومانی و بلغارستان و بالاتر از آنها سوئد و دانمارک و روسیه و کشورهای آسیای میانه و دیگران سالیانه هزاران هزار پروانه شکار صادر میکنند. بی آن که ذره ای از جمعیت شکارشان کم شود، در کانادا می توانید با خرید یک بلیت شکار صد و بیست دلاری ده گوزن شکار کنید بی آنکه خطر کم شدن جمعیت حیات وحش در پی داشته باشد، و سراسر سال میتوانید ماهیگیری کنید، پس عیب کار کجاست؟ مسلما صدور پروانه شکار نیست عیب کار در عمل نکردن سازمان حفاظت محیط زیست به یکی از وظایف اصلی خویش است، یکی از وظایف اصلی سازمان محیط زیست طبق بند ت ماده شش قانون شکار و صید "تکثیر و رهاسازی حیوانات است"، وظیفهای که سالهاست فراموش شده و همین فراموش شدن یکی از دلایل مهم کشته شدن محیطبان وشکارچی است.

راستی قاتل واقعی کیست؟ آن که ماشه را میکشد و یا آنکه زمینه  کشیدن ماشه را فراهم می کند؟ منطق و عملکرد دلسوزانه مسئولان محیط زیست مرا به یاد خانمهای مسنی می اندازد که در پارکهای تهران با چهره ای مهربان و چشمانی بی گناه به گربه ها و کلاغها غذا میدهند، آنها هم کاملا به درستی کارشان ایمان دارند اما واقعیت این است که آنها هم نمیدانند چه میکنند، آنها نمیدانند که با ازدیاد  هر کلاغ  یا هر گربه جان دهها بلبل به خطر می افتد، تا جائیکه میدانم گربه ها هویج و کرفس نمی خورند، راستی چند وقت است که در تهران صدای بلبل نشنیده اید؟  لطفا یک روز شمارش کنید در یک ساعت قدم زدن در یکی از پارکهای تهران چند کلاغ می بینید و چند بلبل؟

بعد از اینکه شمارش کردید پی خواهید برد که آن خانم مسن با پروراندن کلاغها و گربه ها در واقع دلسوزانه حکم قتل بلبلها را صادر می کند، چیزی در حدود دستورات مدیران  محیط زیست و نوشته های احساساتی روزنامه نگاران و کسانیکه میان کارشناسی و روزنامه نگاری  سرگردانند.

از سوی دیگر به دلیل کمبود محیطبان، امکانات و ماشین و موتور و بنزین و غیره، امکان گشت زنی ماموران در مناطق کم شده است. تجربه نشان می دهد هر جا که شکارچی مجاز گشت می زند شکارچی غیر مجاز می-گریزد، باور کنید و باز هم لطفا عصبی نشوید قصد ترویج کشتار حیوانات را ندارم، تنها ازواقعیتها صحبت می کنم. تا الان صد و سی محیطبان کشته شده اند یعنی اینکه حداقل صد و سی نفر به آنها شلیک کرده اند، لطفا جستجو کنید، آیا میان این صد و سی شلیک کننده حتی یک نفر شکارچی مجاز هست؟ یا همه غیر مجاز بوده اند؟ اگر پس از جستجو و آمار دقیق به این جواب رسیدید لطفا به دنبال علت و نتیجه هم باشید. شکارچی دارای پروانه، انسانی خلاف کار نیست، حتی یار و یاور محیط زیست است و این را برخی از مدیران با تجربه محیط زیست در قزوین و سمنان و فارس و گلستان و دیگر جاها دریافته و با بنیان نهادن جمعیتهای حفاظت محیط زیست و جلسات همدلی با شکارچی ها، علاوه بر کم کردن زمینه های تخلف، همکاران جدیدی نیز یافته اند؛ همکارانی علاقمند به حفظ حیات وحش، با امکاناتی به مراتب  فراتر از سازمان محیط زیست و جوانان و دانشجویانی که تنها علاقه دارند و لزوما نه امکانات. حال بیائید علاقه این جوانان را با امکانات شکارچیان علاقه مند به طبیعت و حیات وحش و عرصه ها و امکانات مدیران اجرایی و محیط بانان تلفیق کنید، آنگاه نتیجه را ببینید و خود قضاوت کنید که تا به حال چقدر بیراهه رفته اید. حال باز هم برویم سر اعداد و ارقام و آمار:

در عرصه شکار چه کسانی کشته می شوند؟

1. محیطبانان معمولی که با کمترین امکانات در محرومترین نقاط خدمت میکنند و تنها مامور اجرای مقرراتی اند که مقامات بالا وضع کرده اند.

2. شکارچیان غیر مجاز که معمولا از افراد فرودست اجتماع اند، اکثرا به دلایل معیشتی و اقتصادی اقدام به این کار میکنند، البته گاهی هم افراد دیگری هستند که به هر شکل  به شکار علاقه دارند و ندادن پروانه را به نحوی اجحاف تلقی کرده و به شکار غیر مجاز اقدام می کنند.

چه کسی میکشد؟

1. محیطبانان معمولی که در پایین ترین سطوح کارکنان سازمان محیط زیست قرار داشته پس از کشتن شکارچی به دیه و قصاص و اعدام محکوم می شوند و من میل ندارم به تبعات آن که خانواده ای بی سرپرست، زن جوانی بی شوهر، نوجوانانی بی پدر، اجتماعی بی رحم و آلوده و ... اشاره کنم.

2. شکارچیان غیر مجاز که اکثرا روستایی، محلی و از طبقات بی چیز اجتماع اند. اکثرا به دلایل اقتصادی اقدام به کشتن حیوات می کنند، اسلحه غیرمجاز دارند. محل زندگیشان در میان یا در کنار مناطق حفاظت شده و پارکهای ملی است، معمولا هر روز و بی توجه به فصل به شکار می روند، حیوان نر و ماده و حتی حامله را شکار می کنند و هنگام دیده شدن، به دلیل جریمه های سنگینی که گاه به قیمت تمام زندگیشان تمام میشود به هر شکل اقدام به گریز میکنند حتی به قیمت کشتن و کشته شدن و در این میان حرمت خون محیطبان شهید این اجازه را  به سازمان محیط زیست داده است که همه کم بودها و کم کاری ها را تقصیر شکار و شکارچی بگذارد.

آنها با این کار در واقع نوعی نعل وارونه می زنند و فورا صورت مسئله را  با ندادن پروانه شکار پاک کرده و اوضاع را موقتا آرام می کنند و متاسفانه برخی از همکاران جوان من نیز مانند مردم عادی که اصل قضیه را نمی دانند گول میخورند و اصل موضوع ناگفته می ماند. کشته شدن شکارچی و محیطبان در شکار، آن هم در شکار غیر مجاز اتفاق می افتد، حال اصل موضوع چیست؟ اصل موضوع زمینه ای است که "تخلف در شکار"را به وجود می آورد و بخش اعظم زمینه سازی این تخلف حتما متوجه کم کاری یا بی تجربگی برخی از مدیران محیط زیست است به همین دلیل با زدن نعل وارونه در واقع، اجتماع و رسانه ایها را به دنبال معلول می فرستند تا علت اصلی که به وجود آوردن زمینه های تخلف است. از دید مردم و رسانه هائی که از مرگ یک انسان متاثر شده اند مخفی بماند.

دلایل این درگیری ها چیست؟

3. اولین دلیل مسلما احساس عدم تعلق و عدم مالکیت است، یک شکارچی محلی از زمانیکه چشم باز کرده با نکن و نرو و نزن روبروست که آنجا قرق سلطنتی است، آنجا منطقه حفاظت شده است، آنجا مال دولت است، آنجا فلان است و بهمان است، پس کجا مال ملت است؟ و این حلقه گم شده حق ملت و دولت است که متاسفانه سازمان محیط زیست آن را گم کرده و به هیچ عنوان هم قصد توضیح دادن دلایل آن را برای مردم ندارد، ما میدانیم مسئولان محیط زیست هم می دانند که "دولت گمارده مردم است تا انفال را برای عموم مردم محافظت کند" ، اما فلان روستائی همجوار توران و خوش ییلاق و بمو و قمیشلو نمی داند و این وظیفه سازمان حفاظت محیط زیست است که برای مردم توضیح دهد که این عرصه ها متعلق به شماست و ما برای شما حفاظت می کنیم. این چنین است که مفهوم "ما و شما"، مفهومی حاکمیتی پیدا می کند و نه حفاظتی و این چنین است که مردم روستایی بدون احساس شراکت، تعلق و مالکیت می خواهند که حق تضییع شده خود

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نوشته شده در ساعت 09:35:21 , مورخ 08/07/1391
کد خبر : 91071019
منبع: http://isdle.ir/news/index.php?news=8794

به همت جمعیت زنان و جوانان حافظ محیط زیست گیلان
همایش گردشگری و انرژی پایدار در ماسوله برگزار شد

 

 

 

 بزرگنمایی
لیــــلا مســـروری: به مناسبت روزجهانی گردشگری ، جمعیت زنان و جوانان حافظ محیط زیست گیلان به همراه اداره کل میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری گیلان ، همایش " گردشگری و انرژی پایدار " را در شهرک تاریخی ماسوله برگزار کردند .

به گزارش خبرنگار سبز پرس شیرین پارسی عضو هیئت مدیره جمعیت در ابتدای مراسم ضمن خوشامد گویی بر این نکته تاکید کرد که نه فقط سازمان میراث بلکه هریک از ما باید به نسبت به حفظ و پاسداشت میراث فرهنگی و طبیعی مان متعهد باشیم .

وی تعهدات متقابل میزبان و میهمان را برشمرد و گفت میهمان باید متعهد به حرمت گذاری به فرهنگ مردمی باشد که به میانشان میرود و میهمان نیز باید باپرهیز از تغییر به معنای مشابه شدن ویژگی های خاص عطف به تمامی مظاهر فرهنگی و طبیعی خویش ، پذیرای گردشگران باشد .

محمد درویش از سخنرانان مدعو این همایش در ابتدا با تبیین واژه " زیست سالاری " به مفهوم قائل بودن حق حیات برای تمامی زیستمندان و تامین امنیت آنها با پرهیز از نگاه آزمندانه گفت : لازم است در عرصه های گردشگری بویژه بوم گردی یا اکو توریسم ، چیدمان مدیریتی ما به سوی آموزه های زیست سالارانه برود چراکه در این عرصه زمانی می توانیم به توسعه پایدار برسیم که مصرف بیشتر ، کیفیت محیط زیستی و برداشت از منابع را مخدوش نسازد .

و همچنین با ذکر مثالی بر این نکته تاکید کرد جمع های این چنینی باید بدانند که امروز اگر سطح جدید آگاهی در تعداد معینی از افراد ایجاد شود و به طور چشم گیر و معنا دار رفتارهای آنها تعییر کند این آگاهی بدون نیاز به ارتباط مستقیم ، به دیگران منتقل میشود لذا باید امیدوار و جسور ومصرانه گروههای مختلف فعالیتهای خود را ادامه دهند.

درویش در عین حال با ارائه تصاویر مختلف از نقاط گوناگون ایران و جهان تاثیرات متقابل رفتارهای انسانی و پدیده ها را تشریح کرد . گفت : یکی از راهکارهای مهم حل پارادوکس اقتصاد و محیط زیست است ما اگر نتوانیم موارد طبیعی را ارزش گذاری اقتصادی کنیم ، نمی توانیم هزینه های حفاظت را تامین کنیم .

وی افزود : وقتی به اتش سوزی پارک بسیار بسیار با ارزش گلستان نگاه می کنیم و امنتاع سازمانها از تهیه امکانات و ناوگان اطفا به بهانه نداشتن پول و اعتبار یا آتش سوزی بیشابور را عدم توانایی میراث فرهنگی برای عکس العمل بدلیل امکانات لازم ، یکی از دلایل همین تعریف نشدن ارزش اقتصادی فضاهایی از این دست برای تصمیم سازان و تصمیم گیران است.

وی در بخش دیگر از سخنان خود با ذکر مثالهای متعدد تاکید کرد لازم اولویتها ، تهدیدها و فرصتها به واقع شناخته شود و افزود : وقتی ساختار کشاورزی ما سنتی است چه اصراری است در چنین شرایطی آنهم در کشوری که میانگین بارندگی آن یک سوم میانگین جهانی است و میزان تقطیر آن
20 درصد بیشتر است بخواهیم در کشاورزی به خود کفایی برسیم . حال آنکه با شیوه های نادرست با تخلیه ذخیره آب هزار سال در طی 30سال، شاهد فرو نشست خاک که آخرین مرحله بیابان زایی بوده و برگشت ناپذیر است در نقاط مختلف باشیم .

عضو کمیته هماهنگی توسعه پایدار تصریح کرد : چیدمان توسعه در کشور ما دچار مشکلات اساسی است و بخاطر داشته باشیم همانگونه که سنگفرش معابر عمومی با بقایای تخت جمشید نابخردانه است بسیاری از رفتارها و برنامه ریزی ها در مقابل طبیعت به معنا بوده و به همین اندازه دور از منطق است نظیر آنکه در منطقه حفاظت شده دنا تعداد کثیری بلوط برای عبور خط لوله ایی قطع میشود و تازه پس از آن کارفرما می فهمد که مسیر را اشتباه رفته است .

وی افزود : به نیت ِ درست ایجاد اشتغال و استحصال برق تصمیم به احداث نیروگاه حرارتی شهید مفتح همدان گرفته میشود حال انکه با یک جانمایی نادرست نیرو گاهی که به خنک کننده دائمی احتیاج دارد در حوزه آبخیز دریاچه نمک و کنار رودخانه فصلی تاسیس میشود نتیجه در چند سال عمق آب از بین
2 تا8 متر به 40 تا 60متر کاهش میابد و متعاقب ان حفر چاههای عمیق و امروز تهدید خود تاسیسات نیروگاههی به فرو نشست اتفاق می افتد . درویش یاد اور شد : امروز امار و گزارشات خبر میدهد که در 70 دشت کشور سطح آب زیرزمینی دست کم دو متر در سال افت می کند این یعنی فاجعه ایی چون دریاچه ارومیه در بسیاری از جاها در حال وقوع است که فقط چون زیر زمینی است از چشم ما دور مانده است.

عضو هئت علمی سازمان جنگلها و مراتع کشور بر این نکته تاکید کرد که همین ایران که به لحاظ آب در مضیقه است از فرصتی بهره مند است که کمتر نقطه ایی در جهان دارد .

درویش توضیح داد هر متر مربع از خاک ایران قابلیت دریافت انرژی به میزان 1500تا2500 کیلو وات انرژی در ساعت را داراست . این عدد در هیچ نقطه ایی از جهان بالاتر از 2500نیست.وی برا آنکه تصویری ملموس ایجاد کند گفت : در کشورآلمان بالاترین میزان جذب در جنوب این کشور با میزان

1150 است به عبارتی المان در بیشتر بخش جذبی خود از کمترین بخش جذبی ما که کرانه ی خزر است ، انرژی دریافتی کمتری دارد با این وجود این کشور در استحصال انرژی نو از مرز 50درصد گذشته در حالیکه ما استحصال بسیار ناچیزی داریم و در این راستا حتی از مصوبه برنامه پنجم توسعه کاملا عقب مانده ایم و همچنان نگاهی معیشتی به سرزمین داریم.

وی در خاتمه بر این نکته تاکید کرد شواهد نشان میدهد که با استفاده خردمندانه انسان قادر است حتی در سخت ترین شرایط حیات را باز گرداند.

شبکه اجتماعی گیل بوم

در این نشست کارشناسان میراث فرهنگی نیز به ایراد سخنرانی پرداخنتد و خبر ایجاد شبکه اجتماعی با عنوان گیل بوم برای ارتباط بیشتر میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری با اهالی محیط زیست و فعالان در این زمینه ها ، با ارتباطی انلاین داده شد.

امسال پیام روز جهانی گردشگری بر این مهم تاکید دارد که با توسعه بهره گیری از انرژی های پاک و پایدار که علاوه بر حفظ محیط زیست می توان فرهنگ گردشگری را در قالبی نو مدیریت کرد.

 

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

برتریــــــن عکـــس های ســــــال 2012 از نگـــــــــاه

National Geographic

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب کنید

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_01.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_02.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_03.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_04.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_05.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_06.jpg

 

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_07.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_08.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_09.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_10.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_11.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_12.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_13.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_14.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_15.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_16.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_17.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_18.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_19.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_20.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_21.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_22.jpg

 

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_23.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_24.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_25.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_26.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_27.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_28.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_29.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_30.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_31.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_32.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_33.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_34.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_35.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_36.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_37.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_38.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_39.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_40.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_41.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_42.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_43.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_44.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_45.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_46.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_47.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_48.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_49.jpg

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

عجیب ترین و زیباترین قارچ های دنیا

لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب کنید

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 


 

 

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

واگذاری حیوانات نیازمند سرپرست

دیده بان حقوق حیوانات/ یگان امداد و نجات: یک گربه ماده عقیم شده آماده واگذاری است.

این گربه که در کلینیک کلبه حیوانات تحت درمان شکستگی لگن قرار گرفته، توان راه رفتن و کنترل دفع را به طور کامل بازیافته است.

شرایط حاضر:

اقدام های درمانی و پزشکی به طور کامل به همت کلینیک تخصصی کلبه حیوانات انجام شده است.

نیازها:

سرپرستی فردی آگاه و با محبت جهت بازگشت به زندگی طبیعی و با حداقل محدودیت.

فضای زیست مناسب برای حیوان سختی کشیده.

در صورت دارا بودن شرایط مناسب برای سرپرستی این گربه ستم دیده، از طریق ایمیل یا تلفن با یگان امداد و نجات تماس بگیرید. بی شک همراهی یک حیوان با چنین شرایطی از حمل آنچه «حیوان خانگی خاص» نامیده می شود افتخار آمیز تر است!

واگذاری حیوانات نیازمند سرپرست

واگذاری حیوانات نیازمند سرپرست

______________________________________________________________________________________

دیده بان حقوق حیوانات به دلیل مخالفت بنیادی با اسارت حیوانات، طرفدار آزادی حیوانات و زیستمندی آنها در شرایط طبیعی است؛ همچنین با اهلی کردن گونه های جانوری اعم از حیات وحش، حیوان شهری و گونه هایی که از سر سودجویی حیوان خانگی معرفی می شوند، مخالف است. آنچه به عنوان «تربیت کردن» یک حیوان شناخته می شود را در واقع «بی تربیت کردن» و خارج کردن حیوان از شرایط زیستمندی طبیعی می دانیم. واگذاری یک جاندار فقط زمانی ناقض حقوق حیوانات نیست که ادامه حیاتش «نیازمند دخالت بشر» باشد، مخل زیستمندی موجودی دیگر نباشد و خللی به قوانین طبیعت وارد نکند.

واگذاری و نگهداری مخمل -گربه بالا- با توجه به شرایط موجود حیوان و عدم امکان بازگشت به محل زیستش در شهر، موجه تشخیص داده شد.

______________________________________________________________________________________

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/06/Animal-Rights-Watch-ARW-3869-Adopt.jpg

_______________________

صفحه مخصوص حیوانات واگذارشده

یک سگ با تنها دست باقی مانده در انتظار سرپرست/ واگذاری

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


این پستاندار تا ۷۰۰ کیلوگرم وزن دارد و به دلیل وضعیت خاص بدنش، تحرک کمی دارد؛ به همین دلیل به راحتی توسط شکارچیان صید می‌شود یا در برخورد با قایق‌ها آسی می‌بیند. به همین دلیل، نسل این موجود به شدت در خطر انقراض قرار دارد.

گاوهای دریایی (Manatee) در سواحل استوایی شرقی و غربی اقیانوس اطلس زندگی می‌کنند و در معرض خطرهای فراوانی قرار دارند، از برخورد با شناورها گرفته تا ورود مواد شیمیایی و سمی به آب‌های آزاد. در حال حاضر قوانیت سخت‌گیرانه‌ای برای حمایت از این پستاندار آبزی وجود دارد که متاسفانه به مقدار کافی در حمایت ازاین حیوان موثر نیست.
برای مشاهده این تصویر در ابعاد بزرگ که برایان اسکری، عکاس نشنال‌جئوگرافیک در سواحل فلوریدا گرفته، اینجا را کلیک کنید.

منبع: http://arw.ir/?p=36130

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ترور حیوانات افغانستان

 امروز رسانه های داخلی خبر دادند که برادران حامد کرزی در بدن یک سگ مواد انفجاری جابجا کرده و می خواستند در اولسوالی ادرسکن هرات منفجر کنند.

به گزارش کابل پرس این نخستین بار نیست که گروه قومی طالبان از حیوانات برای انجام بمب گذاری و انفجار استفاده می کنند. پیش از این طالبان از خر یا الاغ نیز برای انجام حملات مرگبار خود استفاده کرده بودند.

ترور حیوانات افغانستان

گروه قومی تروریستی طالبان که پشتیبانی و همراهی کامل حکومت مافیایی کرزی را با خود دارد در دو دهه ی گذشته مسئول کشتار ده ها هزار تن و آوارگی میلیون ها تن دیگر از مردمی هستند که بیشتر غیر پشتون می باشند. این گروه مسلح قومی که رابطه ی نزدیک با استخبارات کشورهای مختلف دارد در زمان حاکمیت خود بنام امارت اسلامی جنگ تمام عیاری را با غیر پشتون ها و زنان براه انداخته بودند که این جنگ همچنان ادامه دارد.

طبق گزارش ها و تصاویری که در رسانه های منتشر شده، طالبان از پوشش زنانه نیز در حملات خود استفاده می کنند.

منبع و تصاویر: کابل پرس

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

 یک دامپزشک در مصاحبه با روزنامه همشهری مطالبی عجیب در رابطه ببیماری های حیوانات خانگی بیان کرده است.

به گزاش همشهری زندگی با سگ و گربه و تماس مستقیم با این دو حیوان، بدون تردید خطراتی را هم برای افرادی که به‌طور مستقیم با این حیوانات تماس دارند و هم برای سایر افراد جامعه به‌دنبال خواهد داشت اما برخی از افراد به سادگی از کنار این آسیب‌ها می‌گذرند و نسبت به آنها بی‌توجه هستند و این همه درحالی است که بارها و بارها کارشناسان بهداشتی نسبت به انتقال بیماری‌هایی که از راه حیوانات ممکن است به انسان سرایت کنند هشدار داده‌اند.

بیماری‌های انگلی، ویروسی و باکتریایی تنها بخشی از خطراتی است که از تماس مستقیم و غیرمستقیم با حیواناتی نظیر سگ و گربه می‌تواند عاید انسان شود.دکتر علی رضا فاتح‌نیا، دامپزشک، درباره بیماری‌هایی که از سگ و گربه به انسان منتقل می‌شود به همشهری گفت: بیماری‌هایی که از دام‌های کوچک به‌ویژه سگ و گربه به انسان منتقل می‌شود، شامل بیماری‌های انگلی، ویروسی و باکتریایی است.

او افزود: خطرناک‌ترین بیماری که احتمال انتقال آن از سگ به انسان وجود دارد بیماری کیست هیداتیک است که از جمله بیماری‌های انگلی و چرخه‌ای است که می‌تواند روی جگر و ریه انسان تولید کیست‌های متورم و خطرناک کند و راه درمان آن هزینه‌بر و معمولا جراحی‌های بسیار حساس است.دکتر فاتح‌نیا گفت: کچلی نیز بیماری قارچی است که می‌تواند از راه پوست بدن گربه به انسان منتقل شود که اغلب درمان آن بسیار طولانی مدت است.

وی افزود:برای رعایت نکات بهداشتی لازم است از تماس مستقیم با این گونه حیوانات خودداری شود و آنها باید در خارج از محیط های مسکونی نگهداری شوند. دکتر رضا شیخ‌زاده، دامپزشک نیز در این‌باره به همشهری گفت: رعایت موارد بهداشتی در زمینه تماس با حیوانات ضروری است.

دکـتر شیـخ ‌زاده خـاطـرنـشان کرد:بیشترین بیماری‌هایی که از طریق حیوانات خانگی به انسان منتقل می‌شود انواع بیماری‌های انگلی جلدی و قارچی جلدی است که اگر فرد با حیوان آلوده تماس داشته باشد احتمال ابتلا به بیماری را دارد.دکتر شیخ‌زاده تأکید کرد: اینگونه خطر ها هنگام نگهداری حیواناتی از قبیل سنجاب و جوجه تیغی بیشتر دیده می شود.

جای هیچ حیوانی در منزل نیست

از لحاظ بهداشتی، جای هیچ حیوانی در منزل مسکونی نیست چون همه‌ حیوانات می‌توانند تعدادی از بیماری‌‌ها را به انسان منتقل کنند. نگهداری از هر نوع حیوانی در منزل عوارضی دارد که تشخیص برخی از این عوارض و بیماری‌ها در افراد مبتلا بسیار دشوار است و تشخیص آن در برخی دیگر امکان‌‌پذیر نیست. صاحبان سگ و گربه و به‌خصوص بچه‌های کوچک بیشتر در معرض ابتلا به بیماری هستند.
نگهداری حیواناتی مانند سگ و گربه در محیط خانه ازجمله مواردی است که خطر ابتلا به‌ آسم را تشدید می‌کند.

همچنین بیماری خراش پنجه گربه یک نوع بیماری است که از گربه به انسان منتقل می‌شود. به‌طور معمول زیر ناخن گربه یکسری میکروب موجود است که درصورت چنگ‌زدن گربه به فرد و انتقال این میکروب‌ها از زیر ناخن به درون زخم، انسان سه‌روز متوالی تب می‌کند و گاهی نیز دچار تهوع و سردرد می‌شود. از سوی دیگر به‌دلیل اینکه اغلب افرادی که سگ خانگی دارند پس از تماس با حیوان دست‌های خود را نمی‌‌شویند، در بیشتر موارد میکروب‌های سگ به افراد منزل، منتقل‌ و احتمال انتشار میکروب بین اعضای خانواده نیز بیشتر می‌شود.

تحقیقات نشان می‌‌دهد که تقریبا بسیاری از میکروب‌های مدفوع سگ در اثر انگشتِ صاحبان آنها وجود دارد. همچنین ۱۰درصد از افرادی که در خانه سگ دارند، دارای زنجیره‌های باکتریایی E coli هستند که هم در حیوان و هم در صاحب آن مشاهده می‌شود.هاری نیز یک بیماری ویروسی فوق‌العاده کشنده است که موجب عفونت مرکز دستگاه عصبی می‌شود.

تمامی حیوانات خونگرم ممکن است به آن دچار شوند و به وسیله گازگرفتن توسط حیوانات هار، بیماری انتقال می‌یابد. سگ هار به طرز خطرناکی حالت تهاجمی به‌خود گرفته، تمایل شدیدی به گازگرفتگی اشیا، حیوانات و انسان، از جمله صاحب خود نشان می‌دهد و اغلب خود را نیز گاز گرفته و زخم‌های شدیدی در بدن ایجاد می‌‌کند.لیشمانیوز جلدی یا سالک نیز یک بیماری پوستی طولانی ‌مدت و بدون درد و تب، قابل انتقال بین انسان و تعدادی از حیوانات ازجمله جوندگان و سگ است.

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بر همین اساس، “کریگ شارپ” از مرکز “پزشکی ورزشی و عملکرد انسان” در دانشگاه “برونل” لندن، اخیرا برخی از حیوانات که بهترین عملکرد در زمینه سرعت را دارند، رده بندی کرده است. یکی از حاضرین کلاسیک در این رده بندی، دونده قدرتمندی به نام چیتا با بیشینه سرعت ۱۰۴ کیلومتر در ساعت بوده، اما عملکرد برخی گونه های دیگر می تواند موجب شگفتی هرچه بیشتر انسان شود.

شاهین پرگرین

سریعترین حیوان جهان از نیروی گرانش و آیرودینامیک فوق العاده بدن خود برای کسب بیشینه سرعت ۱۸۵ کیلومتر در ساعت استفاده می کند. برای ثبت این رکورد از شیوه “شیرجه رادار” استفاده شده و حتی عنوان شده از طریق شیوه های دیگر ثبتسرعت، ارقام بیشتری نیز ثبت شده است.

اسپین تیلد سوئیفت

بر خلاف شاهین پرگرین که بیشنه سرعت خود را در زمان شیرجه کسب می کند، این پرنده می تواند در هنگام پرواز مستقیم به بیشینه سرعت ۱۷۰ کیلومتر در ساعت برسد. این پرنده ها در ضخره ها لانه گزینی کرده و در هوا به شکار حشرات می پردازند.

شمشیر ماهی

شمشیر ماهی توانایی شنا با بیشینه سرعت ۱۰۸ کیلومتر در ساعت را دارد. زائده شمشیر مانند این حیوان موجب ارتقا پویایی حرکتش در آب شده و از قدرت پرش چشمگیری نیز برخوردار است.

چیتا

این گربه گریز پا می تواند به بیشینه سرعت ۱۰۴ کیلومتر در ساعت رسیده و عنوان سریعترین موجود خشکی را به خود اختصاص دهد. چیتا به لطف ستون فقرات انعطاف پذیر خود می تواند گام هایی به بلندی ۷ تا ۸ متر بردارد. سرپنجه های بلند و غیر جمع شونده همانند کفش های دوندگان افزایش کشش را برای چیتا به ارمغان می آورند.

پرانگ هورن

پرانگ هورن گونه ای از بزهای کوهی آمریکایی است که می تواند به بیشینه سرعت ۹۳ کیلومتر در ساعت دست یافته و حداقل به مدت نیم ساعت با سرعت ۶۴ کیلومتر در ساعت به حرکت خود ادامه دهد. در حال حاضر، پرانگ هورن ها از جنوب غربی کانادا تا جنوب غربی آمریکا ساکن هستند و سریعترین حیوانات خشکی در نیمکره غربی محسوب می شوند.

 

شیر

شیرهای ماده می توانند به بیشینه سرعت ۸۰ کیلومتر در ساعت دست یابند. شیرها نیز مانند گربه سانان بزرگ دیگر به سرعتخسته شده و به واسطه اندازه کوچک قلب و ناتوانی در هماهنگی میان تنفس و گام هایشان تنها می توانند بیشینه سرعتشان را در مسافت های کوتاه حفظ کنند.

و اما انسان

ما هر چهار سال یک بار در مسابقات المپیک تابستانی یا مسابقان جهانی می توانیم بیشینه سرعت خود را جشن بگیریم. با وجود این، حتی بیشینه سرعت ۳۷٫۶ کیلومتری یوسین بولت نیز تنها اندکی بیشتر از سرعت شتر که می تواند به بیشینه سرعت ۳۵٫۳ کیلومتر در ساعت برسد، است.

 

 

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

زباله دريايي
نخستین قطعه از زباله های سونامی سال 2011 ژاپن که یک سطل نگاهداری از غذای دریایی است، به هاوایی رسید و توسط مقامات مورد شناسایی قرار گرفت.

 

 

وزارت زمین و منابع طبیعی هاوایی اعلام کرد که هفته گذشته این سطل آبی پلاستیکی در ساحل ویمنالو، هاوایی شناور بود و به ساحل رسید.
این سطل مکعبی شکل 4 فوت متعلق به یک شرکت غذای دریایی ژاپنی مستقر در میاجی است، منطقه ای که در اثر زلزله و سونامی مارس 2011 ژاپن صدمه شدیدی متحمل شد.
صدفهای و خرچنگها معمولا روی زباله های شناور زندگی می کنند که اطراف و داخل این سطل نیز وجود داشتند اما مقامات هاوایی اظهار داشتند که این اورگانیسمها برای هاوایی تهاجمی نیستند، بر اساس تصویر منتشر شده از سوی آزمایشگاه تحقیقات زیر دریای هاوایی، وجود این اورگانیسمها در زیر این سطل نشاندهنده این است که سطل مدت قابل توجهی را در آب گذرانده است.
به گزارش مهر، این سطل بخش از زباله های سونامی است که میزان آن 1.5 میلیون تن تخمین زده شده و هنوز در اقیانوس آرام شناور است و به زباله هایی می پیوندد که پیش از این نیز در امتداد ساحل غربی آمریکای شمالی مشاهده شده است.


http://www.iren.ir/Nsite/FullStory/?Id=7764
 
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دريا
معاون محیط دریایی سازمان حفاظت محیط زیست از رونمایی بانک اطلاعاتی جامع دریایی کشور و همچنین راه‌اندازی هنگ دریایی و تهیه اطلس استقرار صنایع در مناطق ساحلی کشوردر آینده نزدیک خبر داد.

 

عبدالرضا کرباسی در مراسم اختتامیه اولین جشنواره فیلم و عکس محیط زیست در آموزه‌های رضوی افزود: امسال همزمان با روز محیط بان استانداردهای محیط زیست دریاچه ها تدوین و ثبت شده است که تا پایان سال جاری تصویب و اجرا خواهد شد.
وی اضافه کرد: این استانداردها شامل تخلیه فاضلاب های شهری، صنعتی و کشاورزی از پهنه های آبی کشور از جمله دریاچه ارومیه و خلیج فارس و خزر می باشد.
به گزارش ایسنا، وی همچنین از راه‌اندازی هنگ دریایی در آینده نزدیک در کشور خبر داد و اظهار کرد: 56 ایستگاه پایش در چند پهنه آبی در سال جاری بصورت آنلاین که بیش از 20 پارامتر را اندازه گیری می کند، راه اندازی می شود.
وی با اشاره به اینکه آیات قرآن کریم سفارش های زیادی بر حفاظت از اجزای محیط زیست کرده است، اظهار کرد: در غزوات گذشته نیز تاکید رسول اکرم (ص) هنگام حمله دشمن آسیب نرساندن به درختان و گیاهان بود.
کرباسی اضافه کرد: این سیره حضرت رسول اکرم(ص) توسط امام رضا(ع) به ایران نیز منتقل شد که باعث توجه زیاد ایرانیان به حفاظت از محیط زیست شد.
وی با اشاره به اینکه محیط بانان یکی از اجزای اصلی حفاظت از محیط زیست هستند، بیان کرد: شغل محیط بانی همانند شغل انبیا مقدس و الهی است.

منبع: http://www.iren.ir/Nsite/FullStory/?Id=7761

 
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

 

 

مرگ دردناک یک پرنده؛ این پرنده را ما کشته ایم!! + عکس


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1386برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

6 مهر (27 سپتامبر) روز جهانی گردشگری

جهانگردي در دنياي امروز، يکي از بهترين ابزارهاي تبادل و تعامل فرهنگي است و سياحت يا گشت و گذار در سرزمين هاي مختلف دنيا، يکي از نيازهاي زندگي انسان و از روش هاي موفق و گذران سالم اوقات فراغت مي باشد. جهانگردي در واقع مجموعه اي از سير و سفرها و سياحت هاي داخلي و خارجي است که با اهداف و نيت هاي مختلف انجام ميگيرد.


تعريف جهانگردي

مجموعه مسافرت هايي را که به يک نقطه مورد نظر و بدون انگيزه اقامت طولاني انجام مي پذيرد، فعاليت توريستي يا جهانگردي مي گويند.


جهانگرد کيست؟

در سال 1964 ميلادي، در کنفرانس بين الملل ترانسپورت و جهانگردي، جهانگرد يا توريست را اين گونه تعريف کرده اند : « جهانگرد، کسي است که به منظور تفريح، بازديد از نقاط ديدني، معالجه، تجارت، ورزش و زيارت به کشور ديگر سفر کند، مشروط بر اين که مدت اقامت از 24 ساعت کمتر و از 6 ماه بيشتر نباشد و در فاصله اي کمتر از 70 کيلومتر انجام نگيرد.»

تاريخچه جهانگردي

با بررسي تاريخ گذشته، به خاطرات و سرگذشت هاي کساني بر مي خوريم که به نقاط مختلف جهان سفر کرده و مدت زمان کوتاه يا بلندي را بين اقوام مختلف به سر برده و نحوه زندگي، آثار هنري، صنايع و ديگر خصوصيات آن ها را ديده و يا شنيده اند و پس از مراجعه به وطن، آن ها را به رشته تحرير در آورده و يا براي ديگران بيان نموده اند که سينه به سينه به نسل هاي بعدي منتقل گرديده و بعضاً جنبه افسانه نيز به خود گرفته است. اين نوشته ها حاکي از آن است که جهانگردي با انگيزه هاي مختلف از ديرباز بين انسان ها رواج داشته و آثار مکتوب و به جا مانده از اين گردش ها، به نسل هاي مختلف بشري در شناختن تاريخ و جغرافياي مکاني و شرايط زندگي و حکومتي گذشتگان کمک مي کند. علاوه بر اين، گاهي فعاليت برخي از جهانگردان در سرنوشت جوامع و اقوام مختلف و حتي جهان، کم و بيش تأثير داشته است، از جمله سفرهاي دريايي کريستف کلمب، که اين ماجراجوي شجاع و بي باک به منظور رسيدن به کشور هند از طرف مغرب دست به سفرهاي متعدد دريايي زد و پس از تلاش و تحمل سختي و مرارت هاي فراوان، پا به سرزميني نهاد که بعدها نام آمريکا به خود گرفت. و موجب به وجود آمدن تحول بزرگي در تاريخ معاصر جهان شد. کشور ما ايران نيز از گذشته هاي دور به جهت موقعيت سوق الجيشي و تأثيري که حکومت هاي حاکم آن بر منطقه و جهان معاصر خود داشته اند، مورد بازديد جهانگردان قرار گرفته که از مشهورترين آن ها مي توان هردوت و گزنفون از مورخين يونان باستان، مارکوپولوي ونيز، ابن بطوطه بغدادي را نام برد و خاطرات آنان بيانگر بخشي از تاريخ اقوام و گذشتگان ايران مي باشد. در مقابل، بزرگاني از ايران هم وجود با سفرهاي خود به ساير نقاط جهان مجموعه اي از ديده ها و شنيده ها را جمع آوري و منتشر کرده اند که از جمله مي توان به دو کتاب گلستان و بوستان که نتيجه سال ها جهانگردي سعدي بوده است، اشاره کرد.

جهانگردي در دنياي امروز

جهانگردي با سبک جديد از اوايل قرن 16 ميلادي، يعني زماني که انقلاب صنعتي اروپا را فرا گرفت نمود پيدا کرد، بروز مسائل گوناگون شغلي و فرهنگي موجب شد تا استفاده از اوقات فراغت و توجه به سير و سفر به منظور دور شدن از مسائل و مشکلات روحي و جسمي ناشي از اشتغالات فکري و فيزيکي، افزايش پيدا نمايد. از اوايل قرن 17 ميلادي، اصطلاح توريست در جامعه فرانسه رايج گرديد. و در مورد جواناني به کار برده مي شد که براي تکميل تحصيلات و کسب تجربه هاي لازم زندگي، مسافرت مي کردند و کم کم به ساير جوامع اروپايي نيز وارد شد و به مسافريني اطلاق مي شد که هدف آن ها از مسافرت، گردش، استراحت و آشنايي با فرهنگ مردم ساير کشورها بود. توجه به ارزش و بعد اقتصادي جهانگردي پس از جنگ جهاني دوم آغاز گرديد، زيرا ساختار اقتصادي و صنعتي کشورهاي اروپايي تقريباً نابود شده بود و نياز مالي زيادي براي بازسازي آنها وجود داشت، مسأله جهانگردي به عنوان يک عامل مهم در آمد مورد توجه قرار گرفت و دولت ها در جهت گسترش همه جانبه آن اقدام به سرمايه گذاري مالي و انساني مناسب کردند. اين کار با توجه به پيشرفت وسايل حمل و نقل، تحول بزرگي در سير و سفر به وجود آورد. پس از زماني کوتاه با تحول سريع امکانات ارتباطي، مسأله جهانگردي به صنعتي با قابليت بهره دهي بالا تبديل و ظرفيت پذيرش سرمايه گذاري در آن افزايش يافت و اين روند تحول و تکامل، امروزه نه تنها اين صنعت را به منبع مهمي براي کسب درآمدهاي ارزي و ناخالص ملي برخي کشورها تبديل کرده، بلکه آن را در زمره عوامل توسعه کشورها قرار داده است و اکنون با توجه به عواملي مانند گسترش ارتباطات، افزايش اطلاعات ملتها از يکديگر، توسعه صنعت حمل و نقل، علاقه مندي عموم جوامع بشري به آشنايي با آثار ساير ملل و پي بردن دولت ها به بازدهي اقتصادي صنعت توريسم، اين صنعت از نظر اهميت اقتصادي جايگاه سوم را در دنيا دارد. در ايران مسأله جهانگردي با نگرش جديد از سال 1317، مورد توجه قرار گرفت و براي اولين بار در وزارت کشور اداره اي تحت عنوان' امور جهانگردي' سازمان يافت و در زمينه اين صنعت فعاليت ها آغاز گرديد. در سال 1320، اين اداره به 'شوراي عالي جهانگردي' تغيير نام داد. در سال 1342، 'سازمان جلب سياحان' تصويب و کار خود را شروع کرد. در سال 1353، اين سازمان با سازمان اطلاعات وقت ادغام و 'وزارت اطلاعات و جهانگردي' تأسيس گرديد و اکنون سازمان ايرانگردي و جهانگردي زير نظر وزارت فرهنگ و ارشاد، متولّي اين امر مي باشد.

جاذبه هاي جهانگردي  

جاذبه هاي جهانگردي در کشورهاي مختلف متفاوت بوده و داراي زمينه هاي تاريخي، طبيعي، ديني و سياسي مي باشد . بعضي از کشورها از نظر تاريخي داراي جاذبه بود و برخي از نظر طبيعي. در بين کشورهاي جهان، کشور ما داراي همه زمينه هاي جهانگردي بوده و به عنوان کشوري کهن سال با فرهنگي آميخته از فرهنگ کهن باستاني و فرهنگ اسلامي و داشتن شرايط گوناگون آب و هوايي در طول يک سال، يکي از پر جاذبه ترين و استثنايي ترين کشورهاي جهان در اين زمينه است. بدين جهت لازم است که با برنامه ريزي و تبليغات سالم نسبت به جلب جهانگردان براي سفر به ايران اقدام کرد.
از نظر وجود آثار باستاني کشور ما جزء کهن سالترين و متمدن ترين کشورهاي جهان است. آثار و بقاياي زندگي پيشينيان در گوشه و کنار کشور، که حاکي از وجود زندگي اقوام مختلف با تمدن هاي گوناگون در اين سرزمين بزرگ بوده و مي باشد. نمونه بارز تمدن و فرهنگ اقوام گذشته ايران، آثاري مانند تخت جمشيد در شيراز، معبد تخت رستم- طاق بستان- بيستون و ... و صدها آثار ديگر مي باشد. اخيرا ً هم توسط نمايشگاه بين المللي جهانگردي انگلستان، که يکي از بزرگترين و معتبر ترين موسسه هاي جهانگردي است، قلعه تاريخي ارگ بم به عنوان بزرگترين بناي خشت و گلي جهان معرفي شده است. وجود آثار و ديدني هاي طبيعي مانند غار زيبا و شگفت انگيز علي صدر در همدان و مناطق زيباي جنگلي و ساحلي کناره هاي درياي خزر نيز از جاذبه هاي طبيعي است که در جذب جهانگردان جايگاه خاصي دارند.
لازم به ذکر که نبايد هنگامي که از جهانگردي خارجي صحبت مي شود، فقط شهروندان کشورهاي غربي را مدّ نظر داشت، زيرا کشورهاي پيرامون ايران معمولا" مسلمان بوده و مردم آنها علاقه مند به شناخت دستاوردهاي تمدن و فرهنگ اسلام و به طور کلي جاذبه هاي آن هستند. البته بايد اين نکته را هم به خاطر داشته باشيم که به علت غني بودن فرهنگ ملي و ديني جامعه، همواره ما بوده ايم که بر روي جهانگردان خارجي تأثير مثبت داشته ايم و تأثير فرهنگ هاي مختلف دنيا که توسط جهانگردان به ايران منتقل شده، بسيار کم بوده است. از اين گذشته، جهانگرداني که امرزو به ايران سفر مي کنند با آن هايي که در گذشته مي آمدند، فرق دارند. جهانگرد امروز معمولا ًعلاقه مند به تبادلات فرهنگي بوده و مجذوب آثار هنري و فرهنگي و آداب و رسوم ما ايرانيان است. بخصوص اروپايي ها، که نوعي از محبت و دوستي را در مردم ما مشاهده مي کنند که براي آن ها تازگي دارد. آن ها پس از گشت و گذار در ايران و مراجعه به وطن معمولا ً سفيران فرهنگي خوبي براي جمهوري اسلامي ايران هستند و بر طبق آمار و مصاحبه هايي که انجام گرفته، 95 درصد کساني که از ايران ديدن مي کنند، هنگام رفتن ديدگاهشان نسبت به ملت و کشور ايران تغيير نموده و از پيشرفت، ترقي و مهمان نوازي ايرانيان صحبت مي کنند.یکی از جاذبه های توريستي ايران مذهب تشيّع مي باشد. کشور ما به عنوان تنها کشور شيعه دنيا از نظر ديني براي مسلمانان جهان داراي اهميت خاصي است. وجود بارگاه ملکوتي حضرت علي بن موسي الرضا (عليه السلام) قوي ترين جاذبه ديني در اين زمينه و علاوه بر آن، آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه(ع) در قم ،حضرت عبدالعظيم حسني در ري و آستان حضرت شاه چراغ در شيراز و ديگر امامزادگان مشهور در اقصي نقاط مملکت، خود جاذبه هاي مذهبي ديگر مي باشند که همه ساله پذيراي جهانگردان مسلمان می باشد. 

شرکت اسپیلت البرز همیشه برگزارکننده بهترین تورهای  گردشگری و طبیبعتگردی  داخلی و خارجی  بوده و هست.

http://spilet.com/Article59.aspx

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


 

پایش و مطالعات شبیه سازی سواحل شمالی کشور
طرحی برای بهره برداری پایدار از سواحل شمال کشور


 

 

 بزرگنمایی
لیـــلا مســـروری: جلسه توجیهی طرح" پایش و مطالعات شبیه سازی سواحل شمالی کشور" در محل اداره کل بنادر و دریانوردی استان گیلان برگزار شد.

به گزارش سبز پرس کارفرمای این طرح سازمان بنادر و دریانوردی کشور است و دستگاه نظارتی آن اداره کل مهندسی سواحل و بنادر است که تاکنون 4 فاز مطالعاتی در سواحل جنوب کشور داشته و پنجمین فاز مطالعاتی آن در شمال است .

مدیرکل مهندسی سواحل و بنادرسازمان بنادر و دریانوردی جمهوری اسلامی ایران از این طرح را بزرگترین و جامع ترین پروژه مرتبط با سواحل در حوزه دریای کاسپین عنوان کرد .

محمد رضا الهیار گفت : در بند بیست و دوم از ماده سوم ایین نامه سازمان بنادر و دریانوردی مصوب 1348 آمده است :« صدور اجازه تاسیس اسکله و سایر تاسیسات و تجهیزات ضمن تصویب طرح مربوطه با داشتن حق نظارت در اجرا و بهره برداری از وظایف این سازمان است»  در نهایت برای روشن شدن جایگاه و تقویت ضمانت اجرایی آن مجلس شورای اسلامی در سال هشتاد و هفت تبصره الحاقی این ماده را اینگونه به تصویب رساند که : « ساخت و ساز بدون مجوز یا خارج از مجوز سازمان بنادر و دریانوردی در دریاها و رودخانه های قابل کشتیرانی ممنوع است. سازمان در صورت اطلاع از طریق پاسگان (گارد) بندر و یا سایر ضابطین دادگستری از ادامه عملیات ساخت و ساز و یا بهره برداری از تاسیسات و تجهیزات فاقد مجوز و یا خارج از مجوز جلوگیری کرده و بلافاصله موضوع را به عنوان شاکی به مرجع قضایی محل اعلام می نماید. مرجع قضایی مکلف است به پرونده خارج از نوبت رسیدگی کرده و در صورت احراز تخلف حسب مورد حکم قلع بنا ویاتوقف عملیات و یا اصلاح آن مطابق مجوز را صادر نماید.»

وی افزود : با توجه به روند رو به رشد احداث انواع سازه ها دریایی از سال 69 تا 91  ،   یقینا اجرای دقیق این قانون مقدماتی را می طلبد تا کمیته صدور مجوز که بیش از ده سال از فعالیت ان در سازمان بنادر و دریانوردی می گذرد ، بتواند با معیار ها و ضابطه های دقیقی با اخذ اطلاعات لازمه از استانها نسبت به صدور یا عدم صدور مجوز اقدام کند .

الهیار گفت : در استان گیلان 150پرونده وجود داشت که از این بین 10سازه مجوز ساخت گرفتند و 20سازه مجوز بهره برداری اخذ کردند و 8سازه در مرحله بررسی هستند که عموما در تالاب انزلی قرار دارند.

وی با اشاره به تجاربی در ساخت برخی اسکله ها  که گاه پیش از افتتاح با مشکلاتی از قبیل فرسایش و رسوبگذاری روبرو شدند  تاکید کرد : یقینا با درست داشتن اطلاعات کامل از تمامی عوامل و فرایندهای مختلف موثر بر یک سازه ساحلی یا دریایی چنین مواردی از قبل برآورد و پیش بینی شده و مشکلاتی ایجاد نخواهد شد.

شبکه بویه های موج نگار

الهیار افزود : یکی از موارد موثر در خطوز ساحلی ما وضعیت امواج است که سازمان با ایجاد شبکه از بویه های موج نگار توانست به مدل بومی از موجهای ایران دست پیدا کند این بویه ها که یکی از قدیمی ترین نها در انزلی نصب شده به تعداد 6 دستگاه هستند که سه دستگاه در شمال و سه دستگاه در جنوب کشور است و قرار است تا سال آینده 11 دستگاه بویه جدید به این شبکه موج نگار آنلاین بپیوندند.

مدیر کل مهندسی سواحل و بنادر کشور تهیه پایگاه اطلاعاتی شامل تمامی دانسته های پایه مورد نیاز مهندسی سواحل و سازه های ساحلی  دانست و شناسایی و ارائه راهکارها جهت رفع مشکلات موجود از دیدگاه مهندسی ، باز نگری و مداقه و به روز رسانی مطالعات انجام شده قبلی و نیز بررسی تغییرات تراز آب دریای خزر را از اهداف این پروژه خواند.
مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی در انتظار اجرا

الهیار همچنین با اشاره به طرح بزرگ مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی کشور تصریح کرد: این طرح که متولی ان سازمان بنادر و دریانوردی با همکاری هجده دستگاه ، سازمان ، ارگان ، وزارتخانه صورت گرفته طرحی چند وجهی و بی نظیر در منطقه و بین همسایگان ما است که بهره برداری پایدار از سواحل را ضمن رعایت جنبه های زیست محیطی با در نظر گرفتن کلیه جوانب سیاسی، امنیتی ، اجتماعی و فنی و مهندسی ارائه کرده که در حال حاضر به تصویب شورایعالی معماری و شهرسازی رسیده  و در حال گذراندن مراحل ابلاغ به استانهای ساحلی است . وی افزود : این طرح در برنامه ریزی برای بهره برداری پایدار از سواحل می تواند بهترین و مطمئن ترین توصیه را برای تصمیم سازان و تصمیم گیران و مدیران ارد استانی داشته باشد.
خزر کوچک اما ویژه

پس از انکه مشاور پروژه و همکاران آن به توجیه این پروژه و دستاوردهای پرداختند مدیر کل بنادر و دریانوردی گیلان در سخنان کوتاهی نقطه نظراتی را پیرامون این پروژه اعلام کرد.

فرهاد منتصر کوهساری با تاکید بر اهمیت مطالعات این چنینی که امکان برنامه ریزی دقیق را فراهم میسازد تصریح کرد : لازم است مشاور طرح چند نکته را لحاظ کند نخست انکه با توجه به تاثیر خروجی ولگا بر خزر  لازم است تعیین شود که بعنوان مثال اگر آب ولگا سی سانتیمتر پایین برود کاهش آبخور کشتی چه زمانی در بنادر آستارا خان ، الیا محسوس خواهد بود و این تاثیر چه زمان در بندر آستارا ، چه هنگام در بندر انزلی و سپس نوشهر و امیراباد رویت میشود تا بنادر بتواند بر اساس این حرکت چپگرد شمال به جنوب  دریای خزر  و در ادامه  عمیق تر بودن سمت  غرب نسبت به شرق  و توالی اثرات ، بر مبنای زمانبدی برنامه ریزی لازم را انجام دهند .

وی افزود : مورد درخور تامل بعدی بروز گرد بادهای محلی خاص خزر است که به رغم وجود کشتی های کوچک در این پهنه ی آبی موج های بلند و شرایط خاصی را ایجاد می کند که لازم در مطالعات به آن پرداخته شود تا بنادر اطلاعات لازم برای چگونگی مدیریت در مواقع بحرانی این چنین و امکان از پیش آمادگی را برای طوقانها داشته باشد.

کوهساری همچنین با اشاره به سابقه کاهش و افزایش سطح آب دریای خزر گفت: وقتی چند سال قبل این روند اتفاق افتاد گمانه های مختلفی از پدیده گرمایش ، ذوب یخ های شمالی ، تعییرات رودخانه ولگا عنوان شد که در این میان جای مطالعه کاملی از توپوگرافی بستر خزر و تغییرات آن خالی ماند در حالیکه دانستن شرایط بستر خزر و چگونگی تغییراتی که در آن اتفاق می افتد ، بویژه  در پیش بینی های تغییر تراز بسیار موثر است.

ایران پنج هزار و 800 کیلومتر نوار ساحلی دارد و سهم استان گیلان 228کیلو متر است که نوار ساحلی آن به لحاظ سازه و جمعیت بسیار متراکم است و طبیعتا متاثر از تغییرات تراز آب و پدیده هایی که در دریای کاسپین اتفاق می افتد ، خواهد بود .

نوشته شده در ساعت 00:00:00 , مورخ 05/07/1391
کد خبر : 91071018 -http://isdle.ir/news/index.php?news=8793


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آلودگي هوا
آژانس حفاظت از محیط زیست اروپا در گزارش جدیدی اعلام کرد که در مناطقی از اتحادیه اروپا، آلودگی هوا موجب کوتاه شدن طول عمر مردم شده است.

 

مقامات این آژانس اعلام کردند: آلودگی هوا در برخی از کشورهای اروپایی موجب شده که متوسط طول عمر مردم در این کشورها تا دو سال کاهش پیدا کند و به همین دلیل قوانین محدود کننده برای کاهش تولید آلاینده‌های هوایی در این مناطق باید تقویت شوند.
به گزارش ایسنا و به نقل از رویترز، این آژانس اعلام کرد: هرچند در حال حاضر در کشورهای اروپایی قوانین مشخصی برای کاهش سطح برخی از مواد سمی حاصل از دود اگزوزها و دودکش‌ها وجود دارد و اعمال می‌شود اما هنوز مقادیر خطرناکی از ذرات میکروسکوپی آلوده کننده موسوم به آلاینده‌ها در هوا موجود هستند که با بروز بیماریهای جدی نظیر سرطان ریه و مشکلات قلبی و عروقی ارتباط مستقیم دارند.
جانز پوتوکینک، کمیسیونر محیط زیست اتحادیه اروپا پس از انتشار این گزارش اظهار داشت که در سال آینده میلادی بازبینی‌های جدی تر روی قوانین کیفیت هوا باید صورت گیرد تا محدودیت‌های اتحادیه اروپا در خصوص سطح آلودگی هوا به استانداردهای توصیه شده از سوی سازمان جهانی بهداشت نزدیک‌تر شود.


http://www.iren.ir/Nsite/FullStory/?Id=7762
 
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سوژه هایی جالب از تبلیـغات هـشدار دهنـده


آلودگی هوا و دریاها، از بین‌رفتن جنگل‌ها از جمله مشکلات زندگی امروز هستند؛ اما تلاش برای رفع آنان وجود دارد و این تلاش‌ها با آگاه‌سازی عمومی در سطح جهان باید گسترده‌تر شود. در این ایمیل 15 تبلیغ جالب می‌بینیم که به غیر از جلب توجه به خاطر طراحی زیبا و ایده خلاقانه آن، باعث می‌شود که اندکی به این مشکلات بیاندیشیم و شاید قدمی در راه کمک به حل این معضلات و داشتن جهانی بهتر برداریم. شاید ما بتوانیم با کارهایی کوچک، گامی در راه بهبود این مشکلات برداریم. به عنوان مثال برای حفاظت از منابع طبیعی سعی کنیم از آلوده‌کردن آب دریاها بپرهیزیم. خواهیم دید که همین حرکت‌های کوچک در آینده موجب می‌شود که دنیایی بهتر و سالم‌تر برای نسل‌های آینده داشته باشیم. با هم این تبلیغات جذاب را می‌بینیم.


قبل از آن که خیلی دیر شود به زمین اجازه نفس‌کشیدن بدهید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


۷۰ درصد مواد پلاستیکی به دریا ریخته می‌شود

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


دریا دیر یا زود انتقامش را از شما خواهد گرفت

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


بیابان‌زایی موجب نابودی ۶۰۰۰ موجود زنده در هر سال می‌شود

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


باید هر چه زودتر فکری به حال آلودگی آب‌ها کرد

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


زمانی که کسی در حال رانندگی است با او تلفنی صحبت نکنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


قبل از آن که دیر شود به افرادی که جایی برای زندگی ندارند کمک کنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


این که یک کودک جایی برای زندگی نداشته باشد ناراحت‌کننده است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


این مرد با زباله‌هایی که همه‌جا ریخته می‌شود در حال صدمه‌رساندن به حیوانات است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


ارزش غذایی: صفر. اولین مشکل این کودکان، گرسنگی است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


باید به این کودکان کمک شود تا خانه و مدرسه‌شان را دوباره بسازند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


اسکیزوفرنی با توجه به نشانه‌ها، قابل درمان است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


در اعیاد باید به فکر آن‌هایی هم باشیم که خانه‌ای ندارند. بیش از ۲۰۰۰۰۰ کودک در اول سال جدید در خیابان‌ها هستند

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


نتیجه حتمی آلودگی دریاها

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


کارگران، ابزار نیستند چراکه آن‌ها از حقوق انسانی برخوردارند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

**ایران 1.6%از دی اکسید کربن دنیا را تولید میکند**
تصور کنید ایران ما 0.7% از صادرات دنیا در دست دارد و 1.6% از دی اکسید کربن را تامین میکند.
جالب است بدانید که ایران سیزدهمین کشور دودزا در دنیاست.
مسئولین راهنمایی و رانندگی ایران هیچ توجه
ی به امر حفاظت از محیط زیست ندارند و جلوی اتومبیلهایی که مخرب محیط زیست هستند را نمیگیرند.رشد اقتصادی، جمعیت و... میتواند از عوامل ایجاد دود در اتمسفر باشد، اما جمعیت ایران 19مین جمعیت جهان میباشد و ایران از نظر رشد اقتصادی در جایگاه 88 جهان قرار دارد، پس ما باز هم بیش از رشد اقتصادی و جمعیتمان آلودگی ایجاد میکنیم...و کسی به فکر نیست.
‏Photo: **ایران 1.6%از دی اکسید کربن دنیا را تولید میکند**
تصور کنید ایران ما 0.7% از صادرات دنیا در دست دارد و 1.6% از دی اکسید کربن را تامین میکند.
جالب است بدانید که ایران سیزدهمین کشور دودزا در دنیاست.
مسئولین راهنمایی و رانندگی ایران هیچ توجهی به امر حفاظت از محیط زیست ندارند و جلوی اتومبیلهایی که مخرب محیط زیست هستند را نمیگیرند.رشد اقتصادی، جمعیت و... میتواند از عوامل ایجاد دود در اتمسفر باشد، اما جمعیت ایران 19مین جمعیت جهان میباشد و ایران از نظر رشد اقتصادی در جایگاه 88 جهان قرار دارد، پس ما باز هم بیش از رشد اقتصادی و جمعیتمان آلودگی ایجاد میکنیم...و کسی به فکر نیست.‏

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


از نخستین روزهای شروع سال جدید تحصیلی؛
آموزش تفکیک زباله از مبدا در مدارس انزلی آغاز شد


 

 

 بزرگنمایی
لیلا مسروری: دانش اموزان پایه چهارم دبستان «آزادگان» شهر انزلی با انواع پسماندها و روشهای تفکیک آنها آشنا شدند.

به گزارش سبزپرس، «شهرام توانا» مسئول واحد بازیافت و کارخانه کمپوست انزلی با اشاره به الزامات قانونی تفکیک از مبدا پسماندها گفت: آموزش از پیش فرض های ضروری برای اجرای دقیق ضوابط مترتب بر تفکیک دقیق و درست پسماند از مبدا است.
توانا افزود: مطابق با مصوبه کار گروه پسماند شهرستان، آموزش تفکیک از مبدا به دانش اموزان با محوریت جداسازی کاغذ و در عین حال زباله خشک و زباله تر آغاز شد. 
وی تاکید کرد: ما قبل از ورود به داخل خانواده از ادارات و در ادامه مدارس آغاز کرده ایم به این ترتیب وقتی بخواهیم تفکیک از مبدا در منازل را آغاز کنیم کار به مراتب سهل تر و ذهنیت افراد خانواده راحتر پذیرای این برنامه خواهد بود. 
امروز دانش اموزان دو کلاس «الف» و «ب» پایه چهارم مدرسه آزادگان دریک کارگاه آموزشی ضمن آشنا شدن با پسماندها و تاثیرات سو پسماندهای رها شده در طبیعت با روش تفکیک آشنا شدند و قرار شد به مدت یک هفته این برنامه را به طور پیوسته در مدرسه با تفکیک کاغذ، زباله خشک و زباله تر آغاز کنند و پس از این مدت با حضور در کلبه بازیافت ضمن تحویل زباله های تفکیکی و بازیافتی خود، با ادامه روند بازیافت و نیز عملکرد کلبه های بازیافت آشنا شوند.
«سید تقی موسویان» شهردار انزلی نیز در گفتگو با سبزپرس با اشاره تفکیک از مبدا روشی کارآمد برای کمک در مدیریت پسماند است گفت: کارگروه پسماند شهرستان برای اجرایی کردن قانون تفکیک از مبدا قدم به قدم برنامه هایی را طراحی کرد.
موسویان گفت: ابتدا کار از ادارت شهرستان با محوریت تفکیک کاغذ آغاز شد و تمامی ادارات شهرستان یک رابط پسماند معرفی کردند و سپس با برگزاری کارگاه های توجیهی سطل های تفکیک کاغذ به تعداد اتاق های موجود، تحویل ادارات شد و در ادامه پیمانکار مربوطه ملزم به تحویل کاغذهای بازیافتی ادارات شد.
شهردار انزلی با اشاره به مراحل تکمیلی کارخانه کمپوست انزلی گفت: روند تکمیل کارخانه و احداث فضا و امکانات لازم و زهکشی و سایر موارد توسط پیمانکاران پیشرفت خوبی دارد. در حال حاضر دو مورد وجود دارد که نیازمند همراهی اعضای کارگروه پسماند به ویژه اداره کل حفاظت محیط زیست است که یکی ایستگاه دپو موقت برای حمل به کارخانه کمپوست ومورد مهم بعدی بحث پس سرندی ها است .
شهرستان انزلی یکی از سه واحد فعال کمپوست گیلان را داراست که در سال های قبل، این واحد بدون ایجاد فضابندی های لازم راه اندازی شد. اما نقص های سخت افزاری و نرم افزاری آن مانع از کارایی مناسب این کارخانه شد. در حال حاضر این کارخانه مراحل تکمیل و بهسازی را می گذراند و پیش بینی می شود که با حل مسئله پس سرندی ها تا یک ماه آینده، فعالیت خود را آغاز کند.

منبع: http://isdle.ir/news/index.php?news=8788


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


 

يكي از مديران سازمان محيط زيست درخواست كرد
خيرين براي حمايت از حيات وحش صندوق حمايتي تشكيل دهند


 

 

 بزرگنمایی
 در پي شدت گرفتن پسروي آب درياچه اروميه و خروج گوزن هاي زرد جزيره اشك از درياچه به شهرها و روستاها و نيز كشته شدن برخي گوزن ها به دست افراد ناآگاه،‌حالا مدير كل دفتر حيات وحش سازمان محيط زيست مي گويد: از خروج گوزن زرد در جزيره اشك جلوگيري شد.

به گزارش سبزپرس به نقل از سايت سازمان محيط زيست ، حسين محمدي گفته : از دو هفته پيش گزارشاتي مبني بر خروج گوزن زرد از جزيره اشك كه يكي از زيستگاه هاي مهم در كشور محسوب مي شود ؛از طرف بوميان و كشاورزان سواحل درياچه اروميه گزارش شده است. در پي اين گزارش مامورين سازمان حفاظت محيط زيست در استان موضوع را بررسي كردند و تعدادي از اين گوزن را در اراضي كشاورزي  را يافتند و اقدام به زنده گيري آنها نمودند.

محمدي خاطر نشان كرد: در بررسي هاي اوليه صورت گرفته توسط كارشناسان كمبود منابع آب و علوفه در جزيره اشك ، استرس هاي محيطي و پايين آمدن آب درياچه اروميه باعث خروج گوزن ها از جزيره اشك شد.

وي تصريح نمود:در همين راستا سازمان حفاظت محيط زيست با بكارگيري يك فروند بالگرد طي سه روز در چندين مرحله پرواز اقدام به انتقال 15 هزار  ليتر آب و 2 تن علوفه در جزيره اقدام نمود .

محمدي همچنين در بازديد از زيستگاه هاي شهرستان مهاباد همچنين خواستار تشكيل صندوق حمايت از حيات وحش توسط خيرين منطقه شد.
وي گفت : سازمان حفاظت محيط زيست آمادگي هرگونه همكاري در اين خصوص را دارد.

حسين محمدي در اين بازديد با اهميت شمردن زيستگاههاي منطقه مهاباد خواستار ارتقاء سطح حفاظتي زيستگاهها و  تقويت سازمان هاي مردم نهاد شد.

نوشته شده در ساعت 10:03:21 , مورخ 04/07/1391
کد خبر : 91071015


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


 

سازمان بازرسي به اقدام محيط زيست استان گلستان اعتراض كرد
موافقت محيط زيست با معدن كاوي در زيستگاه مرال در جنگل هاي علي آباد


 

 

 بزرگنمایی
 عمليات اكتشاف سنگ معدن آهك در جنگل هاي دره محمد آباد در غرب علي آباد كتول با موافقت اداره كل محيط زيست استان گلستان در حالي آغاز شده كه از يك ماه پيش چادر گاوبانگي براي حفاظت از گوزن هاي مرال در اين منطقه بر پا شده است اما سر و صداي ناشي از فعاليت هاي اكتشافي معدن كاوان لحظه اي در منطقه قطع نمي شود .

به گزارش خبرنگار سبزپرس و بر اساس گزارش هاي ارسالي ، اداره كل محيط زيست استان گلستان چندي قبل مجوز اكتشاف سنگ معدني آهك را در دره محمد آباد واقع در جنوب غرب فاضل آباد در منطقه جنگلي غرب شهرستان علي آباد كتول براي فردي به نام خانم ن . ز صادر كرده است.

اين منطقه كه داراي پوشش جنگلي است اگرچه جز مناطق چهارگانه سازمان محيط زيست نيست اما به دليل اينكه يكي از زيستگاههاي خوب گوزن مرال در اين منطقه محسوب مي شود بسيار حائز اهميت است . به همين دليل هر ساله در فصل جفت گيري مرالها موسوم به گاوبانگي چادرهاي حفاظتي محيطبانان به منظور حفاظت از مرال ها در منطقه برپا مي شود .

موافقت محيط زيست با معدن كاوي در اين منطقه در حالي صورت گرفته كه پيش از اين در دوره مديريت ساسان علي ن‍ژاد در كسوت مدير كلي محيط زيست گلستان ،‌اين مقام به دليل فشارهاي بدنه كارشناسي از صدور مجوز اكتشاف معدن خودداري كرده بود اما حالا اداره كل محيط زيست اين استان با اين اقدام موافقت كرده است .

در پي اين اقدام و به دليل حساسيت زيستگاهي در اين منطقه جنگلي ، سازمان بازرسي استان گلستان هفته گذشته خواستار توضيح اداره كل محيط زيست استان گلستان شده است.

نوشته شده در ساعت 09:21:32 , مورخ 04/07/1391
کد خبر : 91071014


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

تفنگ ها، سرزمین مفرغ ایران را از قوچ ها خالی کردند

 

 

 

 بزرگنمایی
 کوشان مهران: آنگونه که زنده یاد «حمیدرضا بیات» در شناسنامه «منطقه حفاظت شده اشترانکوه» (سال 1367) نگاشته بود، تا اوایل دهه 1340 گله های 600 تایی گوسپند کوهی عراق (دورگه ارمنی- اصفهان) در اشترانکوه لرستان دیده می شدند. در آن روزگار که هنوز کلاشینکف جای تفنگ های دست ساز محلی را نگرفته و جاده و بزرگراه ها مسیر های مهاجرتی را قطع نکرده بودند، گله های سنگین قوچ عراق (منظور عراق عجم و یا همان اراک در استان مرکزی است) برای گذراندن تابستان به مراتع غنی این قسمت از زاگرس می کوچیدند.

پس از شهریور 1320 و رواج مجدد قاچاق اسلحه جنگی میان عشایر، وضعیت حیات وحش لرستان به شدت در معرض تهدید قرار گرفت. البته در نیمه دوم قرن نوزدهم و ورود تفنگ های گلوله زنی «هنری مارتین» و بعدها «ورندل» باعث نابودی مرال، شوکا، گوزن زرد و شیر آسیایی و کاهش تعداد گوسپندان کوهی و پازن و آهو شد. در سال 1340 در محدوده کنونی اشترانکوه قرق اختصاصی «تیان» (تیون) شکار ممنوع اعلام شد و در سال 1349 با اضافه کردن مناطقی مهم چون «سفید کوه» و «پریز کوه» و «گزرسون» منطقه ای به وسعت 93 هزار و 950 هکتار با نام «منطقه حفاظت شده اشترانکوه» شکل گرفت. ایجاد مناطق «ممنوع التعلیف» (مناطقی که چرای دام در آنها ممنوع است) نقش به سزایی در احیای پوشش گیاهی داشت و خلع سلاح روستاهای اطراف (البته نه به شدت سال های پیش از شهریور 1320) باعث ایجاد امنیت در زیستگاه و افزایش تدریجی گونه های شاخص منطقه همچون پازن های پاکوتاه و فاخر منطقه شد.

در اواخر دهه 1350 به دلیل رویدادهای گوناگون، عملا پوشش مدیریتی از این زیستگاه رخت بربست. در کنار قتل عام هر جنبنده با سلاح های جنگی و غارت مراتع تحت عنوان چرای دام، زیستگاه سفیدکوه که مهم ترین زیستگاه قوچ عراق بود به عنوان زیستگاه مستقلی عنوان شد.

در این بین وضع گونه مهاجری چون قوچ عراق در مقایسه با گونه های نسبتا ساکن چون پازن، به شدت در معرض تهدید قرار گرفت. هرچند منطقه «هفتاد قله» اراک به عنوان یکی از مهم ترین زیستگاه های زمستانی از شرایط بهتری برخوردار است، ولی به هنگام مهاجرت به زاگرس برای استفاده از مراتع تابستانی در کنار فشار گله های بزرگ دام و رقابت بر سر منابع و احتمال شیوع بیماری های دامی و حمله سگ های گله، رگبار و شلیک انواع اسلحه گرم چون کلاشینکف و برنو باعث کاهش شدید جمعیت گوسپند کوهی شده است. حتی اگر در سفیدکوه اندک امنیتی وجود داشته باشد، در طی مسیر کوچ، شکارچیان در گدارها و آبشخورها به مقصود خود به راحتی دست می یابند.

نگاره پیوست این نوشتار گوسپندی کوهی ساخته شده از مفرغ را نشان می دهد که یادگاراستادان فلزکار و ریخته گر هزاره های کهن لرستان است. در اوج شکوه تمدن های سومر و بابل و آشور سرزمین میان رودان (عراق کنونی)، زاگرس منبع مهم تولیدات فلزکاری و مواد خام بوده است. انبوه یافته های باستان شناسی اعصار کهن لرستان نشان دهنده وجود تمدنی افزار پیشه و صنعتگر در این محدوده است. شاید بتوان پس از آن روزگار، دوران ساسانی و اتابکان لر را از روی بناهای تاریخی برجای مانده یکی از مهم ترین دوران های ارزشمند تاریخی و فرهنگی این بخش از زاگرس قلمداد کرد.  

وجود پل های بزرگ ساسانی و دژ ها و پاسگاه ها، نشاندهنده حجم بزرگ کاروان های بازرگانی است که در اعصار کهن از لرستان عبور می کردند و این نشاندهنده ایجاد امنیتی پایدار و فراگیر در منطقه و رونق اقتصادی بوده است.

در نیمه دوم قرن نوزدهم و به هنگام حکومت «مسعود میرزا ظل السلطان» بر یک سوم ایران، طرحی به او از سوی یک افسر بریتانیایی تقدیم شده بود که با استفاده از منابع سرشار و لایزال طبیعی لرستان، با مهار آب ها و استفاده بهینه از پتانسیل مراتع بتوان یک استرالیا و یا سوئیس کوچک در این بخش از ایران ایجاد کرد و فراورده های دامی و اسب  و گندم را از طریق بندرهای خوزستان به دیگر نقاط جهان صادر کرد.

برای ذوب فلز چاره ای جز استفاده از چوب و ذغال نیست و جنگل های انبوه بلوط آن روزگار، بهترین منبع تامین کننده انرژی و حرارت استادکاران چیره دست لرستان بوده است. از آن دوران تا حدود اوایل دهه 1340، لرستان و در کل زاگرس، مهم ترین منبع تامین کننده ذغال شهرهای بزرگی چون اصفهان و اراک بود و گونی های آکنده از ذغال بلوط برپشت گاو به مراکز بزرگ شهری حمل می شد.

نبود قانون و مدیریت برای بهره برداری پایدار از جنگل ها و بویژه چرای بز، باعث ریشه کن شدن پوشش جنگلی و عقب نشینی آن طی هزاره ها شده است. به دنبال نابودی جنگل، گونه های وابسته به این زیستگاه چون مرال، شوکا، گوزن زرد و شیر ایرانی نیز به تدریج عقب نشسته و ورود تفنگ های گلوله زنی سوزنی در نیمه دوم قرن نوزدهم ناقوس انقراض را برای این گونه ها به صدا درآورد.

تنها گونه هایی چون پازن، گوسپند کوهی، خرس قهوه ای و پلنگ توانایی زیستن در شرایط جدید را داشتند که تخریب و تصرف زیستگاه ها و وفور انواع سلاح در کنار ضعف قوانین و مجریان قانون و عدم اطلاع جامعه از ارزش والای زیگونگی، همگی دست در دست هم داده که تا چند دهه دیگر گوسپند کوهی سفیدکوه هم مانند مرال شکوهمند پاپی به خاطره ها بپیوندد.

در کنار حفاظت شدید از زیستگاه های گوسپند کوهی در سفید کوه و اشترانکوه و عدم اجازه چرای دام اهلی و خلع سلاح قاطعانه متخلفان شناخته شده، معرفی مجدد این گونه به دیگر زیسنگاه های استان و ایجاد امنیت به هنگام کوچ در مسیر اراک – لرستان با ایجاد واحد های سیار گشت تنها شانس بقای این گونه و دیگر گونه های استان است. افسوس که نه در میان مسئولان و نه در بین مردم اراده جدی برای احیای زیستگاه ها وجود نداشته و بنابر دلایلی که همگان می دانند، صرفه این است که به عنوان تعامل با جوامع محلی، چشم بر کلاشینکف و تیربار و کوره های ذغال قالی کوه ببندند.

این نوشتار به پیشنهاد «فرخ خان» این شاهین تیزپرواز و این هزاردستان خوش خوان کوهساران سربه فلک کشیده زاگرس نگاشته شده بود ولی در حال حاضر، شرایط ویژه لرستان تمامی زیستگاه های طبیعی زاگرس را به شدت رو به نابودی و نیستی سوق داده است. در منطقه دنا روزگاری در کنار کبکان مست و خوش خان دری و پازن های تروفی زیرگونه گوسپند کوهی اصفهانی وجود داشت ولی شکار با کلاشینکف و سلاح های جنگی که به یک کشتار شبیه بود، باعث کاهش شدید تا آستانه نابودی این گونه شد و به دلیل جاده کشی و حاتم بخشی مراتع برای رشد مالتوسی دیم زارها، مسیر مهاجرت جانور به دنا بسته شد. در طبیعت بی سابقه نیست که بنا بر دلایل طبیعی چون شیوع بیماری و یا خشکسالی گونه ای نابود شده و پس از مدتی افرادی از همان گونه از زیستگاه دیگری، به تدریج زیستگاه خالی را به اشغال درآورده و مجدداً نسل این گونه احیا شود.

نواب شاهزاده مسعود میرزا ظل السلطان پس از تجهیز ارتش نوین 12هزار نفری خود به یونیفرم پرشکوه پروسی و تفنگ های سوزنی هنری مارتین و توپ های کوهستانی «اوخاتیوس» اتریشی، به عزم نظم بخشیدن به ناآرامی های طوایف لرستان از اصفهان حرکت کرد و در میانه راه برای آشنا کردن سربازان ارتش به تفنگ های جدید فشنگ خور سوزنی (به جای تفنگ های سرپر «شاسپوی» فرانسوی) یک کوه منفرد را به عنوان شکارگاه معین کرده و به سربازان اجازه شکار جرگه عام داد. هر پازن و گوسپند کوهی شکار شده یک تومان انعام داشت و در برابر هرسال سن پازن و یا قوچ یک تومان به انعام اضافه می شد.

بنابر خاطرات شاهزاده، صدای تیراندازی شب و روز قطع نمی شد و گاهی در روز 150 تومان به سربازان انعام مرحمت می شد. پس از شکار حدود 600 پازن و قوچ، بنابر خاطرات مسعود میرزا تا 10 سال دیگر شکاری در این کوه دیده نشد. (به احتمال بسیار زیاد، نبرد با عشایر لرستان نخستین تجربه استفاده از تفنگ های گلوله زنی سوزنی در ارتش ایران بود که در برابر تفنگ های فتیله ای دست ساز که بردی برابر 40 قدم داشت، با پشتیبانی آتشبار توپخانه کوهستانی و گلوله های انفجاری «شراپنل»، تفنگ های هنری مارتین از فاصله هزار قدمی تلفات بسیار سنگینی بر یاغیان که قصد تاراج و چپاول شهر خرم آباد را داشتند وارد کرد).

ولی با وجود منفرد بودن این کوه و عدم ارتباط مستقیم با سایر زیستگاه های کوهستانی به دلیل امن بودن زیستگاه های حواشی و نبود جاده و شکارچی سوار بر خودرو پازن و گوسپندان کوهی به تدریج از زیستگاه های دیگر به طور طبیعی و بدون دخالت انسان قادر به اشغال مجدد زیستگاه و احیای نسل در این منطقه شدند.

در شرایط کنونی، نگهداری مادام العمر تعدادی قوچ اصفهان و گوزن زرد در فنسی محدود در منطقه دنا، تنها دورریز زمان ارزشمند و هزینه است. در بسیاری از کشورهای اروپایی از اسپانیا تا رومانی و حتی فنلاند، گونه گوسپند کوهی «موفلون» بومی جزایر «کرسیکا» و «ساردنیا» در شکارگاه ها، چه دامنه های کوهستانی آلپ و چه در جنگل های سیاه باواریای آلمان معرفی شده و بخوبی زیاد شده و به تدریج همانند یک گونه بومی قادر به تطابق با زیستگاه جدید و مهاجرت به قلمرو های جدید شده اند.

باید پژوهشی کاربردی و به دور از خیال پردازی درباره جمعیت گوسپندان کوهی زیرگونه اصفهان استان چهارمحال بختیاری و به ویژه زیستگاه سبزکوه صورت بگیرد که آیا جمعیت این زیستگاه به دلیل جاده کشی و ایجاد تاسیسات انسانی چون کارخانه و شهرک و تمرکز  و اشراف شکارکشان بر گدارهای مهاجرتی به صورت جزیره ای درآمده و با دیگر زیستگاه ها قطع ارتباط کرده و در صورت اثبات مهاجرت و تبادل ژنتیکی با سایر جمعیت ها مسیر و زمان این کوچ های فصلی به دقت برای حفاظت کارا در گدارها و احداث پست های محیط بانی موقت در گلوگاه ها برای ایجاد امنیت، مشخص و مکتوب شود.


نوشته شده در ساعت 15:12:26 , مورخ 02/07/1391
کد خبر : 91071012
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


با موافقت محيط زيست 700 هكتار از منطقه حفاظت شده جاجرود براي مسكن مهر تسطيح شد
ثبت نام كاركنان محيط زيست براي دريافت زمين هاي جاجرود!


 

 

 بزرگنمایی
سبزپرس- گروه محيط زيست طبيعي : چندی پیش تسطیح 7 میلیون و 400 هزار متر مربع از اراضی حفاظت شده جاجرود برای مسکن مهر به اتمام رسید و 36 نفر از کارکنان اداره کل محیط زیست استان تهران برای دریافت مسکن مهر دراین منطقه ثبت نام کردند.

به گزارش سبزپرس به نقل از مهر، در روزهای پایانی سال 90 تصرف حدود 740 هکتار از زمین های منطقه حفاظت شده جاجرود هم مرز با منطقه پارک ملی خجیر آغاز شد . گزارش های اخیر حاکی از آن است که در حال حاضر تسطیح زمین های دره بهشت که هم مرز با پارک ملی خجیر است پایان یافته پیمانکاران مشخص شده و بخش زیادی از پیش پرداختها دریافت شده است.

اطلاعیه ثبت نام برای مسکن مهردر اراضی حفاظت شده در تابلو اعلانات اداره کل محیط زیست تهران

میترا البرزی منش مدیرعامل انجمن پایشگران محیط زیست در این باره می گوید: در حال حاضر بخش عمده ای از پیش پرداخت های مسکن مهردر دره بهشت دریافت شده و نکته جالب این است که با وجود مخالفت ها و پیگیری های دوستداران محیط زیست و مخالفت ابتدایی مسئولان محیط زیست نسبت به تخریب و تجاوز این اراضی در حال حاضر اطلاعیه ثبت نام برای مسکن مهر در دره بهشت در تابلو اعلانات اداره کل محیط زیست استان تهران قرار دارد و تا کنون 36 نفر از کارکنان این اداره کل برای مسکن مهر در دل اراضی حفاظت شده محیط زیست ثبت نام کرده اند.
به گفته او، پیمانکاران متعهد شده اند که مسکن مهر دره بهشت را تا سال 93 تحویل دهند.

البرزی منش با اشاره به پیگیری ها و درخواست های فعالان محیط زیست برای باز پس گیری این اراضی که ارزش زیست محیطی بسیار بالایی دارند تصریح کرد: 18 NGO فعال محیط زیست در خواست های خود را برای رییس سازمان محیط زیست ، قوه قضاییه و فراکسیون محیط زیست مجلس ارسال کردند اما به دلیل مشکلات مالی NGO ها امکان طرح رسمی شکایت وجود نداشت.

او اضافه می کند: با توجه به اهمیت و نقش این منطقه به عنوان کمربند حفاظتی اطراف تهران که هم از روند توسعه بی رویه جلوگیری می کند و هم درپالایش هوا نقش به سزایی دارد مسئولان و نمایندگان مجلس اجازه ادامه روند ساخت و ساز در این منطقه را ندهند.

به اعتقاد البرزی منش با توجه به وسعت 7 میلیون و 400 هزار متر مربعی اراضی که برای مسکن مهر در این منطقه درنظر گرفته شده است تعداد بسیار زیادی خانوار ظرف چند سال آینده در این منطقه ساکن می شود که به امکاناتی مانند آب ، برق و جاده های دسترسی نیاز خواهند داشت که در حال حاضر هیچ یک از آنها در منطقه وجود ندارد و تأمین هریک ازآنها یعنی وارد کردن فشار به پارک ملی خجیر و تخریب این منطقه .

او در ادامه می گوید: پارک ملی خجیر که جنگلهای بنه در آن وجود دارد در حال حاضر نیز به دلیل مراجعه تعدادی گردشگر در فصل تابستان همه ساله در معرض آتش سوزی قرار دارد بنابراین تصور اینکه همجواری این تعداد خانوار با این پارک ملی چه بلایی بر سر طبیعت و حیات وحش آن می آورد برای دوستداران محیط زیست تکان دهنده است.

البرزی منش با اشاره به غیر قانونی بودن تصرف این اراضی ادامه می دهد: انتظار می رود فراکسیون محیط زیست مجلس که پس ازپیگیری های دوستداران محیط زیست تنها نامه آنها را در خبرنامه داخلی خود منتشر کردند نسبت به توقف این روند اقدام کرده و مانع از بین رفتن چنین منطقه زیست محیطی مهمی در پایتخت شوند.


نوشته شده در ساعت 09:12:32 , مورخ 03/07/1391
کد خبر : 91061013


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نایب رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس:
تشکیل سازمان منابع طبیعی در دستور کار بهارستانی‌ها قرار گرفت


 

 

 بزرگنمایی
نایب رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس با اشاره به بررسی جزئیات طرح جامع منابع طبیعی در کمیسیون متبوع خود گفت: براساس این طرح، سازمان امور اراضی با سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، ادغام و سازمان جدیدی به نام سازمان منابع طبیعی تشکیل خواهد شد.

به گزارش سبزپرس و به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، «محمد اسماعیل‌نیا» نماینده مردم کاشمر، برداسکن و خلیل آباد در مجلس شورای اسلامی با اشاره به بررسی جزئیات طرح جامع منابع طبیعی در کمیسیون کشاورزی بهارستان گفت: براساس این طرح، سازمان امور اراضی و سازمان جنگلها و مراتع آبخیزداری ادغام و سازمان جدیدی به نام سازمان منابع طبیعی تشکیل خواهد شد.

وی در ادامه افزود: در این طرح، نحوه واگذاری تمامی اراضی ملی از جمله جنگل، مراتع و بیابان‌ها مشخص شده است.

نایب‌رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس در تشریح جزئیات دیگری از این طرح اظهار داشت: کمیسیون‌هایی که تاکنون در هر استان درباره واگذاری اراضی تصمیم می‌گرفتند به یک کمیسیون تبدیل خواهد شد، ضمن آنکه اختیارات آنها نیز تغییر خواهد کرد.

وی در ادامه تصریح کرد: اعضای کمیسیون کشاورزی مجلس تاکنون ۲۲ الی ۲۳ ماده از طرح جامع منابع طبیعی را بررسی کردند، ضمن آنکه لایحه منابع خاک نیز که از سوی دولت ارائه شده، ضمیمه این طرح قرار گرفته است.

نایب رئیس کمیسیون کشاورزی در خاتمه، هدف از ادغام دو سازمان امور اراضی با جنگلها، مراتع و آبخیزداری را جلوگیری از موازی‌کاری و عمیق‌شدن نسبت به موضوعات مربوطه اعلام کرد.

کد خبر : 91071011


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

معدن مس دره‌زرشک برای ششمین بار تعطیل شد؛
بخشدار تفت دستور توقف فعالیت معدن دره زرشک را صادر کرد

 

 

 بزرگنمایی
هنوز یک هفته از آخرین اعتراضات اهالی روستای دره‌زرشک و ساکنان سایر روستاهای اطراف آن نگذشته که شرکت بهره بردار معدن مس دره زرشک، کرد تا برای بار دیگر فعالیت خود را از سر بگیرد.

به گزارش سبزپرس، روز گذشته گروهی از مردم دره‌زرشک غافل از شروع فعالیت مجدد این معدن، همزمان با آغاز فصل پاییز، برای پیگیری قطعی شدن توقف نهایی فعالیت این معدن باردیگر مقابل دادگاه تفت تجمع کرده بودند که با اطلاع از فعالیت دوباره این معدن، خود را به محل فعالیت معدن رساندند.

اهالی برای بار دیگر اعتراضات خود را به عدم توقف فعالیت معدن در تجمع خود اعلام داشتند و خواستار حق و حقوق خود از بخشدار تفت که در جمع آنها حضور یافته بود شدند.

بخشدار تفت پس از گذشت چند ساعت از تجمع افراد در منطقه دستور توقف فعالیت معدن مس دره‌زرشک را داد که به دنبال این دستور، ماشین‌آلات از کار ایستادند و برای بار ششم اهالی شاهد توقف فعالیت معدن مس دره‌زرشک بودند.

هر چند این معدن مس دوباره رنگ تعطیلی به خود گرفت اما آنچه این روزها برای اهالی اهمیت زیادی دارد، این است که این توقف تا چه مدت دوام خواهد داشت؟ آیا دوباره مس دره‌زرشک فعالیت خود را آغاز می‌کند؟

این در حالی است که دستور توقف هرگونه عملیات اجرایی این معدن در کمیته ارزیابی زیست محیطی سازمان حفاظت محیط زیست، در تهران صادر شده است که مسئولان معدن از توقف فعالیت ها سر باز زده اند.

 

کد خبر : 91071007


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


درخواست فعالان محيط زيست از ديوان محاسبات و سازمان بازرسي كل كشور:
اجازه عبور خط لوله نفت سروستان از پارك ملي بمو را ندهيد


 

 

 بزرگنمایی
در پي شدت گرفتن فعاليت پيمانكاران نفتي براي عبور خط لوله نفت سروستان به پالايشگاه شيراز و رسيدن اين خط لوله تا پشت فنس هاي پارك ملي بمو،‌ برخي گمانه زني ها حاكي است به زودي ادامه عمليات خط لوله نفت از داخل پارك ملي بمو و از كنار حياتي ترين چشمه پارك موسوم به چشمه آب بز آغاز خواهد شد. در همين حال يكي از فعالان محيط زيست استان فارس و مدير موسسه 13 فرودين خواستار مداخله سازمان بازرسي كل كشور،‌ديوان محاسبات و مجلس شوراي اسلامي به مسئله ورود نفتي ها به پارك ملي بمو شد.


علي اكبر كاظميني ،‌مدير موسسه 13 فرودين در گفتگو با سبزپرس گفت: پارک ملی بمو با قدمت نیم قرن حفاظت از قدیمی ترین پارکهای ملی کشور است. موقعیت مکانی این پارک در مجاورت کلان شهر شیراز و محور گردشگری شیراز – تخت جمشید امتیاز ویژه ای برای استان فارس و شهر شیراز و ورزقان است . اما علی رغم توسعه بی رویه در سالیان گذشته که منجر به تغییر کاربری زیست بوم و کاهش تنوع زیستی و تخریب چشم اندازهای طبیعی در سطح استان فارس شده  پارک ملی بمو به صورت یک نمونه برجسته اکوسیستم طبیعی نسبتا بکر باقی مانده است.

به گفته او استان فارس با 2400 گونه گیاهی و پارک ملی بمو با 620 گونه گیاهی در همین وسعت کم منحصر به فرد است  که 30 گونه آن بومی و اندمیک است. این پارک با داشتن گونه های جانوری زیادی از جمله پلنگ آهو پازن، قوچ و میش شیراز، کفتار، گرگ، روباه ، خرگوش و ... و همچنین بیش از 50 گونه پرنده کلکسیونی از تنوع زیستی بالا دارد.

این فعال محیط یست می افزاید: متاسفانه سال گذشته مجوز تاسیس پالایشگاه دوم در پارک ملی بمو صادر شده و به تبع آن عبور خط لوله نفت از قلب زیستگاههای بمو بر خلاف ضوابط و دستورالعمل های محیط زیستي است.

او می افزاید : در حالی که شهر زرقان بر طبق تحقیقات دانشگاه شیراز آلودگی بالایی دارد و دشت زرقان به علت قرار گرفتن در بین کوهها بیش از نیمی از سال دارای وضعیت وارونگی دما یا اینورژن است هرگونه ساخت صنایع آلاینده در این محدوده خیانت به کودکان و زیست مندان پارک ملی بمو است.

کاظمینی می افزاید: از سمت شرق شهر زرقان و غرب پارک ملی بمو از تنگه آب بز خط لوله نفت با عبور از باغات انگور و تخریب شیب ها و دامنه ها بدون اجازه صاحبان باغ ها به پشت فنس پارک ملی بمو رسیده است در حالی که چشمه آب بز که در بدترین شرایط خشکسالی آب دارد و آبشخور قوچ و میش و پازن ها است در آستانه نابودی قرار گفته است. از سمت شرق پارک ملی بمو هم در منطقه بند امیر در محلی به نام شول قسمتی دیگر از این خط لوله در پشت فنس پارک ملی بمو توقف کرده و اماده است که با آمدن مسئولی در منطقه و توجیه ایشان که لابد این  خط لوله داخل پارک ملی بمو می تواند هزاران شغل ایجاد کند مجوز ان صادر شود و خط لوله نفت را عبور دهند و تیر خلاص را بر پیکر پارک بمو بزنند.

 اين همه اصرار براي عبور خط لوله از داخل پارك براي چيست؟

وی می گوید: چرا وقتي خط لوله ميعانات گازي را از بيرون پارك توانستند عبور دهند حالا اصرار دارند كه خط لوله نفت حتما از  داخل پارك عبور داده شود ؟ ايا اين اقدام براي اين نيست تا زمينه براي ساخت پالايشگاه و عبور ساير خطوط لوله انتقال فراهم شود و گرنه از همان مسير قبلي ميعانات گازي اين يكي را هم عبور مي دادند.

كاظميني تصريح كرد: اگر انجام برخي اقدامات در پارك هاي ملي ممنوع است خب ديگر نيازي به اين همه تعلل نيست اما عجيب است كه محيط زيست استان با وجود صراحت قانون نظر نهايي اش را قاطعانه اعلام نمي كند و انگار منتظر هستند تا سازمان تصميم بگيرد كه اميدي هم به سازمان محيط زيست نداريم.

اين فعال محيط زيست خاطر نشان كرد: در تاریخ 22/4/91 مدیر کل محیط زیست استان فارس در مصاحبه با خبرگزاری فارس که در روزنامه خبر جنوب چاپ شد می گوید که در توافقات صورت گرفته سال گذشته رییس سازمان با مسئولان استانی و وزارت نفت قرار بر این است که خط نفت از پارک ملی بمو با مجوز کمیسیون زیر بنایی دولت از محلی که کمترین آسیب را به پارک برساند عبور کند و جالب اینجاست که در  کمیسیون زیر بنایی دولت کسانی می خواهند از پارک ملی بمو دفاع کنند که خود عامل بوجود آورنده این مشکل بودند و قبلا در دفاع از تاریخچه و پالایشگاه سخن ها گفته اند انگار نه انگار که آنها متولی محیط زیست کشور هستند .

او می گوید: محیط زیست فارس در سالهاي اخير به شدت آسیب دیده است شايد به این علت که چیزهای دیگری بر حفظ محیط زیست تقدم پیدا کرده است.

کاظمینی افزود: امیدوارم همانطور که در سال گذشته دیوان محاسبات از سازمان محیط زیست در مورد مجوز پالایشگاه دوم در کنار پارک ملی بمو توضیح خواست مجددا سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات و فراکسیون محیط زیست مجلس ضمن تحقیق و تفحص در این مورد اجازه ندهند که کسی زندگی و سلامت و جان مردم و منابع ملی و زيستي کشور را فدای منافع کوتاه مدت کند .

کد خبر : 91071006


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


گزارش سبزپرس از خطر نابودی حيات‌وحش منطقه کجور؛
شکار غیرمجاز و مسدود شدن آبشخورها، حیات وحش کجور را تهدید می کند


 

 

 بزرگنمایی
محمدحسین ملایی کندلوسی: منابع طبيعي، جنگل ها و موجودات زنده هر سرزميني از ارزش، اهميت و جايگاه بسيار ويژه‌اي برخوردار هستند و به‌عنوان ثروت‌هاي ملي از آنها ياد مي‌شود. جنگل‌ها به عنوان یکی از منابع تعديل کننده هوا و توليد اكسيژن و زيبايي بخش محیط زیست انسانی، زندگي‌هاي گوناگوني را در دل خود جاي داده است كه يكي از شگفتي‌ها و زيبايي‌هاي جهان هستي به شمار مي‌رود.‌ جنگل ها همچنین مامن و پناهگاه و به عبارتی محل زندگی انواع موجودات و حیات وحش به شمار می رود که در چرخه طبیعی زیست محیطی نقشی به سزا دارند.

به گزارش سبزپرس، در استان مازندران سرزمين كوهستاني و سرسبز كجور نیز از جمله نقاطي است كه جنگل‌ها و كوه‌هاي سر به فلك كشيده آن مامن و پناهگاه حيات وحش طبيعي است که وحوشي همچون گوزن، بزكوهي (کل) و شوكا را در دامان خود جای داده است که این حيوانات زيبا و ارزشمند از گذشته هاي بسيار دور در دل كوه‌ها و جنگل‌هاي مرتفع كجور جست‌وخيز كنان زندگي طبيعي و دور از هر گونه خطري را سپري مي‌كردند و جالب اينكه اين حيوانات منحصر به فرد نه تنها هرگز به حريم زندگي انسان‌ها تعرضي نكردند، بلكه همواره وجودشان در كوه‌ها و جنگل‌ها زيبايي و جلوه‌اي خاص به طبيعت بكر و پرطراوت كجور بخشيده است.

اما اكنون در آستانه فرارسیدن فصل پاییز نگراني هایی مبنی بر شكار غيرقانوني و پنهاني گوزن، بزكوهي و شوكا در ارتفاعات كجور به وجود می آید که مستلزم نگاه ویژه محیط زیست به این پدیده شوم است.

شكار غيرقانوني و بي‌رويه حیات وحش در ارتفاعات روستايي كجور از سال‌هاي گذشته تا به امروز همچنان ادامه دارد و حتي حضور برخي شكارچيان غريبه نيز در اين بين تامل برانگيز است. این اقدامات غیرقانونی در ارتفاعات كجور، در فصول پاييز و زمستان بيشتر ديده مي‌شوند، شكارچيان به دفعات مكرر و در گروه‌هاي چند نفره با سوءاستفاده از خلوت بودن مناطق روستايي كجور و به‌صورت شبانه به ارتفاعات جنگلي رفته و با كمين كردن، اقدام به شكار غيرقانوني گوزن، بزكوهي و يا شوكا مي‌كنند.

همچنين يكي ديگر از مواردي كه وحوش به ويژه گوزن، بزكوهي و شوكا را با خطرات جدي روبه‌رو كرده است، مسدود كردن چشمه‌ها در دل جنگل ها است. این چشمه ها كه جزيي از منابع طبيعي و ملي محسوب مي‌شوند، با هدف استفاده شخصي مسدود می شوند در حالی که این چشمه ها، آبشخورهای طبیعی وحوش هستند که مسدود شدن آنها، در كنار شكار غيرقانوني، نسل گونه های حیات وحش جنگل را با خطر مواجه ساخته است.

«علی اصغر حسین عمویی» رئیس اداره محیط زیست شهرستان نوشهر در گفتگو با سبزپرس اظهار داشت: همه ساله به علت حساسیت ویژه ای که در منطقه البرز مرکزی وجود دارد، در مناطق کوهستانی و جنگلی چادرهایی برای حفظ و حراست از حیات وحش غنی در مناطق حفاظت شده در حوزه استحفاضی نوشهر و کجور برپا می شود.

وی افزود: در این مناطق وحوشی مانند مرال، شوکا، کل و بز، خرس قهوه ای، پلنگ و گربه وحشی و پرندگانی همچون عقاب ها، قرقاول و سایر گونه ها زندگی می کنند.

عمویی اظهار داشت: در فصل گاوبانگی و جفت گیری نیز در چندین نقطه جنگلی در حوزه استحفاظی، چادرهایی برای استقرار محیطبانان و حفاظت از وحوش برپا می شود.

وی ادامه داد: علاوه بر اکیپ ثابت ، تقریبا حدود سه اکیپ سیار نیز بصورت نامحسوس به گشت زنی در جاده های جنگلی و داخل جنگل مشغول هستند.

این مسئول محلی درباره تخلفات صورت گرفته در حوزه شکار غیرقانونی تصریح کرد: در طول این مدت، چهار مورد تخلف شناسایی شد که طی آن یک مرال و یک بز کوهی به صورت غیرقانونی شکار شدند و از دو مورد شکار دیگر نیز پیشگیری شد و شکارچیان متخلف دستگیر و تحویل مراجع قانونی شدند.

به گفته وی در ایام زمستان و زمان بارش برف مقدار قابل توجهی دانه و غذا در زیستگاه های قرقاول و همچنین علوفه برای وحوشی نظیر بزکوهی و مرال و ... توزیع می شود.

کد خبر : 91071008


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


خودروهاي 600 ميليون توماني در پاركينگ اداره كل محيط زيست سيستان و بلوچستان
خريد سه دستگاه تويوتا لندكروزر 2012 توسط محيط زيست


 

 

 بزرگنمایی
در آستانه ولادت امام هشتم شيعيان ،‌كه روز محيطبان نامگذاري شده ،‌ برخي محيطبانان استان سيستان و بلوچستان از خريد سه دستگاه تويوتا لندكروزر مدل 2012 توسط اداره كل اين استان در زاهدان خبر دادند.

به گزارش سبزپرس و بر اساس گزارشهاي ارسالي ،‌ هم اكنون سه دستگاه تويوتا لندكروزر 2012 ( دو دستگاه به رنگ سفيد و يكي به رنگ مشكي) كه گفته مي شود هر دستگاه آن به قيمت 197 ميليون تومان خريداري شده در پاركينگ اداره كل محيط زيست در زاهدان در انتظار نمره گذاري است .

در همين حال گفته مي شود يك دستگاه پرايد ،‌دو دستگاه سمند و دو دستگاه كاپرا هم توسط اين اداره كل خريداري شده كه هنوز هيچ كدام شماره نشده و در پاركينگ اين اداره كل نگهداري مي شوند .

يكي از محيطبانان در گفتگو با سبزپرس با گلايه از خريد خودروهاي گران قيمت توسط محيط زيست گفت: مي گويند هنوز دو دستگاه تويوتا لندكروزر ديگر هم هست كه قرار است خريداري شود كه در اين صورت تعداد اين خودروها به 5 دستگاه مي رسد در حالي كه سازمان محيط زيست با يك ميليارد تومان مي توانست دهها پاسگاه در مناطق استان ايجاد كند و يا دهها دستگاه تويوتا هايلوكس 2700 براي ادارات و مناطق خريداري كند اما مشخص نيست چرا اقدام به خريد اين خودروهاي گران قيمت آخرين مدل كرده اند.

وي افزود: آيا اين درست است كه در مركز استان عده اي مدير سوار اين خودروها شوند در حالي كه ما با حقوق بخور و نمير بايد سر كنيم . لااقل براي اسحله هاي ما فشنگ تهيه كنند كه حتي برخي محيطبانان با سلاح خالي از فشنگ، در مناطق حضور دارند .

کد خبر : 91071010


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لاک پشت 2
مقامات آکواریوم نیوانگلند اعلام کردند: لاک پشت دریایی مشهور به «دایناسور شناگر» پس از گرفتار شن در گل و لای ساحلی با تلاش حامیان محیط زیست، نجات یافت و پس از مداوا دوباره به دریا بازگردانده شد.

 

این لاک پشت نر سیاه‌رنگ و پشت چرمی که حدود دو متر طول و 297 کیلو وزن دارد، جزو گونه‌های در معرض خطر انقراض است.
این لاک پشت غول پیکر پیش از اینکه به دریا بازگردانده شود به دلیل آسیب‌های جدی که دیده بود، تحت درمان قرار گرفت و سطح اکسیژن و تنظیمات خونی این حیوان با کمک دارو متعادل شد.
بنابر گزارش ایسنا و به نقل از شبکه خبری ای بی سی، این لاک پشت که چهارشنبه هفته گذشته در ساحل گلی نزدیکی Cape cod در بندر «پامت» گرفتار شده بود، توسط فعالان محلی محیط زیست نجات پیدا کرد.
به گفته سخنگوی آکواریوم نیوانگلند، وضعیت این لاک پشت زمانی که آن را نجات دادند، بسیار وخیم و نزدیک به مرگ بود اما خوشبختانه بعد از مداوا، بهبود یافت و برای بازگشت به آبهای آزاد آماده شد.

 

 
کد خبر :7757   زمان مخابره: 18:52:0 - 3/7/1391
  www.iren.i
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

گوزن زرد


مدير کل دفتر حيات وحش و تنوع زيستي سازمان حفاظت محيط زيست گفت: از دو هفته پيش گزارشاتي مبني بر خروج گوزن زرد از جزيره اشک از طرف بوميان گزارش شده است.

حسين محمدي ادامه داد: در پي اين گزارش مامورين سازمان حفاظت محيط زيست در استان موضوع را بررسي کردند و تعدادي از اين گوزن ها را در اراضي کشاورزي را يافته و اقدام به زنده گيري آن‌ها کردند.
محمدي خاطر نشان کرد: در بررسي‌هاي اوليه صورت گرفته توسط کار‌شناسان سازمان حفاظت محيط زيست، کمبود منابع آب و علوفه در جزيره اشک، استرس هاس محيطي و پايين آمدن آب درياچه اروميه باعث خروج گوزن‌ها از جزيره اشک شده است.
وي تصريح نمود: در همين راستا سازمان حفاظت محيط زيست با بکارگيري يک فروند بالگرد طي سه روز در چندين مرحله پرواز اقدام به انتقال 15 هزار ليتر آب و 2 تن علوفه در جزيره کردند.
خوشبختانه با اين اقدام صورت گرفته از خروج گوزن‌ها به سواحل جلوگيري به عمل آمده اما پيش بيني مي‌شود در صورت تداوم اين شرايط زيستي در جزيره اشک جمعيت گوزن با دشواري‌هايي همراه باشد
محمدي ياد آور شد: در سال‌ها گذشته سازمان حفاظت محيط زيست به جهت تعديل جمعيت گوزن در جزيره اشک اقدام به زنده گيري حدود ?? راس گوزن از جزيره و انتقال آن‌ها به ساير زيستگاه‌ها ي مستعد که در محدوده پراکنش تاريخي اين گونه محسوب مي‌گردد؛ کرده و بنا دارد با شرايط پيش آمده و پيش بيني‌هاي که کار‌شناسان سازمان حفاظت محيط زيست از آينده جمعيت گوزن زرد و زيستگاه جزيره اشک دارند نسبت به معرفي مجدد اين گونه به زيستگاه‌هاي مستعد با هدف معرفي مجدد اين گونه به زيستگاه‌هاي طبيعي اقدام کند.
حسين محمدي افزود: از جمله زيستگاه‌هاي مستعد که نيازمند ارزيابي و امکان سنجي علمي است اراضي جنگلي منطقه حفاظت شده ميرآباد در جنوب پيرانشهر و شمال سردشت در استان آذربايجان غربي است.
به گزارش ايلنا، مدير کل دفتر حيات وحش و تنوع زيستي تاکيد کرد: طي دو روز بازديد از جزيره اشک و زيستگاه‌هاي جنگلي منطقه سردشت بعمل آمد، خوشبختانه هيچ گونه تلفات و خروج گوزن از جزيره اشک گوزن‌هاي جزيره نداشته است.
وي ادامه داد: اما به دنبال اجراي برنامه‌اي براي زنده گيري و انتقال بخش عمده جمعيت گوزن‌هاي جزيره اشک به منطقه جنگلي سردشت، دز و کرخه با هدف معرفي مجدد هستيم.
براي اجراي اين اقدام همه نيازمند تشکيل يک گروه کاري علمي با هدف ارزيابي زيستگاه‌هاي مستعد و همچنين يک گروه کاري اجرايي مورد نياز براي انتقال گوزن‌ها بوده و بخش کوچکي از جمعيت گوزن در جزيره اشک حفظ خواهد شد.
وي بيان داشت: بر اساس مطالعات، ظرفيت برد جزيره اشک، در شرايط مناسب مي‌تواند حدود 200 راس گوزن را در خود داشته باشد.
محمدي خاطر نشان کرد: تجهيزاتي که براي زنده گيري، ‌انتقال و‌‌ رها سازي در زيستگاه‌هاي طبيعي مورد نياز است شامل سلاح‌ها و دارو‌هاي بيهوشي، استفاده از چرخ بال براي انتقال گوزن‌ها به زيستگاه‌ها و همچنين در زمان‌‌ رها سازي گوزن‌ها نيازمند اين هستيم که تعدادي ردياب ماهواره‌اي بر روي تعداد ي گوزن‌ها نصب کنيم که پس از‌‌ رها سازي بتوانيم کنترل و پايش کنيم.
وي ادامه داد: براي تامين اين لوازم و تجهيزات بايد سازو کار‌هاي لازم را فراهم کنيم و همچنين بايد از ظرفيت‌هاي کار‌شناسي و دانشگاهي ملي و بين المللي هم در شناسايي زيستگاه‌هاي مستعد و هم معرفي مجدد اين گونه به زيستگاه طبيعي استفاده کنيم.
وي در پايان تاکيد نمود: اين امر نيازمند عزم و اراده جدي با پشتيباني علمي و فني از مراکز علمي و دانشگاهي براي اجراي اين برنامه مي‌باشد.

کد خبر :7759   زمان مخابره: 19:58:5 - 3/7/1391
www.iren.ir
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

يوز


حقوق حيوانات، گذار از خودپسندي و ديالکتيک تاريخ
ابتدا: به عنوان يک زيستمند انسان از ابتدا با حيوانات همزيستي داشته است. همزيستي به معناي اکولوژيک آن، اينکه از گوشت حيوانات انسان سدجوع ميکرده و با پوستشان تن برهنه خود را مي پوشانده است.

اگر فسيل کشف شده در آفريقا را ملاک قرار بدهيم ميتوان گفت اين ماجرايي است يک ميليون ساله. اما اگر اهلي شدن حيوانات را نقطه آغاز برقراري رابطه عاطفي بين انسان و حيوانات بدانيم آن وقت حداکثر بايد چهار هزار سال به عقب برگرديم. زماني که اولين سگ توسط انسان اهلي شد. از آن زمان تاکنون وجهي عاطفي و فراجسماني براي حيوانات قائل بودن کمابيش در همه اديان و آيين هاي بشري وجود داشته، به خصوص در اديان شرق آسيا که گاه حتي کار به پرستش حيوانات هم مي رسيده است. با اين وجود صحيت از حقوق حيوانات يک امر جديد است و ريشه در تفکر جديد دارد. تفکري که بر خلاف آموزه هاي شرقي براي انسان جايگاهي بس فروتنانه در عالم خلقت قائل است و حيوانات را نه از جهت نفعي که براي انسان دارند، بلکه از آن جهت که في حد ذاته ارزشمندند واجد حق حيات ميداند. البته رگه هايي از اين تفکر در آيين هاي ايران باستان ديده مي شود، مثلا طبيعتگرايي محض شاهنامه که در ابياتي اينچنين رخ مي نماياند: سياه اندرون باشد و سنگدل/ که خواهد که موري شود تنگدل . . و يا: ميازار موري که دانه کش است/ که جان دارد و جان شيرين خوش است.
بعد: اما گروهي اعتقاد دارند رعايت حقوق حيوانات اساسا يک مرحله اجتماعي مابعد حقوق بشري است. حقوق بشر به مفهوم مدرن آن. يعني جامعه مدرن اگر در زمينه رعايت حقوق فردي به الزام تام نرسيده بود براي حيوانات ارزش ذاتي و نه فقط ابزاري قائل نمي شد. حتي گفته مي شود اين گذار اکنون به مرحله رعايت حقوق جمادات و اشياء رسيده است. يعني جامعه مدرن به تدريج حقوق ذاتي براي کوهها و رودخانه ها و صخره ها هم فارغ از نفع يا ضرري که براي انسان دارند خواهد رسيد. بر اين مبنا مي توان مراحل گذار از خودپسندي تارخي و عمدتا شرقي بشر را اينگونه برشمرد: از رعايت حقوق فقط يک قشر برگزيده از انسانها به رعايت حقوق همه انسانها فارغ از نژاد و جنسيت و مرام آنها- از رعيت حقوق انسانها به رعايت حقوق حيوانات- و از رعايت حقوق حيوانات به رعايت حقوق اشياء و جمادات. جالب است بدانيم که سي درخت در مسير توسعه يکي از بخشهاي اصلي فرودگاه فرانکفورت قرار دارد. طبق قانون کنوني آلمان اين سي درخت نمي توانند قطع شوند مگر اينکه مردم ساکن در فرانکفورت موافقت خود را در يک رفراندوم رسمي اعلام کنند. يازده سال است که هر سال با هدف جلب رضايت شهروندان اين رفراندوم از نو برگزار مي شود اما با توجه به راي کماکان منفي مردم سي درخت موصوف همچنان برجا مانده و بخش مهمي از طرح توسعه بزرگترين فرودگاه جهان نيز همچنان معوق مانده است. البته که در جهان غير مدرن اينگونه رفتار نمي شود.
سرانجام: بنا به آنچه که بارها نهادهاي فرهنگي منتسب به سازمان حفاظت محيط زيست و سازمان جنگلها و مراتع اعلام کرده اند بيش از نودونه درصد مطالبات مردم از اين دو سازمان از جنس تخريب و تصرف است. يعني مردم تقاضا دارند اين دو سازمان به آنها اجازه تخريب و تصرف طبيعت را بدهد و برعکس تقاضاي حفاظت و پاکسازي کمتر از يک درصد از مطالبه مردم از اين دو سازمان است. گفته مي شود که مشکل ريشه اقتصادي دارد. به هر حال درآويختن با طبيعت از ديرباز يکي از راههاي سدجوع بوده است. با اين وجود بر مبناي آنچه که گفته شد به نظر مي رسد جان ماجرا برخاسته از يک نوع جهان بيني بومي است: حيوانات و طبيعت فقط از جهت نفعي که براي انسان دارند محترمند و اگر اين نفع لطمه نمي خورد هر استفاده يي از طبيعت و هر رفتاري با حيوانات مي تواند مجاز باشد. گذار از اين مرحله، فقط با چاپ بروشور و انتشار تصاوير توله خرسهاي مجروح سميرمي ممکن نيست. شايد يک جور ديالکتيک پيچيده تاريخي است که به هر حال بايد طي شود. طبق همان روالي که در فراز پيشين ذکر شد.
دکتر ناصر کرميhttp://www.iren.ir/Nsite/FullStory/?Id=7727



 
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تولیدکننده یا مصرف کننده ؛ مقصر اصلی بدهکاری زمین کدام است؟!


 
     یکی از بحران‌های محیط زیستی جهان معاصر که آشکارا بر روی ردپای بوم‌شناختی یا Ecological Footprint کره زمین، اثری کاهنده و پس‌رونده باقی نهاده و می‌نهد، شتاب نگران‌کننده‌ی میل به مصرف بیشتر است. جالب این که از جمله مهم‌ترین مؤلفه‌هایی هم که اینک از آن با عنوان دلیل اُفت رشد اقتصادی در اغلب کشورهای جهان، بیم از فروپاشی اتحادیه اروپا، ورشکستگی بانک‌ها در ایالات متحده آمریکا و نظایر آن، یاد می‌شود، همانا کاهش معنی‌دار میل به خرید در بین مصرف‌کنندگان کالاهای مختلف است؛ رخدادی که خود ریشه در کاهش قدرت خرید مردم دارد که البته نتیجه اُفت رشد اقتصادی است!
    به دیگر سخن، لازمه شکوفایی بیشتر در حوزه اقتصاد، افزایش میل به مصرف است؛ یعنی همان پیراسنجه‌ای که دورنمای زیستن در کره زمین را به چالش گرفته است! ناسازه یا پارادوکسی که آن بخش از مدیریت هوشمند جهان را خواسته یا ناخواسته در انتخاب بین بد و بدتر، سرگردان کرده و مدیریت ناهوشمند و آزمند را هم به سمت تولید بیشتر به هر قیمتی سوق داده است. 
    وضعیت چنان حاد شده که بر بنیاد مطالعاتی که گروهی از دانشمندان جهان به رهبری ماتیس واکر ناگل در سال 2002 انجام داده‌اند، مجموع تقاضای بشر برای نخستین بار در سال 1980 از میزان بازتولید کره زمین فراتر رفت و اینک در ماه سپتامبر ، هفت میلیارد انسان روی زمین، همه‌ی تولید سالانه این یگانه کره‌ی قابل سکونت را مصرف می‌کنند. به عبارت دیگر، پیش از آن که ورشکستگی بزرگ اقتصادی، دامن اروپا و آمریکا را بگیرد؛ بدترین نوع ورشکستگی گریبان کره زمین را گرفته و او را در بدهکارترین موقعیت در طول 4.6 میلیارد سال عمر دراز خویش قرار داده است .
 
     اما آنچه که حیرت نگارنده را بیشتر برمی‌انگیزد، نگاهی به بازار تولید و فروش جنگ‌افزار در جهان و مهم‌ترین کشورهای تولید‌کننده، صادرکننده و مصرف کننده در این حوزه است.
    به سخنی دیگر، اگر کشیدن افسار مصرف بیشتر در برخی از حوزه‌های غذایی و پوشاک و نظایر آن، کار چندان ساده‌ای نیست، انتظار می‌رود که آدم‌زمینی‌ها دست‌کم آنقدر درایت داشته باشند تا منابع ارزشمند خود را به تولید جنگ‌افزار بیشتر اختصاص ندهند؛ جنگ‌افزاری که اگر مورد استفاده قرار نگیرد، هدررفت سرمایه است و اگر خدای ناکرده به مصرف برسد؛ منجر به تخریب و تاراج بیشتر محیط زیست انسانی و طبیعی خواهد شد.
    با این وجود، می‌بینیم که نه‌تنها رونق تولید و فروش جنگ‌افزار در جهان کاسته نشده است، بلکه آن کشورهایی در شمار مهم‌ترین صادرکنندگان اسلحه در جهان قرار دارند که خود را بیش از همه، حامی و طرفدار محیط زیست می‌دانند! آیا از این طنز، تلخ‌تر هم سراغ دارید؟
    به عنوان مثال، می توان به وضعیت کشور سوئد اشاره کرد؛ کشوری که یکی از افتخارات دولتش در همین چند سال اخیر، آن بوده که دست کم 9 درصد جلوتر از تکالیف پیمان کیوتو حرکت کرده و برای مهار جهان‌گرمایی سخت کوشیده است و همان کشوری که پیشرفته‌ترین طرح‌های تفکیک زباله از مبدأ را به نام خود ثبت کرده است. امّا وقتی مشاهده می‌کنیم که نام همین کشور، در شمار ده کشور نخست صادرکننده جنگ‌افزار در جهان قرار دارد  و وقتی درمی‌یابیم که عمده‌ترین خریداران اسلحه از سوئد، کشورهایی چون پاکستان، آفریقای جنوبی، هندوستان و رژیم‌های غیر دموکراتیکی چون عربستان سعودی و امارات متحده عربی هستند، به این نتیجه می‌رسیم که چرا روزگار زیستن در زمین، مصداق بارز آن ضرب‌المثل معروف است که می‌گوید: هر سال دریغ از پارسال ...
    به نظر شما گناه کدامیک بیشتر است؛ دولت‌هایی که ارزشمندترین سرمایه‌های ملی خود را در پای خرید ابزارهای نابودکننده‌ی سوئدی و آمریکایی و آلمانی و نظایر آن می‌ریزند؟ و یا آن کشورهای ثروتمندی که با اتکاء به چنین ثروتی، دم از صلح پایدار و محیط زیستی ماندگار برای همه می‌زنند؟! آیا کسی که ادعای دانستن بیشتر دارد، نباید برای برهم زدن این معادله‌ی شرم‌آور از خود شروع کرده و جنگ‌افزار نسازد تا تقاضا برای مرگ زمین و انسان کاهش یابد؟
 



نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:Ecological Footprint, تولید کننده, مصرف کننده, سوئد, تسلیحات نظامی, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

چرا دراز شدن پاي يك پروانه مي تواند نگران كننده باشد؟

    می‌گویند: دانشمندان ژاپنی ثابت کرده‌اند پاهای نوعی پروانه ساکن در زیستگاهی که هزاران کیلومتر از ایران دور است، دارد بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود!

    می‌گویم: مهم نیست که چقدر با ایران فاصله دارد، مهم این است که نه فقط مردم ژاپن، که همه مردم جهان - از جمله ایرانیان - باید نگران درازتر شدن پای این پروانه باشند!
    در یادداشت پیش رو که امروز در
صفحه 13 روزنامه اعتماد هم منتشر شده است، به چرایی این نگرانی پرداخته‌ام:

    برخي مردم جهان - به ويژه ما ايراني ها - ممكن است به تدريج ماجراي سونامي اسفندماه 1389 و بروز فاجعه در نيروگاه داييچي- Dai-ichi - واقع در فوكوشيماي ژاپن را فراموش كنند: اما بي‌شك ژاپني‌ها نه تنها هرگز فراموش نخواهند كرد، بلكه ممكن است با وجود گذشت بيش از 500 روز از آن رويداد دلخراش، همچنان بر ابعاد نگراني‌هاشان افزوده شود. به عنوان مثال، اخيراً دانشمندان ژاپني با قطعيت بروز يك جهش ژنتيكي را در نوعي پروانه محلي موسوم به Zizeeria maha به اثبات رسانده‌اند: جهشي كه البته مي‌توانست زياد نگران‌كننده نباشد، اگر روي پروانه‌اي شكل مي‌گرفت كه زيستگاهش در اطراف فوكوشيما نبود! ولي اينك، جهش يادشده به شدت بر ابعاد نگراني‌ها افزوده است: زيرا متخصصان ژاپني مي‌گويند آلودگي‌هاي حاصل از بروز آن فاجعه اتمي و نشت رادیواکتیو، سبب پيدايش ژن‌هاي معيوب شده و در نتيجه پروانه‌هاي اين منطقه، پا ها و شاخك‌هاي درازتري پيدا كرده‌اند و شكل بال‌هاشان نيز به طرز غيرعادي تغيير يافته است. تأمل‌برانگيزتر آن كه در نسل اول اين پروانه‌ها فقط آثار تغيير و جهش در حد 12 درصد ظاهر شده بود، اما اينك از مرز 52 درصد گذشته و همچنان در حال گسترش است.
    چنين است كه دانشمندان ژاپني، شايد با وجود ميل اغلب دولتمردان محافظه كارشان كه ترجيح مي دهند وانمود كنند همه چيز آرام و ابعاد آن اتفاق ناخوشايند در داييچي كاملاتحت كنترل است: چاره يي نداشتند تا به وظيفه خود عمل كرده و نسبت به افزايش جهش‌هاي ژنتيكي در پروانه‌هاي جمع‌آوري شده در اطراف منطقه فوكوشيما هشدار دهند: هشداري كه نه فقط مردم ژاپن بايد آن را جدي بگيرند، كه همه‌ی مردم ساكن در همه‌ی قاره‌هاي جهان بايد به ابعاد آن بيانديشند و آن را جدي بگيرند.

    وقتي چند سال پيش جانورشناسان آمريكايي دريافتند كه علت ضعيف شدن جدار بيروني تخم‌هاي پنگوئن‌ها در جنوبگان و احتمال نابودي نسل اين حيوانات زيبا، ناشي از مصرف ددت توسط بشر در نيم قرن پيش است: يا وقتي كه مي‌شنويم پلاستيك‌هايي كه آدم ها در طول 50 سال اخير وارد محيط زيست كرده اند، اكنون به از بين بردن یا در معرض انقراض قرار گرفتن نسل 247 آبزي در اقيانوس آرام منجر شده است: حق داريم و بايد كه به ابعاد كشف اخير دانشمندان ژاپني بيش از پيش توجه كرده و نگران شويم! حق نداريم؟ چرا که اگر آثار نشت رادیواکتیو در فوکوشیما، توانسته منجر به بروز جهش ژنتیکی در نوعی پروانه شود، چه بسا که قادر باشد، جهش‌های دیگری را بر روی آن گروه از آبزیان دریا، پرندگان، گیاهان و دیگر موجوداتی بوجود آورد که ممکن است باواسطه یا بی‌واسطه در زنجیره غذایی به انسان برسند و آنگاه این دیگر فقط مردمان ساکن در سرزمین کوچک ژاپن نیستند که از ابعاد این جهش ژنتیکی آسیب خواهند دید! نه؟
    به یاد بیاوریم، یکی از بندهای بیانیه پایانی
جنبش غیرمتعهد در تهران را که تمامی اعضا خواستار خاورمیانه‌ای عاری از سلاح‌های هسته‌ای شدند و بیاد بیاوریم که دولت آلمان در پاسخ به درخواست مردمش تصمیم گرفته تا 9 نيروگاه اتمي خود را تا سال 2022 از مدار خارج کند .
    خواستم بگویم که کاش در بیانیه تهران یک گام فراتر رفته و خواستار جهانی بدون جنگ‌افزار یا نیروگاه اتمی می‌شدیم و هزینه‌های گزاف در این حوزه را به سوی استحصال کارآمدتر و ارزان‌تر انرژی خورشیدی و بادی هدایت می‌کردیم که بی‌شک جهانی امن‌تر با محیط زیستی سالم‌تر برای همه به ارمغان می‌آورد و این البته به عدالت نزدیک‌تر است! نیست؟

 



نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

پژوهشی که قانون ایمنی زیستی را به چالش می‌کشد!

    زمانی که علی لاریجانی در مقام رییس مجلس شورای اسلامی در 21 مرداد 1388، قانون جنجالی ایمنی زیستی جمهوری اسلامی ایران را سرانجام برای اجرا به رییس جمهور ابلاغ کرد؛ بسیاری از مخالفان این قانون همچنان ناباورانه و نگران به پیامدهای آن چشم دوخته بودند (حتی خبرگزاری محیط زیست ایران در آن زمان، این ماجرا را داغ‌ترین خبر محیط زیستی خود نامید و از یک افشاگری بزرگ خبر داد). در حقیقت، هر چند از بکارگیری محصولات تراریخته در دنیا که با دستکاری ژنتیکی ساخته می‌شوند) موسوم به Genetically modified Organism یا GMOs) حدود 15 سال می‌گذرد، اما منتقدین این روش بر این باورند که چنین زمان اندکی هرگز پاسخگوی بررسی دقیق آثار درازمدت این دستکاری‌ها بر روی سلامت مصرف‌کنندگان و جهش‌های ژنتیکی ناخواسته نیست. 
    اینک، امّا انتشار یک گزارش علمی توسط گروهی از دانشمندان فرانسوی در هفته گذشته، سبب شد تا بار دیگر مخالفت‌ها نسبت به فراگیرترشدن استفاده از چنین روش‌هایی در جهان افزایش یابد. بر بنیاد آزمایش‌های اخیر که نتایج آن روز چهارشنبه گذشته – 29 شهریور 1391 – در بسیاری از مجلات علمی، روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های معتبر جهان منتشر شد، تأیید گردید که مصرف محصولات غذایی اصلاح شده از نظر ژنتیکی یا همان محصولات تراریخته، می‌تواند برای سلامتی انسان‌ها خطرناک باشد. زیرا دانشمندان فرانسوی با تکیه بر یک سری آزمایش‌های گسترده بر روی موش‌های آزمایشگاهی، نشان دادند که مصرف تراریخته‌ها به تولید تومور و خرابی دستگاه‌های داخلی بدن می‌انجامد.
    به دنبال انتشار این گزارش، گروه پرشماری از فرانسوی‌ها و دیگر مردم ساکن در اروپا، در همان روز در مقابل پارلمان اروپا به تولید مواد غذایی تراریخته و شرکت‌های وابسته به آن اعتراض کردند. نکته‌ای که حیرت نگارنده را از میزان نفوذ رسانه‌های گروهی در اروپا در بین مردم و درصد قابل توجه خوانندگان روزنامه برانگیخت! چرا که متأسفانه هرگز فکر نکنم با درج چنین خبری در همه‌ی روزنامه‌های تهران هم، بتوان شاهد کوچکترین اعتراضی در همان روز و در مقابل صحن بهارستان یا سازمان حفاظت محیط زیست باشیم! کیست که نداند چرا اینگونه است؟
    بگذریم ...
    آنچه که نگارنده در صدد هشدار آن است، یادآوری یک رخداد تاریخی مربوط به دهه‌های میانی قرن بیستم است؛ زمانی که توماس بورولوگ، معروف به پدر انقلاب سبز در کشاورزی، پیروزمندانه و سرخوشانه اعلام کرد با بکارگیری انواع مختلفی از مواد سمی و آفت‌کش (مانند د.د. ت) می‌توان غذای کافی برای همه‌ی مردم ساکن در کره زمین فراهم کرد و کابوس مالتوس را برای همیشه به خاطره‌ها سپرد. لیکن چند دهه بعد ثابت شد که مصرف د.د.ت و بسیاری از آن آفت‌کش‌ها، بیشتر از آن که آینده زندگی در کره زمین را روشن کنند، تیره و تار می‌کنند. به نحوی که اینک سالهاست مصرف چنین سمومی در کشاورزی ممنوع شده و روش‌هایی چون بی‌خاکورزی توصیه می‌شود. در مورد محصولات تراریخته هم، شاهد شنیدن شعارها و جملاتی بسیار شبیه بورولوگ بوده‌ایم؛ شرکت‌های تولید کننده این محصولات مشکوک، با قاطعیت از کیفیت مطلوب محصولات‌شان خبر داده و آن را یگانه راه مقابله با تهدیدات امنیت غذایی معرفی کرده‌اند؛ به نحوی که هم‌اینک در ایالات متحده آمریکا بیش از 62 میلیون هکتار از اراضی به کشت چنین محصولاتی نظیر سويا ، ذرت ، پنبه ، كلزا و برنج اختصاص یافته است؛ رقمی که در آرژانتین به حدود 21 میلیون هکتار، برزیل 15 ميليون هكتار، هند 7 ميليون هكتار، كانادا 6 ميليون هكتار و چين 4 ميليون هكتار می‌رسد . محصولاتی که با افتخار از صفت مقاومت به علف‌كش در كنار صفت مقاومت به آفات در آنها یاد می‌شود و قرار بوده در ایران هم دست کم نیم میلیون هکتار از وسعت اراضی کشاورزی به تولید آنها اختصاص یابد.
    گاه با خود می‌اندیشم: این همه سرعت برای افزایش شمار آدم‌ها و فراهم کردن غذا به هر بهایی و با هر کیفیتی در کره زمین برای چیست؟ آیا بهتر نیست به جای تأمین غذا با چنین کیفیت تردیدآمیزی برای دهان‌های پر شمار ِگرسنه، بکوشیم تا با کاهش نرخ زاد و ولد در کره زمین، زندگی با کیفیت‌تری را برای همگان تحقق بخشیم؟ آیا این به عدالت نزدیک‌تر نیست؟

منبع: http://darvish100.blogfa.com/post-2247.aspx

 

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تخریب شتابان پردیس‌های تهران نشانه چیست؟!

    هفته گذشته پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران (سبزپرس)، اقدام به انتشار گزارشی مصور از روند خاموش اما شتابان قطع درختان در یکی از باغ‌های قدیمی منطقه شمیران واقع در جنب اردوگاه شهید باهنر (منظریه سابق) و پارک جمشیدیه کرد  که متأسفانه تا این لحظه هیچ واکنشی را از سوی مسئولین شهرداری و معاونت فضای سبز این نهاد شاهد نبوده‌ایم. این در حالی است که برخی از درختان قطع شده در این باغ 2.5 هکتاری، بین 50 الی 100 سال عمر داشته و به وسیله‌ی کاریزی پرآب و قدیمی، سالهاست که مشروب می‌شده‌اند. حتا برخی از شهروندان تهرانی و ساکن در محل - از جمله دکتر کاظم اکبری - به نگارنده گفتند: تاکنون چندین بار مراتب اعتراض خود را به مسئولین شهرداری و واحد پیگیری شکایات مردمی گزارش کرده‌اند، اما عملاً روند خشک کردن درختان (با ریختن مخفیانه و شبانه مواد سمی در پای آنها) و قطع پایه‌های خشک شده بیش از یک سال است که ادامه دارد؛ چرا که انگار برج‌های چند میلیاردی در نوبت استقرار در محل قرار گرفته‌اند! چرا؟
    مگر همین مسئولین شهرداری تهران نبودند که سال گذشته در مواجهه با قطع درختان در باغ قلهک وابسته به سفارت انگلیس در تهران، شدیدترین واکنش‌ها را نشان دادند و بسیاری از فعالین محیط زیست هم ضمن محکوم کردن اقدام سفارت انگلیس، خواستار آن شدند تا این رویه شهرداری، در دیگر زمینه‌ها هم گسترش یافته و دیگر شاهد نابودی بهترین و سبزترین پردیس‌های این شهر دود گرفته نباشیم؛ شهری که سرانه‌ی فضای سبز شهروندانش با حدود 12 متر مربع، فاصله بسیاری تا استانداردهای جهانی آن (25 متر مربع) دارد.
    یادمان باشد اگر به نقشه‌های موجود از شهر تهران مربوط به سال 1335 نگاه کنیم، با شگفتی درخواهیم یافت که متجاوز از 70 درصد محدوده‌ی تهران امروز در آن زمان، پوشیده از باغ و سبزینه بوده است؛ نسبتی که در سال 1355 به 55 درصد کاهش یافت و اینک در بهترین و خوشبینانه‌ترین برآوردها، تنها حدود 15 درصد از آن مساحت، همچنان دارای پوشش سبز است . به راستی اگر نام این فرآیند ویران‌گر و پس‌رونده، بیابان‌زایی نیست، پس بیابان‌زایی چیست؟ آن هم بدترین و شتاب‌ناک‌ترین نوع بیابان‌زایی با ریشه انسانی در سرزمینی که از بیشترین و متراکم‌ترین تسهیلات رفاهی، دانشگاه و طبقه تحصیل‌کرده و فعال محیط زیست هم برخوردار است!
 
     آقای قالیباف عزیز:
    آیا حق نداریم نگران شویم و از خود بپرسیم: اگر سرنوشت محیط زیست تهران در نزدیک‌ترین فاصله به رکن چهارم دموکراسی و در پیشگاه نمایندگانی از رسانه‌های گوناگون دیداری، شنیداری، نوشتاری و مجازی این است؛ دیگر چه انتظاری داریم که رویشگاه جنگلی محمدآباد ریگان در جنوب بم حفظ شود؟!
    این در حالی است که شهرداری تهران، در دوران مدیریت محمّدباقر قالیباف برای نخستین بار اقدام به تأسیس شایسته یک نهاد سبز با عنوان ستاد محیط زیست کرده و هر از چندگاه پاتوق‌های محیط زیستی با حضور فعالان این حوزه برپا می‌کند و همین چندی پیش هم یک جشنواره محیط زیستی در بوستان ولایت را برپاداشت. آیا آن تظاهرات دیداری نباید دست‌کم منجر به مشاهده قاطعیت بیشتر شهرداری در مواجهه با افرادی باشد که به راحتی و برای برخورداری از سودی بیشتر، بهترین، مؤثرترین، بی‌ادعاترین و خاموش‌ترین زیستمندان شهر که همانا درختان مظلومش باشد را به تیغ تبر مهمان می‌کنند و تیشه به ریشه می‌زنند؟
 
    انعکاس در روزنامه آرمان
 

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

پیامدهای دخالت انسان در محیط

 

  اکوسیستم های بزرگ جهان آن چنان در معرض تخریب قرار دارند که این امر به صورت بزرگترین معضل جوامع انسانی درآمده است. ارقام زیر دلهره آور هستند: 50-25 درصد از چوشش گیاهی و گونه های جانوری پیش از پایان سده جاری مضمحل خواهند شد. جنگلها از نظر وسعت رو به کاهش و بیابانها رو به گسترش دارند. فرسایش، خاکهای حاصلخیر را از میان بر می دارد. گرمایش کرده زمین به اثرات مخربی بر محیط زیست دارد. تئودور روزولت در 1959 م. گفت: اگر نسل فعلی به تخریب منابع ادامه دهد، برای فرزندان ما چیزی باقی نخواهد ماند. پیش از او، مالتوس در سده 18 م. رابطه میان افزایش جمعیت و منابع غذایی را مطرح ساخت. اینها و سایر دلنگرانیها زمینه ساز سکل گیری فعالیتهای سبزها و دیگر نهادهای غیردولتی هوادار اکولوژی در اروپا شد. جغرافیدانان امروزی نمی توانند آنچه را که بر سر محیطهای کره زمین می آید، تحمل کنند. خسارات هوارده به هوا، آب، خاک و پوشش گیاهی جغرافیدانان را وادار به اتخاذ دیدگاهی متفاوت و معتدل تر به جهان وادار می سازد. اگر چه آنان نسبت به داده هایی که اکولوژیستها در مورد خرابیهای ناشی از فعالیتهای انسانی، نظر متفاوتی دارند، اما این معضل آنقدر جدی است که بنیادهای لازم را برای تحلیلهای جغرافیایی آتی فراهم می سازد.


كد مطلب: 168800
 
تعداد نمایش: 1670

http://www.ensani.ir/fa/content/168800/default.aspx

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تولید علوفه در گیلان ضروری است/ لزوم توسعه دامپروری و اشتغال
رشت - خبرگزاری مهر: رئیس سازمان جهاد کشاورزی گیلان بر ضرورت تولید علوفه در استان با هدف توسعه دامپروری تاکید کرد.

 

اردشیر روحی ماسوله در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: این استان در بخش تامین علوفه دامی یکی از مستعدد ترین و اساسی ترین مناطق کشور است.

 

 

وی همچنین با اشاره به اینکه هم اکنون بیش از 50 درصد علوفه دامها از خارج استان تامین می شود، اظهارداشت: این در حالیست که در دیلمان و رودبار اراضی شیبداری وجود دارد که می تواند بستر مناسبی برای تولیدعلوفه باشد.

 

رئیس جهاد کشاورزی گیلان گفت: توسعه دامپروری در استان با توجه به موقعیت منحصر به فرد آب و هوایی امری اجتناب ‌ناپذیر بوده که باید به موضوع تامین علوفه مورد نیاز و توسعه کشت علوفه توجه ویژه شود.

وی افزود: گیلان دارای منابع غنی و چشمگیری برای گسترش کشاورزی و دامپروریست و با بهره برداری از تمامی استعدادهای بالقوه موجود می توان محصولات کشاورزی و دامی بیشتری را تولید کرد.

 روحی ماسوله اظهارداشت: ویژگی های طبیعی استان به خوبی نشان می دهد که زیربخش اموردام توانایی لازم را در تامین مواد پروتئینی از قبیل گوشت قرمز، مواد لبنی، گوشت سفید، تخم مرغ، عسل و همچنین پاسخگویی به مسائلی همچون اشتغال، رفاه اقتصادی، اجتماعی، رشد اقتصادی را دارد.

وی یادآوردشد: درصورت بهره برداری اصولی ازامکانات طبیعی و نیروی انسانی موجود استان می توان حداکثربهره وری و در نهایت افزایش مشاغل وفعالیتهای مولد را بوجود آورد.


 امانت داری و اخلاق مداری

استفاده از این خبر فقط با ذکر منبع  "خبرگزاری مهر"  مجاز است.



نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لزوم جلوگیری از تخریب محیط زیست با مدیریت صحیح و دفع اصولی پسماندها
رشت - خبرگزاری مهر: مدیرکل محیط زیست گیلان گفت: با مدیریت صحیح و دفع اصولی پسماندها می توان از تخریب محیط زیست جلوگیری کرد.

امیر عبدوس در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: عدم دفع پسماندها به صورت صحیح آسیبهای جبران ناپذیری بر آب، خاک، هوا و محیط زیست وارد خواهد کرد.

 

وی با بیان اینکه پسماندها از شاخص های مهم آلودگی محیط زیست است، اظهارداشت: پسماندها بجای اینکه بصورت غیر اصولی در دل زمین دفع شوند می توان فعالیتهای گوناگونی که بر مبنای اصول علمی است انجام داد تا از معضلات، مشکلات و آلودگی های ناشی از پسماند رهایی یافت.

 

مدیرکل محیط زیست گیلان همچنین آلودگی آب را مهمترین مشکل زیست محیط استان دانست و گفت: این استان دارای  بیشترین حجم آب های زیر زمینی بوده و عواملی که آبهای زیر زمینی را تهدید می کند شامل فاضلاب های صنعتی، شهری و شیرابه پسماندها شهری است.

وی با بیان اینکه اقدامات موثر و گسترده ای باید در سطح استان برای بهبود این وضعیت انجام شود، گفت: بر اساس ضوابط دفن بهداشتی پسماندها هیچ نقطه ای برای دفن پسماند در گیلان وجود ندارد.

عبدوس ادامه داد: در تمام 31 مرکزدفن پسماند که در استان وجود دارد همه زباله ها بصورت غیر بهداشتی دفن می شود.

وی یادآورشد: سفرهای آب های زیر زمینی آلوده هستند اما میزان آلودگی بر اساس استاندارد ها و مقادیر مجاز از سوی آب و فاضلاب شهری، روستایی و شرکت آب منطقه ای گیلان بررسی می شود اگر از آن حد استاندارد آلودگی بالا تر باشد باید به مردم اطلاع رسانی شود از آب چاه استفاده نکنند.


 امانت داری و اخلاق مداری

استفاده از این خبر فقط با ذکر منبع  "خبرگزاری مهر"  مجاز است.


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عکس های پاکسازی مشارکتی جنگل - 24 شهریورماه 1391

يكشنبه ، ۲۶ شهریور ۱۳۹۱ ، ۱۵:۳۷

paksazi91-06-24-ico

 

 

 

 


دومين برنامه پاكسازي مشاركتي جنگل در پاسداشت دهه تنوع زيستي ملل متحد روز جمعه 24 شهريورماه 1391 در عرصه های

جنگلی استانهاي كرمانشاه، چهار محال و بختياري، گيلان،

مازندران،‌ گلستان، فارس، كردستان و اصفهان با همكاري

سازمانهاي دولتي و غير دولتي فعال زيست محيطي از جمله کانون انسان پاک، زمین پاک برگزار شد.

کانون انسان پاک، زمین پاک و گروه توسعه پایدار هرمد بهمراه

دیگر حامیان محیط زیست برای پاکسازی عرصه های جنگلی

مازندران (محور ساری نکا، پناهگاه حیات وحش سمسکنده،

محور منتهی به روستای زرین آباد) در روز جمعه شرکت کردند.

http://www.phce.org/imagegallery/902--24-1391.html

 


 

paksazi91-06-24_01.jpgpaksazi91-06-24_02.jpg

paksazi91-06-24_04.jpgpaksazi91-06-24_05.jpgpaksazi91-06-24_06.jpg

paksazi91-06-24_08.jpgpaksazi91-06-24_09.jpgpaksazi91-06-24_10.jpgpaksazi91-06-24_11.jpg

paksazi91-06-24_13.jpgpaksazi91-06-24_14.jpgpaksazi91-06-24_15.jpg

paksazi91-06-24_17.jpgpaksazi91-06-24_18.jpgpaksazi91-06-24_19.jpgpaksazi91-06-24_20.jpg

paksazi91-06-24_22.jpgpaksazi91-06-24_23.jpg

paksazi91-06-24_25.jpgpaksazi91-06-24_26.jpg

paksazi91-06-24_28.jpgpaksazi91-06-24_29.jpgpaksazi91-06-24_30.jpg

paksazi91-06-24_32.jpgpaksazi91-06-24_33.jpgpaksazi91-06-24_34.jpgpaksazi91-06-24_35.jpg

 

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


 

چرا پسته ایران در جهان دوم شد؟/رییس کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی مهمان کافه خبر/ سوال شما چیست؟

  محمدحسین کریمی پور، رییس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران و نماینده انجمن پسته ایران در این کمیسیون بعد از ظهر سه شنبه 14 شهریور مهمان کافه خبر  بود.

چندی پیش در خبر ها آمد تولید پسته ایران جایگاه نخست جهانی را از دست داد و با یک پله سقوط در مکان دوم ایستاد.

بررسی از دست دادن جایگاه نخست تولید پسته در جهان سبب شد تا از محمدحسین کریمی پور، رییس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران و نماینده انجمن پسته ایران در این کمیسیون بخواهیم در کافه خبر حاضر شود تا درباره آن توضیح دهد.

گفتنی است کریمی پور چندی پیش تحقیق جامعی از تاثیر خشکسالی بر کشاورزی ایران را در نشست هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران ارائه کرد تا این موضوع نیز بخشی از گفت و گو خبرآنلاین با او باشد.

شما کاربران خبرآنلاین در صورتیکه سوالی در رابطه با  بخش کشاورزی از محمدحسین کریمی پور، رییس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران و نماینده انجمن پسته ایران دارید می توانید با درج نظر در انتهای همین خبر آن را مطرح کنید. 

3939: کد خبر-http://www.khabaronline.ir/detail/240737/economy/agricultural


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

 

براساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس نه تنها ضایعات نان کاهش نیافته بلکه دچار افزایش شده است.

بیست‌و‌یکمین نشست کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی و صنایع و معادن اتاق تهران با چند دستورکار مختلف و حضور مهمانان متفاوت سخن خود را آغاز کرد. نشستی که در آن هم به استفاده از فناوری‌های نوین در کشاورزی پرداخته شد و هم مشکلات صنعت قند و شکر کشور مورد بحث قرار گرفت. صنعت نساجی هم در این نشست دقایقی را به خود اختصاص داد تا گلایه‌های خود از سازمان استاندارد و مخالفت با واگذاری تنظیم بازار پنبه به وزارت جهادکشاورزی را اعلام کند.

هم‌چنین مباحث جنبی دیگری هم‌چون افزایش ضایعات نان و بازار شیر نیز توسط اعضا، کارشناسان و مهمانان کمیسیون مورد بحث و بررسی قرار گرفت و وضعیت فعلی و مشکلات موجود مورد رصد قرار گرفت.

به گزارش خبرآنلاین در ابتدای نشست براساس برنامه همیشگی شاهرخ ظهیری از اعضای کمیسیون خواست تا اخبار روز و گزارش‌هایی که به موضوعات کمیسیون مربوط است و در دو هفته قبل منتشر شده مرور کنند. اولین و شاید مهمترین این خبرها نیز از زبان مصطفی مهاجرانی بیان شد. این کارشناس کمیسیون کشاورزی با اشاره به این که قرار بود در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها و با طرح ارتقا کیفی نان، ضایعات آن کاهش یابد گفت: «براساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس نه تنها ضایعات نان کاهش نیافته بلکه دچار افزایش شده است.» به گفته مهاجرانی ضایعات نان تنها در شهر تهران حدود 150 هزار تن اعلام شده که ارزشی برابر ده میلیارد تومان دارد که با احتساب ضایعات نان در سایر شهرها به 600 هزارتن به ارزش 40 میلیارد تومان می‌رسد. مهاجرانی با بیان این که تاکنون این میزان ضایعات نان نداشته‌ایم دلیل این همه ضایعات را عدم توجه کافی به پروسه پخت نان، جنس گندم و آرد دانست.
محمدرضا ارجمندی دیگر کارشناس کمیسیون با عجیب خواندن این رقم به ضایعات یک میلیون و 800 هزار تنی ضایعات نان در کل کشور اشاره کرد و گفت: «پیش از این ضایعات نان در کل کشور این رقم بود و افزایش آن به 150 هزار تن اصلا مناسب نیست.» ارجمندی مقدار زیادی از ضایعات نان را مربوط به دوران آماده‌سازی و پخت نان دانست و گفت: «زمانی به گندم ایران اتهام می‌زدند که نان نمی‌شود اما این اتهام نادرستی بود. در ایران گندم قم برای نان ضعیف است برای همین آن را با گندم گرگان مخلوط می‌کردند و بعد هم مدتی می گذاشتند در سیلو بماند اما در حال حاضر نه آن اختلاط گندم انجام می‌شود، نه خواب گندم در سیلو صورت می‌پذیرد و بعد هم نحوه پخت اشتباهاتی دارد که منجر به افزایش ضایعات نان می‌شود.»

3939 : کد خبر-http://www.khabaronline.ir

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

 

آنچه باید درباره خشکسالی ایران بدانیم/سهم هر ایرانی از آب شیرین یک نهم سهم یک روسی/کشاورزی چگونه از ایران یک کشور امن ساخته است

  محمدحسین کریمی پور، رییس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران مهمان کافه خبر بود و به سوال های کاربران خبرآنلاین پاسخ داد.

 محمد هیراد حاتمی:

چندی پیش در نشست هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران حاصل پژوهشی از خشکسالی در ایران و تاثیر آن بر اقتصاد کشور مطرح شد. همین موضوع دست آویزی شد تا از محمدحسین کریمی پور، رییس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران دعوت کنیم تا در کافه خبر حضور پیدا کند. کاربران خبرآنلاین سوال های تقریبا مشابهی را از او مطرح کرده بودند که به زعم کریمی پور سر فصل های بسیار مهمی در کشاورزی ایران به شمار می آید. بنابراین سوال ها را در هم ترکیب کردیم تا به طور دقیق تری گفت و گو را انجام داده باشیم. وقتی به استراتژی کشاورزی در ایران رسیدیم در میانه ها توضیحات به یکباره داغ دل کریمی پور تازه شد و بر گفته های محسن خلیلی عراقی پیر صنعت ایران تاکید کرد که در فقدان یک استراتژی چه میزان هزینه می دهیم. در بخش دیگری او به اهمیت کشاورزی در ایران اشاره کرد که در همسایگی پاکستان را با این همه لانه های القاعده مشاهده می کنید. بالاتر افغانستان وجود دارد که بزرگترین عرصه نبرد های چریکی دنیا است. ده کیلومتر این طرف تر و در سیستان و بلوچستان آرامش مطلق را مشاهده می کنید. 200 کیلیومتر این طرف تر می آیید و در کرمان و یزد مشاهده می کنید خانمی نیمه شب بین دو شهر در حال رانندگی است. این اتفاق به زعم کریمی پور مرهون شبکه گسترده ای از روستاها، باغ ها و مناطق مزروعی است که در کنار آن روستا ها راه ها و رفت و آمد ایجاد شده است. آنچه در ادامه خواهید خواند متن گفت و گو با محمدحسین کریمی پور، رییس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران است:

 


کلمه « خشکسالی » این روزها دیگر برای بسیاری از شهروندان از اهمیت دو چندانی برخوردار است. به دفعات هم بحث و گفت و گو و تذکر درباره خشکسالی عنوان شده است. با وجود اینکه سالیان است در رابطه با مشکل خشکسالی می شنویم آیا راهکاری برای مقابله با آن وجود ندارد؟
ما دو مفهوم داریم که باید آنها را از همدیگر جدا کنم؛ نخست مفهومی به نام « خشکی » و دیگری مفهومی به نام « خشکسالی » است. معمولا مفهوم « خشکی » یک صفت ثابت است. به طور مثال ما می گوییم « آقای x بلند قد است » و این طور نیست که یک روز هفته ایشان بلند قد باشد و روزی دیگر در هفته کوتاه قد شود. مفهوم اینکه می گوییم فردی بلند قد است یعنی وقتی آقای x را با بقیه افراد مقایسه می کنیم صفت بلند قد را به او می دهیم. « خشکی » هم اینطور است. وقتی می گوییم کشور یمن خشک است یعنی با توجه به موقعیت جغرافیایی، یمن کشوری است که در آن بارندگی کمی اتفاق می افتد و سهم آب این کشور نسبت به متوسط دنیا کم است. اینطور نیست که سالی در یمن « خشکی » کم باشد و یک سال دیگر « خشکی » در آن زیاد باشد. بنابراین « خشکی » در واقع یک صفت است که به جغرافیای کشور بستگی دارد. یک صفت دیگر تحت عنوان « خشکسالی » داریم. یعنی کشوری ممکن است اصلا خشک نباشد که در این رابطه می توان به مناطق شمالی ایالت متحده آمریکا اشاره کرد. نمی توان گفت ایالت داکوتا خشک است یا اینکه حتی وایومینگ خشک است. اما می توان گفت داکوتا و یا دایومینگ دچار یک خشکسالی تاریخی پنجاه ساله شده است. یعنی نسب به متوسط خودش به طور معنی داری بارش آن کم بوده است. بنابراین خشکسالی یک صفتی است که یک سال هست و سالی دیگر امکان دارد نباشد.
وضعیت ایران در رابطه با پدیده خشکی و خشکسالی به چه شکلی است؟
اگر دو مفهوم « خشکسالی » و « خشکی » را فهمیده باشیم باید گفت که متاسفانه ایران کشور « خشکی » است؛ به طوریکه در منطقه ای قرار دارد که سطح متوسط بارش آن یک سوم متوسط بارش جهان است. غالب مناطق ایران بیابانی، نیمه بیابانی و کم باران است. از سوی دیگر ایران در دو سه دهه گذشته به شدت دچار پدیده خشکسالی است. یعنی سال هایی که میزان بارش متوسط سال از میزان میانگین پنجاه ساله پایین تر است به تعداد زیادی ملاحضه می شود. بنابراین صفت « خشکی » را برای ایران نمی توان درمان کرد. ما به طور مثال نسبت به اسکاتلند و مناطق اروپایی میزان بارش مان به طور معنی داری کم تر است.
اگر بخواهیم یک جمع بندی کنیم می توان گفت راهکاری برای مبارزه با خشکسالی وجود دارد؟ یعنی اینکه پیش بینی می کنیم پدیده خشکسالی در ایران حکمرانی کند. با این پیش بینی راهکاری برای مهار آن وجود ندارد؟
دو مفهوم « خشکی و « خشکسالی » را از هم جدا کردیم. ما در قصه آب در هر کشوری و یا در هر دشتی و یا در حوزه آبریزی شاهد آن هستیم که یک عرضه و یک تقاضا وجود دارد. یعنی طبیعت به هر کشوری مقداری آب شیرین قابل تجدید در هر سال عرضه می کند که ممکن است با خشکسالی کم یا زیاد شود. آن کشور هم با سامانه های کشاورزی، شهر، روستا، صنعت، معدن و نیاز های دیگری که دارد مقداری آب را مصرف می کند. ما اگر در منطقه خودمان نگاه کنیم سهم آب ما تقریبا یک نهم هر فرد روس است.
میزان آب مصرفی؟
خیر. آب شیرین در اختیار. یعنی اگر آب شیرین در اختیار ایران را در یک بطری بریزیم و به تعداد ایرانی ها تقسیم کنیم سهم هر ایرانی تقریبا یک نهم سهم هر روس است. در حالیکه سهم هر ایرانی دوازده برابر یک اشغالگر قدس است. به طور کلی به نظر می رسد در برخی کشور ها که دسترسی به آب بد تر از ما است مدیریت آب، مدیریت بهره ور تری است. به همین دلیل حتی مشاهده می شود اینگونه کشور ها تولیدات کشاورزی زیادی هم دارند که نمونه محصولات آنها را در کشور های زیادی می توان مشاهده کرد. بر اساس منطق پتانسیل آب اینگونه کشور ها نباید یک کشاورزی مهاجر داشته باشند. پس منطق اصلی کشورها این است که میزان آب شیرینی که طبیعت سالیانه در اختیارشان قرار می دهد چگونه می توانند با نیاز هایشان مدیریت کنند. این است که سرنوشت آبی یک کشور را رقم می زند و نه اینکه صرفا طبیعت چه اندازه در اختیار یک کشور آب قرار می دهد.

در ایران ما دو واقعیت داریم. نخست اینکه بارندگی یک سوم متوسط جهانی است و متاسفانه تعریق ما سه برابر متوسط جهانی است. یعنی ما یک سوم مردم جهان آب به دست می آوریم و اگر مواظب این آب نباشیم منطقه کویری و خورشید تابان و داغ ایران سه برابر زود تر از کشور های دیگر این آب را از دسترس ما خارج می کند. این مکانیسم اجازه می دهد که ما بگوییم تقریبا سالیانه 135 میلیارد متر مکعب در سال در بهینه ترین شرایط ایده آل آب شیرین قابل مدیریت داریم. امروز تقریبا 105 میلیارد متر مکعب آن را مدیریت کردیم و بیشتر از 90 درصد این آب را در کشاورزی مصرف می کنیم. ما یکی از شاخص های عدم توسعه یافتگی مان سهم آب صنایع و تولید های غیر کشاورزی است. غالبا در دنیا مصرف آب را به سه قسمت مصرف انسانی در شهر و روستا، کشاورزی و سایر تولیدات تقسیم می کنند. در دنیا سهم تولیدات غیر کشاورزی یعنی صنعت و معدن غالبا از آب نزدیک 22 درصد است. در ایران این کم تر از سه درصد است. در دنیا غالبا سهم مصرف آب کشاورزی نزدیک 70 درصد است و در ایران بیش از 90 درصد است. پس ما نه تنها وارد بخش کشاورزی که اگر وارد بخش شهری، صنعتی هم شویم اعداد بهره برداری مان اعداد خوبی نیست. یعنی آب را خیلی بد و با روش های غیر بهره ور تر ی حتی نسبت به شاگرد اول های منطقه مان داریم مصرف می کنیم. بنابراین در یک جمع بندی کلی می خواهم بگویم ما نمی توانیم طبیعت را مجبور کنیم که باران بیشتری را بباراند. واقعا هم در حد کشوری که 130 میلیارد متر مکعب پتانسیل آبی دارد یک پتانسیل آبی نزدیک بسیار بزرگی به خودمان نداریم که برویم و بخریم. مانند رژیم اشغالگر هم کشوری متجاوز نیستیم که به منابع آب بزرگ نزدیک خودمان نظر متجاوزانه داشته باشیم. بنابراین تنها راه موجود ما این است که میزان آبی را که داریم بهره ور تر ، منطقی تر و با درایت بیشتری مصرف کنیم.
این همان تغییر فرهنگ مصرف آب است ؟ مصرف منطقی تر یعنی اینکه میزان مصرف را باید کاهش داد؟
در دهه چهل در ایران یک اتفاق بسیار بدی در عرصه آب می افتد. آنهم اینکه مالکیت آب به دست دولت می رود. یعنی قانون آب وقتی تدوین می شود آب را در مالکیت دولت قرار می دهد و بقیه بهره برداران از آب را در حد یک بهره بردار به رسمیت می شناسد. بهره بردار موقتی که به طور موقتی پروانه های موقتی از دولت برای بهره برداری می گیرد به رسمیت می شناسد. من فکر می کنم شروع متلاشی شدن ساختار آب در ایران از همین جا است. این اولین تجربه ما نیست. در جهان امروز چه در کشور های پیشرفته و چه در کشور های در حال توسعه آن چیزی که می خواهی خراب کنی و به تاراج ببری را به مالکیت دولت بسپار. رفتارمان را با نفت نگاه کنید. نفتی که مقام معظم رهبری به دفعات تذکر می دهند که این سرمایه ملی است. این یک سرمایه بین النسلی است که نه تنها به این نسل بلکه به تمام نسل های ایرانی تا دنیا وجود دارد تعلق دارد. با این اوصاف ما نفت را داریم مصرف روزانه می کنیم. چرا؟ برای اینکه مالیات آن در اختیار دولت است. در قصه آب هم وضعیت همینطور است . ما از روزی که مالکیت آب را به دولت دادیم و به مردم گفتیم مالک آن نیستید و بهره برداران موقتی هستید که پروانه موقتی می دهید. بر این اساس دست دولت باز شد که هر چه قدر که می خواهد و با هر شرایطی که خودش صلاح می داند پروانه بهره برداری آب بدهد وضعیت آب به وضعیت کنونی افتاد.
اگر آب به شکل خصوصی در بیاید محل نزاع نیست؟ موضوعی که سر نفت هم ممکن است اتفاق بیافتد. یعنی شما قبول ندارید مالکیت مواردی مانند نفت و آب اگر از اختیار دولت خارج شود در نهایت به نزاع ممکن است کشیده شود؟
تمام ساختار های حقوقی بشری یکی از نخستین سوال هایی که به آن پرداختند مالکیت آب است. به همین دلیل است که تمام ادیان نسبت به مالکیت آب حتما حرفی دارند. شما مالکیت آب را در دین زرتشت مشاهده می کنید؛ در دین یهود برای آن احکام مفصلی می بینید و در اسلام هم یک سیستم حقوقی بسیار پیشرفته بر مالکیت آب وجود دارد. در اسلام آب برای خداست. مثل تمامی انفال؛ اما به افرادی که زود تر می آیند و استفاده مشروع از آب می کنند حق حیازت می دهد.
این موضوع را بیشتر باز می کنید؟
یعنی چشمه ای در بیابانی داریم. اگر فردی بیاید و از خروجی 10 لیتر بر ثانیه این چشمه 2 لیتر جدا می کند و برود به طور مشروع یک زمینی را انتخاب می کند و باغی را احداث می کند، اسلام می گوید تا این فرد هست و تا کسانی که از این فرد زمین را بخرند و یا به طور مشروع ارث ببرند، دو لیتری که ایشان دارد مصرف می کند برای ایشان است. کس دیگری نمی تواند بیاید و مصرفی را در آنجا تعیین کند که با دو لیتر آن فرد تزاحم کند. فرض کنید 5 نفر دیگر بیایند و این ده لیتر را مصرف کنند. نفر ششم نمی تواند بیاید و بگوید سهم من کو؟ اسلام پاسخش به این نفر ششم این است که این ده لیتر آب را این پنج نفر به مصارف مشروع رساندندو بر آن حق دارند. حقی که قابل القا نیست. این چیزی است که در قانون مدنی ایران که به نظر من قانون بسیار مترقی ای است، به رسمیت شناخته شده است. متاسفانه در دهه 40 کشور در تب و تاب یک انقلاب بی ریشه کشاورزی قرار می گیرد. ما انقلاب سفید را مشاهده می کنیم؛ تقسیم اراضی را می بینیم و یک حرکتی هم در رابطه با آب می شود. متاسفانه پس از پیروزی انقلاب به جای اینکه این موضوع اصلاح شود و ما به مبانی اسلامی بازگردیم، آنچه بود تایید می شود. به همین دلیل است که مشاهده می کنیم در دشت رفسنجان از سال 1353 دشتی ممنوعه است. یعنی میزان برداشت از میزان تحمل فنی دشت بیشتر شده است. قرار است دیگر یک چاه اضافه تر زده نشود. امروز مشاهده می شود چاه های مجاز در این دشت بیش از دو برابر می شود.
چرا؟
مردم چاه هایی را می زنند که دولت اختیاراتی به آنها می دهد. هر چند سال یک بار مجلس هم مصوبه ای می دهد که چاه هایی که احداث شده است را قانونی می کند. خبر بدی که دارم این است که تعداد چاه ها غیر مجاز شناسایی شده و پروانه دار کشور بیش از صدهزار حلقه چاه است. یعنی چاه هایی که وزارت نیرو آنها می شناسد، مختصات جی پی اس آنها را دارد، مالک آنها شناخته شده است و برای آنها پرونده تشکیل شده است که به طور غیر مجاز از منابع آب زیر زمینی برداشت می کنند. به دلیل اینکه ما اشتباه کردیم حق اسلامی و منطقی مردم بر آب لغو کردیم. آب را به مالکیت دولت و پروانه های بهره بردای موقت مردم دادیم. دوم اینکه مردم وقتی از مالکیت مشروع حیازتی آب خارج شدند دولت شروع به اصراف در دادن پروانه ها کرد. جایی که دشت 100 پروانه داشت 200 پروانه صادر شد.
 

چرا سیاست های کشاورزی با وجود اهمیتی که دارد چندان قابل دفاع نیست؟ یعنی ما یک استراتژی درست و دقیق در بخش کشاورزی مان مشاهده نمی کنیم و با حوادث یکباره به شدت مواجه هستیم؟
من از شما سوال می کنم کدام استراتژی؟
یعنی اصلا ما استراتژی نداریم؟
با من کمی همراه شوید. در ایران مساله کشاورزی با کشوری مانند لبنان و حتی فلسطین اشغالی فرق دارد. در ایران کشاورزی فقط نقشی در اندازه 12 درصد تولید ناخالص ملی به همراه نفت ندارد. نقش آن بسیار فراتر است. کشاورزی در ایران دارد 90 درصد آب این کشور خشک را مصرف می کند. هر تغییری که در کشاورزی که به منابع آب ترجمعه شود می تواند آینده توسعه این کشور را به طرف رشد یا به طرف سقوط هدایت دهد. دو اینکه کشور ایران یک کشور بسیار پهناور و بیابانی و نیمه بیابانی است که اگر کشاورزی در آن حذف شود، کشور به عرصه بزرگی با 250 شهر تبدیل می شود. چیزی شبیه عربستان خواهد شد. اگر خدایی ناکرده این اتفاق در ایران بیافتد ما تمام ساختار دفاعی و امنیتی مان دچار خلل می شود. شما امروز به جنوب شرق ایران می روید. در همسایگی پاکستان را با این همه لانه های القاعده مشاهده می کنید. بالاتر افغانستان وجود دارد که بزرگترین عرصه نبرد های چریکی دنیا است. ده کیلومتر این طرف تر و در سیستان و بلوچستان آرامش مطلق را مشاهده می کنید. 200 کیلیومتر این طرف تر می آیید و در کرمان و یزد مشاهده می کنید خانمی نیمه شب بین دو شهر در حال رانندگی است. این اتفاق چیست؟ علاوه بر نیرو های نظامی قوی این اتفاق مرهون شبکه گسترده ای از روستاها، باغ ها و مناطق مزروعی است که در کنار آن روستا ها راه ها و رفت و آمد ایجاد شده است. در همین ناحیه که من صحبت کردم نزدیک 300 هزار هکتار باغ پسته وجود دارد که بیشتر از 260 هزار هکتار آن پس از انقلاب درست شده است. 300 هزار هکتار به گونه ای است که هر مالک به طور متوسط 1 و نیم هکتار زمین دارد. 300 هزار هکتاری که 200 هزار خانواده را در آنجا پابند کرده است. این خانواده ها روستا دارند، روستا ها با جاده ها به هم وصل هستند که جنوب شرق ایران را به منطقه آباد تبدیل کرده اند. یک عنصر تروریستی بخواهد در این شرایط حرکت کند مجبور است 5 یا 6 جاده را قطع کند و بارها دیده شود. بنابراین وقتی شما درباره کشاورزی صحبت می کنید المان آب در کشور خشک ایران که محور توسعه است روی میز تان می آید، المان آمایش سرزمین روی میزتان می آید. المان روستا ها روی میزتان می آید حتی المان سنگین 20 درصد اشتغال روی میزتان قرار می گیرد. کشاورزی ایران 20 درصد اشتغال را تامین کرده است. بنابراین اگر دست کوچک به کشاورزی بخورد و 20 درصد اشتغال 4 یا 5 درصد بالا و پایین شود ممکن است تبعات اجتماعی بدی داشته باشد. برگردیم به سوال که در رابطه با استراتژی در یخش کشاورزی مطرح شده بود. کدام استراتژی را سراغ دارید که این مطالب را به هم پیوند دهد. در وضعیت کشاورزی که ما هر کار اساسی و راهبردی می خواهیم انجام دهیم فورا چند موضوع سنگین مانند آب، اشتغال، آمایش سرزمین، ملاحظات دفاعی و امنیتی ظاهر می شود. کدام سندی را می توان در نظر گرفت؟ من چند سالی است در بخش کشاورزی فعالیت می کنم اما همچنین سندی ندیدم. ما تکه هایی از اسناد مانند برنامه های پنج ساله داریم.
با توجه به سیاست های وارداتی طی سال های گذشته پیش بینی می کنید بخش کشاورزی توان رقابتی خود را از دست داده باشد یا خیر؟
ما دو مطلب را به عنوان ماموریت های حاکمیت باید به رسمیت بشناسیم. نخست اینکه حاکمیت باید از بخش های تولیدی از جمله تولید کشاورزی حمایت کند و تلاش کند آنها رونق دهد. دوم اینکه حاکمیت باید مواظب سبد مصرفی خانوار و تعادل آن با درآمد متوسط خانوار ها مخصوصا در دهک های آسیب پذیر باشند. دولت ها نه در ایران که در بسیاری از جا های دنیا بین این دو موضوع به تصمیم گیری هایی سختی می افتند. دولت هایی مانند دولت ما که به درآمد های منابع طبیعی وابسته اند، غالبا راه حل های بسیار ساده ای را پیدا می کنند. در این رابطه می توان به برنج اشاره کرد. به فاصله 6 تا 15 ماه دو حرکت سینوسی را مشاهده می کنید. نخست گران شدن برنج که فریاد مردم را به دنبال دارد و نوید وزارتخانه ها مربوطه که چند کشتی در راه است و قیمت ها کاهش پیدا می کند. به فاصله پنج یا شش ماه مشاهده می کنید نماینده های استان های برنج خیز طی جلساتی از اینکه برنج های تولید داخل به فروش نرفته گلایه می کنند. این سینوس را چند بار باید بشماریم؟ مشکل کجاست؟ مشکل اینجاست که ما وزرای بی توجه داریم؟ واقعیت این است که اصل مشکل جای دیگر است. وقتی میزان، قیمت، کیفیت محصول نمی تواند رقابتی باشد تا مدتی با تدابیر بخشنامه ای می توان آن را حفظ کرد. پس از مدتی که محصول رقابتی نباشد در آن علائم بحران به وجود می آید.

مسئولان دولت اخیرا مدعی اند که توطئه سرقت "آب ابرهای روانه ایران" از طریق بارش مصنوعی، توسط کشورهای دیگر ، از دلایل اصلی خشکسالی سالیان اخیر ایران است. این حرف صحیح است؟
تردیدی نیست که تکنولوژِی باروری ابرها در دنیا چند دهه است که در حال بکارگیری است. در منطقه ما ، روسها در شمال خزر ،یکی از بنیان گذاران این علم در جهانند. مطلب برای سایر بازمانده های شوروی هم – به اندازه وسع تکنیکی کشورها- نا آشنا نیست. ترکها و تا حدی شیوخ عرب از طریق غربی ها تجارب و سوابقی دارند.
این روشها امروز نسبت به دهه هفتاد میلادی خیلی پیشرفت داشته است. حتی جدای از مساله تامین آب از طریق بارش که هدف اصلی این علم است ، در دنیا سوابقی در استفاده متمرکز موردی مثل مبارزه با پیک آلودگی هوای کلانشهرها یا تلطیف هوا حین مراسمی بزرگ مورد مطالعه و آزمایش بوده است.
ولی اینکه آنرا از علل اصلی خشکسالی در ایران بدانیم ، حرف قابل باوری نیست.
چرا؟ اگر دیگران آب داخل ابرها را استحصال می کنند ، ابر خالی از آب در ایران نمی بارد و خشکسالی حاصل میشود . کجای این غلط است؟
اولا این تکنیک محدودیتهای خیلی جدی دارد. یعنی هر وقت خواستی و هر جا خواستی و هر قدر خواستی ، قابل استفاده نیست. وگرنه کشور کم آبی و بسیار ثروتمندی مثل کویت که تمام آب شیرینش متکی به منابع خارج سرزمینش است ، با این تکنیک تامین آب می کرد. ثانیا در مناطق خشک و بیابانی غالب آب چنین بارشهایی ، قبل از تبدیل به رواناب یا تزریق به سفره عملا تبخیر می شود. ثالثا تکنیک گرانی است و متر مکعب آب استحصالی از آن که پراکنش بارشش هم خیلی دقیق قابل کنترل نیست ، غالبا بسیار گران تمام می شود. روی همین اصل است که قسمت بسیار ناچیزی از بارش امروز دنیا حاصل این تکنیک است. عملا این تکنیک تا استفاده گسترده بازاری راه طولانی دارد. مثلا خود ایران در برخی مناطق داخلی با استفاده روسها فعالیتها و موفقیتهایی داشته ولی میزان بارشها نسبت به کل بارش ایران آنقدر ناچیزست که از آن در جداول تعادلی آب کشور نامی نمی برند. این مثل بطری آب معدنی است که شما سر راه میخرید ومی نوشید در مقابل کل آبی که در زندگیتان مصرف برای مصرف خانگی و تامین غذا و خدمات و غیره مصرف می کنید.
در کشور ما سالیانه بیش از 400 میلیارد مترمکعب بارش داریم که در مطلوبترین شرایط ، حدود 137 م م م آن آب شیرین قابل استحصالست . یعنی از هر سه مترمکعب بارش ، تنها یک مترش قابل اداره است . امروز شاید حدود 105م م م از این 137 م م م مدیریت شده. در این فضا ، چیزی که علت خشکسالی موضعی در ایران باشد ، باید وزنی در حد 10 الی 30 میلیارد متر مکعب بارش داشته باشد تا بتواند مثلا 3 الی 10 میلیارد متر مکعب آب شیرین در دسترس ما را بدزدد. اصلا این اعداد شدنی و مقدور نیست و گرنه سلطان این فن یعنی امریکا در خشکسالی سالجاریش که 22 ایالت را در برگرفته وبا آن جغرافیای متنوع اقیانوسی ، سراغ تعادل از این سو می رفت.
آنهایی که با واقعیات بارش مصنوعی و توان کشورهای مجاور دور و نزدیکدر بکارگیری این فن آشنا هستند ، چنین ارقامی را در ذهن ندارند. دولت هم بجز ادعای کلی تا امروز ارقام و مستنداتی ارایه نکرده است.
 پس چرا مطرح می کنند؟
روح التزام به کارشناسی در کشور ضعیف شده است. خیلی از موضع گیری هایمان سنجیدگی لازم را ندارد. ازسوی دیگر واقعا کشور در مساله آب ، خشکی و خشکسالی در بن بست کامل قرار دارد. عملکردهایمان اصلا قابل دفاع نیست. هر مسئولی وارد جوابگویی شود ، کلی گرفتار می شود.در این شرایط ، طبعا مسئولین گرایش روانی نسبت به توضیحاتی پیدا می کنند که صورت مساله را به جای دوری پرتاب کند.
مثلا بجای اینکه وضع بازار ارز را معلول تصمیمات سیاسی و اقتصادی خودمان بدانیم و آنها را و تصمیم گیران را مورد رسیدگی قرار دهیم ، ساده تر آن است که آنرا به گردن "مافیای هزار سر بازار" بیندازیم. اینجوری نه لازمست سیاستهای پولی مالی را رسیدگی کنیم ، نه هزینه سنجی تصمیمات سیاسی را روی میز بگذاریم و نه عملکرد بخشهای متعدد حاکمیتی را رسیدگی کنیم. یک جواب گرد می دهیم . یک در صد کارشناسان را راضی نمی کند و لی 99% مردم کوچه و خیابان را راضی می کند.
اینجا هم خوف آنرا دارم که همین طور شود. از فردا که در مورد عدم برخورد با چاه غیر مجاز ، اشکالات ساختار تخصیص آب ، بهره وری کم آب ، خشک شدن ارومیه ناشی از اظافه برداشتها ، افت تولید باغات ناشی از افت کمی و کیفی آب و ... سوال کنی ، یک پاسخ بشنوی که کار کار انگلیسیهاست! نه مساله خشکی و خشکسالی و بحران آبی که اگر جدی به درمانش نپردازیم ، فردای ایران را تباه می کند ، ثمره سوء مدیریت ، بی مبالاتی ، سودجویی کوتاه مدت و امروز بفردا افکندن ما است. اگر فردا نسل ما را برای پایداری در دفاع مقدس به نیکی یاد کنند ، بی تردید در مورد بی مبالاتی در مساله آب و بخطر انداختن کیان ایران در این جبهه شماتت می کنند.

 مساله گندم یک معما شده است. در بهار مسئولین وزارت جهاد از بارندگی خوب ، سال مجدد خودکفایی ، تولید 14 میلیون تنی و امکان صادرات سخن می گفتند. امروز رییس کمیسیون مجلس خبر از واردات 7 میلیون تنی می دهد و گمرک می گوید 5 ماهه اول ، دو نیم میلیون تن واردات داشتیم. بالاخره امسال خودکفاییم یا وارد کننده بزرگ؟

سوال درد ناکی است. مصرف کشور قبل از هدفمندی ده و نیم میلیون تن بود. گفتند هدفمندی مصرف را کاهش داده است. اگر همان مصرف را امروز داشته باشیم ، می باید امسال 4 میلیون تن اضافی داشته و اساسا وارد نکنیم.
با دو مشکل بزرگ روبرو هستیم. اول آنکه آمارها اصلا قابل اتکا نیست. 14 ممکن است 12 یا 10 یا 8 باشد. این فاجعه است. تخمین کشاورزی ممکن اسن 10 یا 20 درصد خطا داشته باشد. ولی 50 درصد خطا یعنی یا عدد سازی بوده یا رمل و اسطرلاب! اگر اشتباه نکنم سال 87 هم همین شد. اول جهاد گفت خودکفاییم وارد نکنید . بعد گفت 2 میلیون تن نیاز داریم. بعد کم کم رفت تا 5 میلیون. فرض کنید در سال 87 یا همین امسال کشور حرف جهاد را باور می کرد و گندم وارد و ذخیره نمی کرد. می فهمید چه می شد؟ بدون نان می ماندیم. در همین فضا در حالی که تامین کود کشور از 7/4 میلیون تن سال 85 به زیر 2 میلیون تن سال 90 سقوط کرده و خاکهای فقیر کشور با بحران تامین مواد مغذی روبرویند ، چطور وزارت جهاد آمار تولید را رو به رشد نشان می دهد ؟ کتاب می گوید هر کیلو کود ازت 10 ال 17 کیلو محصول را بالا می برد. ساده کنیم یعنی کشوری که 7/2 میلیون سقوط مصرف دارد باید حداقل حداقل 27 میلیون تن کاهش تولید داشته باشد!! عددهایمان بدجوری ناخوان است.
دوم آنکه تصمیم گیریهای بزرگ و مهم فنی مملکت را سیاسیون بی توجه به کارشناسی می گیرند. امسال اتاق محاسبه کرد که قیمت تضمینی گندم نمی تواند کمتر از 4800ریال باشد . خبرگان دیگر و خود کارشناسان جهاد هم اعداد نزدیک بما دادند. به دولت مکررا عرض شد. قیمت را 3950 ریال بعد 4200 ریال گذاشتند. کشاورز تحویل نداد. بخش بزرگی از گندم بعلت گرانی جو رفت به خوراک دام. این برای کشور در تحریم ما یعنی اوج نا مدیریت! دولت 3 میلیون تن هم نتوانست جمع کند. چرا چون آن بزرگواری که قیمت را تعیین کرد نه بحرف کارشناسان دولت التفات فرمود نه بحرف سایرین.

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 ... 10 11 12 13 14 ... 32 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , mannane.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com